عنوان صفحه
شکل شماره ( ۲-۱) : رابطه خلاقیت، نوآوری و تغییر ۳۰
شکل شماره (۲-۲): توالی فرایند نوآوری در سازمان ۳۹
شکل شماره (۲-۳). چرخه یادگیری هفت گانه ۸۵
شکل شمارهی (۲-۴): یادگیری مادام العمر برای نوآوری ۱۰۹
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکل شماره (۲-۵) مدل مفهومی نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری مادام
العمر با واسطه گری مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری ۱۲۸
شکل شماره ۴-۱- مدل رابطه مستقیم نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری
مادام العمر ۱۵۵
شکل شماره ۲-۴- مدل رابطه نوآوری دانشگاهی و مهارت اعضای هیئت علمی در
فرایند یاددهی – یادگیری ۱۵۷
شکل شماره ۴-۴- مدل نهایی رابطه نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به یادگیری
مادام العمر با واسطه ی مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری ۱۵۹
فصل اول
مقدمه
۱-۱-کلیات
امروزه سازمان ها یکی از اصلی ترین ارکان زندگی بشری به حساب می آیند . و نقش آنها در قرن بیست و یکم بیش از پیش نمایان شده است . آدمی از ابتدا تا انتهای عمر خود به انواع سازمان ها برای رفع نیاز ها و همچنین حرکت در جهت رشد و پیشرفت نیازمند است و ناگزیر از ارتباط با سازمان ها است . یکی از سازمان هایی که امروزه مورد توجه جدی قرار گرفته است نظام آموزش عالی است . نظام آموزش عالی که یکی از نهاد های مهم اجتماعی است ، در سطوح مختلف جامعه مسئولیت تعلیم و تربیت همه جانبه افراد را بر عهده دارد و موظف به انتقال فرهنگ ، ارزش ها ، پرورش اجتماعی سیاسی ، تربیت نیروی متخصص ، حفظ وحدت اجتماعی و رشد فردی است که در نظام آموزشی در چارچوب ساختار رسمی صورت می گیرد . (طاهری زاده ، سلیمی و صالحی زاده ، ۱۳۹۰) از وظایف خطیر دانشگاه ها، توسعه علمی است. توسعه پایدار و همه جانبه جز بر مدار دانشگاه و نظام آموزشی پاسخگو و کارآمد، میسر نخواهد شد. توسعه انسان، محور اصلی برنامه ریزی توسعه متوازن فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. نقش دانشگاه به عنوان حافظه عقلانی و انتقادی هر جامعه، مطرح است و نمی توان نقش آن را به انتقال صرف محفوظات و اطلاعات خلاصه کرد. دانشگاه فعال و پویا فقط به انتقال و تعلیم دانش روز اکتفا نخواهد کرد، بلکه با تأکید بر پژوهش در مرزهای دانش، به تولید علم بومی یا علم و فناوری ملی نیز می پردازد.
تحولات شگرف پایان قرن بیستم و پیش بینی انقلاب های علمی، اطلاعاتی و مدیریتی در قرن بیست و یکم، مبین ابهام اساسی فرا روی بشر در مواجهه با آینده است. در دوره ای که مضاعف شدن تولید علم و دانش به کمتر از پنج سال رسیده ، مسئله ای اساسی به نام انفجار اطلاعات، تحولی عظیم و واقعیتی غیر قابل انکار است. نقش محوری دانشگاه ها و نظام آموزش عالی در شکل گیری و رهبری این تحولات، انکار ناپذیر است(سبحانی نژاد و افشار، ۱۳۸۸) وجود آموزش عالی برای تضمین آینده اجتماعی اقتصادی تمام کشورها امری حیاتی است. امروز رشد فناوری مستلزم نیروی کاری است که فرهیخته، انعطاف پذیر و از نظر تسلط بر فناوری توانا باشد و برای مقابله با مشکلات پیچیده جامعه و اقتصاد جهانی، آمادگی بهتری داشته باشد. دانشگاه ها بهترین تشکیلاتی هستند که با ارائه دانش و مهارتهای سطح بالا با محتوایی متناسب با نیازهای اقتصادی صلاحیت های شغلی به اشخاص می دهند و بنا به گفته کناپر و کراپلی، سکوی پرش برای ورود به بازار کار هستند. (محمدی مهر ، ملکی ، خوشدل و عباس پور، ۱۳۹۰)
با توجه به مطالب ذکر شده می توان گفت یکی از فاکتورهای موفقیت دانشگاه برای توسعه علمی و پاسخگویی به شرایط موجود نوآوری می باشد . نوآوری، عبارت است از تغییری معنی دار که برای بهبود خدمات و فرایند های سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای ذینفعان سازمان ها صورت می گیرد و برای دست یابی به ابعاد جدید عملکرد بر رهبری سازمان تمرکز دارد. تأکید دپارتمان های حوزه تحقیق و توسعه برای نوآوری در موسسات آموزش عالی به منظور ارتقاء ارزش آموزشی برای دانشجویان و بهبود اثر بخشی تمامی فرایند های یادگیری محور و کارآیی فرایند های پشتیبان، رویه های یادگیری محور امری حیاتی و ضروری است. دانشکده ها و دانشگاه ها باید به گونه ای مدیریت و رهبری شوند که نوآوری به عنوان یک فرهنگ و بخش طبیعی فعالیت های روزانه در آمده و به عنوان دانش افزوده برای همه اعضای هیئت علمی و دانشکده مطرح شود. توانایی تسریع در انتشار و تبدیل این دانش به سرمایه که محرکی برای بهبود آموزشی می باشد، امری ضروری است. پیشبرد و هدایت حرکت نوآوری، اجرا و پیگیری اصلاحات و بهبود ها اغلب برای بسیاری از دانشکده ها و دانشگاه ها بی نهایت مشکل است. در برخی موارد، هر موسسه آموزشی ممکن است روشی ویژه به خود داشته باشد که تا اندازه ای نوآورانه است. هر دانشکده یا دانشگاه می تواند نشریات و مطالبی را منتشر کند که معرفی کننده برنامه ها و فعالیتهای جدیدی است که با هنجارهای دانشگاهی متفاوت هستند و شیوه جدیدی را (دست کم برای موسسه) ابداع می کنند و افرادی توانمند را برای هدفهای مناسب در نظر بگیرد. در هر صورت این فعالیت های جدید و دیگر تغییرات برای بسیاری از بخشها به صورت تصادفی هستند نه سیستماتیک. تعداد محدودی از مؤسسات آموزشی به کنترل خوبی بر پیامدهای حاصل از نوآوری دست یافته اند و بسیاری از موسسات آموزشی که زمان و تلاشهای قابل ملاحظه ای را صرف بهبود عملکرد خود کرده اند که اغلب به الگوی پیشین بازگشت داشته اند. پر روشن است که بسیاری از موسسات آموزشی فاقد یک چارچوب سیستماتیک هستند که به آنها اجازه بدهد تا به طور مؤثری تغییرات مدیریت و نوآوری را تشویق کنند و به نتایج مثبت و رو به افزایش حاصل از تلاشهای خود دست یابند. (شرفی،۱۳۸۷)
همچنین با پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده می شوند. بدین سبب وظیفه و مسئولیت مدرسان و اساتید امروز در فرایند آموزش و تدریس نسبت به گذشته سنگین تر و پیچیده تر شده است. یکی از مؤثرترین و کارسازترین مؤلفه های نظام آموزشی عالی را اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه تشکیل می دهد و عملکرد و سلوک حرفه ای آنان بیش از هر چیز در روش های تدریسشان متجلی خواهد شد. آگاهی و شناخت اساتید از اصول و روش های علمی می تواند آن ها را در کار خود موفق و مؤید سازد. امروزه کار تدریس نیز همچون مشاغل دیگر به تخصص های دیگری نیاز دارد. (طاهری زاده، ۱۳۹۰)
بدین منظور توجه به تدریس اساتید و مهارت های آنان می تواند نقش عمده ای در شکل گیری نوآوری دانشگاهی داشته باشد و همچنین بر روند یادگیری دانشجویان تاثیر بگذارد. چرا که تدریس و یادگیری دو وازه لازم و ملزوم هستند و مهارت در تدریس می تواند به گرایش دانشجویان نسبت به انواع یادگیری ها از جمله یادگیری مادام العمر دامن زند . ارکان اساسی در هر دانشگاه ، استاد ، دانشجو و محیط آموزشی است . مطابق دیدگاه طراحی سیستماتیک آموزشی ، استاد اصلی ترین عامل برای ایجاد موفقیت مطلوب در تحقق اهداف آموزشی می باشد . یک استاد می تواند کمبود امکانات آموزشی و نقص کتب را جبران نماید . در واقع عملکرد و ویژگی های اساتید باعث دستیابی به اهداف آموزشی و یادگیری دانشجو می گردد. نقش استاد در سازندگی افراد و جوامع از دیرباز مورد تاکید قرار گرفته است . در گزارش کمیته اروپایی یادگیری یکی از شاخص های کیفی در یادگیری مادام العمر استاد معرفی شده است. (محمدی مهر ، ملکی ، خوشدل و عباس پور، ۱۳۹۰)
اعضای هیات علمی مسئولیت عمده را در قبال یادگیری دانشجویان به عهده دارند و از این رو انتظار می رود که به قول سوبینسکی الهام بخش یک رنسانس آموزشی باشند . (ساکتی و پارسا ، ۱۳۸۶) مفاهیم یادگیری مادام العمر و شهروندی به مطالعات کومبس و همچنین لینگراد بر می گردد و پس از آن درگزارشات یونسکو در مورد یادگیری برای زیستن و یادگیری به عنوان گنج درون دنبال شده است. یادگیری در سرتاسر زندگی برای جوامع دموکراتیک لازم است. آموزش نباید به تحصیل رسمی ختم شود بلکه بزرگسالان باید به آموزش در سرتاسر زندگی خود دسترسی داشته باشند. چنین ایده ای بر مفهوم جامع یادگیری بنا شده و با کسب دانش، تجدید و استفاده از آن مرتبط است. یادگیری سراسر عمر، نه تنها به این معناست که افراد باید از فرصت های ایجاد شده توسط جامعه متنفع شوند، بلکه جوامع باید فرصت های جدیدی را برای افراد خود تدبیر نمایند. در این دیدگاه جامعه باید بر اندیشه یادگیری برای زیستن با یکدیگر که در برگیرنده توسعه درک دیگران، پیشینه و عادات آنها و ارزشهای معنوی، فرهنگی و اجتماعی است بنا شود، تا افراد، یکدیگر را با درک چگونگی مدیریت تضادها، به شیوه هوشمندانه و مسالمت آمیز، تأیید نمایند .
یادگیری مادام العمر مترادف نوینی برای یادگیری است و دستاورد رشد تصاعدی اطلاعات است . توسعه دانش، مهارت ها، علایق و فرصت های یادگیری در زندگی در فرایند یادگیری مادام العمر توسط افراد حفظ می شود. یادگیری مادام العمر در برگیرنده فرایند یادگیری از گهواره تا گور بدون تحمیل اجبار و با میل و علاقه فردی است. (محمدی مهر و همکاران، ۱۳۹۰) یادگیری مادام العمر همواره از شکلی به شکلی دیگر ، جدای از نظام رسمی آموزش ، در جریان بوده است . دلیل این امر آن است که انسان در هر مرحله از زندگی تا زمانی که زنده و فعال است به آموختن موضوعات جدید نیاز دارد . با ورود قرن بیست و یکم ضرورت تطبیق فعال با تغییرات سریع فناوری آشکارتر شده است . دیگر در این شرایط انباشته اطلاعاتی فرد در دوران تحصیل جوابگوی نیازهای آتی وی نبوده و با ناپایدار شدن اطلاعات ، تاکید از آموزش رسمی بر یادگیری شخصی و مادام العمر تغییر جهت یافته است . در نظام های نوین مسئولیت یادگیری بر عهده فراگیر گذاشته شده است و یادگیران براساس نیاز یا علاقه موضوعات یادگیری را انتخاب می کنند . . در این شرایط محور یادگیری از معلم محوری به دانش آموز محوری تغییر یافته و نقش و جایگاه معلم از آموزنده دانش به نقش هدایت کننده و راهنما تبدیل شده است . (افضل نیا ، اشکوه و کلوی ، ۱۳۸۹) از طرفی به عقیده کندی و همکارانش (۱۹۹۴) در عصر حاضر، مهمترین وظیفه دانشگاه به ویژه در دوره کارشناسی، فراهم کردن زمینه های تحقق ایده یادگیری مادام العمر است. دانشگاه باید علاوه بر تدارک فرصت های یادگیری متنوع و متعدد، در صدد پرورش یادگیرندگان مادام العمر باشد. این مؤسسه برای انجام بخش دوم رسالت خود باید تلاش کند دانشجویان را به دانش، نگرش ها، و مهارت هایی مجهز کند تا انگیزه و توانایی لازم برای تداوم یادگیری را در آنها افزایش دهد. (نصر اصفهانی و بقراطیان، ۱۳۸۵)
بنابراین در زمانی که یادگیری مادام العمر چالش مهمی است که هر فرد و هر جامعه ای با آن مواجه است، دانشگاه ها می توانند عرصه بزرگی را برای تحقق آن فراهم آورند. آنچه در آموزش دانشگاهی حائز اهمیت است تجهیز دانشجویان به نگرش ها و مهارت هایی جهت یادگیری توسط خودشان هم در آموزش رسمی و هم بعد از فراغت از تحصیل است . و ایجاد نگرش به این موضوع که یادگیری در زمینه های خیلی متنوعی هم در نشست های علمی دانشگاهی و هم در جلسات غیر علمی ، در جامعه ، محیط کار و خانواده اتفاق می افتد. و رسالت مهم دانشگاه در قرن بیست و یکم ، تربیت یادگیرندگان مادام العمر است (محمدی مهر ، ۱۳۹۰)
۱-۲- بیان مساله
در دنیای امروزی ، توان سازگاری و اداره کردن تغییرات عنصر اصلی موفقیت و بقای هر سازمان است و کسب این توانایی ها خود ، مستلزم توجه سازمان به خلاقیت و نوآوری افراد است . سازمان های موفق ، سازمان هایی هستند که خلاقیت و نوآوری نوک پیکان حرکت آنان را تشکیل می دهد ، به عبارتی سازمان های امروزی برای ادامه حیات ، بایستی پویا بوده و مدیران و کارکنان آنها افرادی خلاق و نوآور باشند تا بتوانند سازمان را با این تحولات منطبق ساخته وجوابگوی نیازهای جامعه باشند . می توان گفت در سیستم اقتصاد جهانی و رقابت روز افزون موجود ، خلاقیت و نوآوری در حکم بقا و کلید موفقیت سازمان است . . پیتر دراکر معتقد است در جهانی که دستخوش دگرگونی بوده و امنیت آن هر روز در معرض تهدید است ، تنها راه بقا ابداع و نوآوری است . افزایش رشد اقتصادی ، بالابردن بهره وری و تولید تکنولوژی ، کالاها و خدمات جدید از جمله فواید خلاقیت و نوآوری است که جیمز استونر نیز به آن اشاره کرده است. (حسینی و صادقی، ۱۳۸۹) در دنیای امروز که رشد و گسترش علم و تکنولوژی از عناصر مهم پیشرفت و توسعه در همه ابعاد فرهنگی، علمی، اقتصادی و اجتماعی به حساب می آید و نهادها و نظام های آموزشی و پژوهشی، نقش بس عظیم و پر اهمیت دارند. (سبحانی نژاد ، ۱۳۸۸) امروز نقش تعیین کننده دانشگاه های نسل سوم در رشد و توسعه ی کشورها و ارتباط نزدیک آن با توسعه اقتصادی و همچنین استفاده از ظرفیت دانشگاه ها در خلق ، جذب ، اشاعه و استفاده از فناوری ، به یک باور عمومی تبدیل شده است . (حبیبی رضائی و سیاه منصوری، ۱۳۹۱)
نوآوری در آموزش، پدیده ای نیست که مختص امروز باشد، بلکه می توان گفت که نسبت به گذشته ها حجم، تنوع و دامنه کاربرد آن افزایش و زمان پراکنش آن کاهش یافته است. برای مثال استفاده از پاپیروس در نوشتن به هزاران سال پیش می گردد. در قرن ۱۸ جین باپتیست [۱] آموزش همزمان [۲] را ابداع کرد. یعنی به جای نظام آموزش یک معلم/ یک شاگرد [۳] که از دوران قدیم رایج بود، نظام آموزشی یک معلم / چندین شاگرد را ایجاد و با خلق این نوآوری آموزشی، راه را برای آموزش همگانی[۴] هموار کرد. بی تردید امروزه با توجه به توسعه و گسترش پیشرفت های فناورانه، سهم نوآوری های آموزشی بسیار بیشتر شده است(حسینی خواه ، ۱۳۸۷) نوآوری از کلمه لاتین “Etavonnl"به معنی ساختن یک چیز جدید استخراج شده است. منظور از نوآوری، خلاقیت متجلّی شده و به مرحله عمل رسیده است. به عبارت دیگر، نوآوری، اندیشه خلّاق تحقق یافته است که به بهبود فرایندها و فراورده ها منجر می شود، موانعی که جز با نوآوری، بهینه سازی، راه های میان بر و دسترسی به فناوری های برتر با تکیه بر داشته های موجود، عملی نخواهد بود. نوآوری دارای مصادیق مختلفی چون ساختن و معرفی یک چیز جدید و مفید در ذهن و آغاز یک عمل برای بار نخست، به کارگیری و عملی ساختن تفکرات جدید ناشی از خلاقیت، فرایند تبدیل ایده به محصول خدمات، روش ها و برنامه های نو می باشد(سبحانی نژاد ، ۱۳۸۸) به اعتقاد برخی محققان نوآوری را می توان مجموعه ای از عملیات فنی ، صنعتی و تجاری معرفی نمود. مارکوس نیز نوآوری را به عنوان معرفی یک واحد تغییر تکنولوژیکی دانسته که منظور خود را از تغییر تکنولوزیکی به نقل از شوچیتی یک محصول خدمت و یا استفاده از فرایندی جدید معرفی کرده است.
نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش ( تصوری که به قول اینشتین از دانش مهم تر است ) به آسمان ها صعود کند ، سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند ( مهندسی ایده ) تا تبدیل به ایده گردد . سپس ایده ها را از طریق مدیریت ایده به ایده های عملی ، مفید و مناسب تبدیل می کند . (خلاقیت ) ؛ به دنبال آن ایده ها را به کالا ، خدمات و فرایند تبدیل می نماید و نهایتا با تجاری کردن محصولات ، خدمات و فرایند های جدید یا توسعه یافته در بازار ، فرایند نوآوری خاتمه می یابد . (نصیری واحد و احمدی ، ۱۳۸۸)
هر نوآوری جدید، در بردارنده ترکیب جدیدی از ایده ها، قابلیت ها، مهارت ها، منابع و . . . است. در نتیجه هر چه گستره عوامل درون یک سیستم خاص وسیعتر باشد، حوزه ترکیب آن ها به روش های مختلف و ارائه نوآوری جدید که پیچیده تر و پیشرفته خواهند بود، وسیع تر می شود. (حلیمی ، ۱۳۸۷)
تعاریف متعددی از نوآوری دانشگاهی مطرح شده است. اما براساس مجموع تعاریف نوآوری دانشگاهی نویسندگانی مانند نورت و اسمالبون[۵] ( ۲۰۰۸)، فورستبو و همکاران[۶] ( ۲۰۰۷)، رانکو[۷] ( ۲۰۰۴)، میتوان تعریف جامعی از نوآوری دانشگاهی ارائه کرد. نوآوری دانشگاهی عبارت است از استعداد کلی سازمان در معرفی محصولات جدید به بازار، بهبود خدمات و فرایندهای سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای صاحبان سازمانها( فورستبو و همکاران ۲۰۰۷) و به طور کلی برای همه جوامع به دلیل ارتباط آن با انعطافپذیری و تولید بسیار مهم و اساسی است( رانکو، ۲۰۰۴).
لو و چن(۲۰۱۰) نوآوری دانشگاهی را مشتمل بر تغییرات در ساختار و فرایندهای یک سازمان در راستای به کارگیری مفاهیم جدید مدیریتی، کار و عملیاتی مانند به کارگیری کار گروه های تخصصی در تولید، مدیریت زنجیره تأمین یا سیستم های مدیریت کیفیت در نظر گرفتهاند. (کشاورز ، ۱۳۹۲)
طبقه بندیهای مختلفی از نوآوری صورت گرفته است که از آن جمله میتوان به طبقه بندیهای ایوان[۸] (۲۰۰۷)، استگلیتز و هین[۹](۲۰۰۷)، هوگارد و هنسن[۱۰] (۲۰۰۷)، و رولی و همکاران[۱۱](۲۰۱۱)، اشاره نمود. اما فورستبو و همکاران(۲۰۰۷)، سه بعد زیر را برای نوآوری دانشگاهی در نظر میگیرند: ۱- بعدآموزشی[۱۲]: بعد آموزشی نوآوری دانشگاهی ارائه انواع جدیدی از رشتهها، مواد آموزشی و طراحی برنامه درسی رشته های مختلف میباشد. ۲- بعد پژوهشی[۱۳]: بعد پژوهشی نوآوری دانشگاهی فراهم آوردن زمینه پژوهش در دانشگاه و موسسات تحقیقات علمی و همکاری با سایر دانشگاهها میباشد. و ۳- بعد سازمانی[۱۴]: بعد سازمانی نوآوری دانشگاهی دربرگیرنده راههای جدید در جهت افزایش انگیزه کارکنان به کار و اساتید به تدریس و امکان دسترسی به پیشرفت تدریجی و مداوم میباشد. (کشاورز ، ۱۳۹۲) آنچه در این میان می تواند بر نوآوری دانشگاهی موثر باشد و نقش عمده ای را در بوته عمل نشاندن این عنصر ایفا کند چیزی نیست جز تدریس اساتید و اعضای هیات علمی که یکی از رکن های اساسی نظام آموزش عالی را تشکیل می دهند .
گیج . ان. ال تدریس را هرگونه فعالیتی می داند که از جانب یک فرد به منظور تسهیل یادگیری فرد دیگری انجام می پذیرد . و یادگیرنده را با زوایای بیشتری از ناشناخته آشنا می کند . (افکانه ، ۱۳۸۸) بدین منظور می توان به مهارت های تدریس اساتید در چرخه یادگیری نیز اشاره کرد. چرخه یادگیری، یک مدل تدریس کاوش محور است که برای معلمان و به منظور طراحی مواد برنامه درسی و راهبردهای آموزشی سودمند میباشد. تاکنون اشکال مختلفی از چرخه یادگیری شکل گرفته است . دارابی (۱۳۹۲) آنها را جمع بندی کرده است که بر حسب تعداد مراحل عبارتند از: چرخه یادگیری سه گانه[۱۵]( کارپلاس و تی یر[۱۶]، ۱۹۶۷)، چرخه یادگیری چهارگانه[۱۷](بِرِدِرمن[۱۸]، a1982، b1982؛ شایمنسکی، کیل و آلپورت[۱۹]، ۱۹۸۳؛ مارتین، سکستون و گرلوویچ[۲۰]، ۲۰۰۱؛)، چرخه یادگیری پنج گانه[۲۱](بای بی[۲۲]، ۱۹۷۷)، چرخه یادگیری شش گانه[۲۳](چِسین و مور[۲۴]، ۲۰۰۴؛ دوران، دوران، هانی و شیرمن[۲۵]، ۲۰۱۱) و چرخه یادگیری هفت گانه[۲۶](ایزن کرفت[۲۷]، ۲۰۰۳).
طبق مدل چرخه یادگیری هفت گانه که توسط آرتور ایزن کرفت[۲۸](۲۰۰۳) مطرح شد و مبنای پژوهش حاضر میباشد، آموزش باید شامل هفت مرحله مجزا باشد:
-مرحله استنباط: در این مرحله، استاد به تعیین دانش پیشین دانشجویان، در مورد موضوع مورد بحث میپردازد و به وی امکان می دهد تا تصورات نادرست دانشجویان درباره موضوع را شناسایی کند (ایزن کرفت، ۲۰۰۳).
-مرحله مشارکت: هدف مؤلفه مشارکت، جلب توجه دانشجویان، به تفکر واداشتن آنان درباره موضوع، برانگیختن سؤالاتی در ذهن آنها، تحریک تفکر و دسترسی به دانش پیشین میباشد. این مرحله هم شامل دسترسی به دانش پیشین و هم ایجاد شور و شوق در رابطه با یادگیری موضوع میباشد. در این مرحله، اساتید میتوانند دانشجویان را تحریک، آنها را به درس علاقهمند و برای یادگیری آماده سازند (برنسفورد، برون و کوکینگ[۲۹]، ۲۰۰۰).
- مرحله اکتشاف: مرحله اکتشاف، این فرصت را در اختیار دانشجویان قرار میدهد تا به مشاهده، ثبت اطلاعات، تعیین متغیرها، طراحی و برنامهریزی آزمایشها، ترسیم نمودار، تفسیر نتایج، تدوین فرضیات و سازماندهی یافتههای خود بپردازند. اساتید نیز میتوانند در این مرحله، سؤالاتی را طرح، رویکردهایی را پیشنهاد، بازخوردهایی را ارائه و ادراک و فهم دانشجویان را مورد ارزیابی قرار دهند (گیل[۳۰]، ۲۰۰۲).
- مرحله توضیح: در طول مرحله توضیح، دانشجویان با مدلها، قوانین و نظریات آشنا میشوند. دانشجویان بر حسب این مدلها و نظریات جدید، نتایج را خلاصه میکنند. استاد، دانشجویان را در جهت تعمیمهای منسجم، یکپارچه و سازگار، هدایت میکند و با طرح واژه های علمی مختلف به دانشجویان کمک میکند و سؤالاتی را مطرح میکند تا به دانشجویان کمک کند که با بهره گرفتن از این واژهها، نتایج حاصل از اکتشاف خود را توضیح دهند. تمایز بین دو مؤلفه اکتشاف و توضیح، حاکی از آن است که یادگیری مفاهیم، مقدم بر یادگیری اصطلاحات علمی است؛ در مرحله اکتشاف، دانشجویان با بهره گرفتن از فرصت و منابعی که در اختیار آنها گذاشته میشود، به مشاهده، آزمایش و جمع آوری اطلاعاتی راجع به موضوع جدید میپردازند و اکتشافات خود در رابطه با موضوع جدید را با بهره گرفتن از مفاهیم و به زبانی ساده، سازماندهی میکنند، اما در مرحله توضیح، استاد، دانشجویان را با واژهها و اصطلاحات علمی آشنا کرده و به آنها کمک میکند تا ادراک و اکتشاف خود از موضوع را در قالب اصطلاحات علمی بیان کنند (ایزن کرفت، ۲۰۰۳).
- مرحله بسط یادگیری: این مرحله از چرخه یادگیری، فرصتی را در اختیار دانشجویان قرار میدهد تا دانش خود را در حیطهها و زمینههای جدید به کار ببرند، که ممکن است شامل مطرح کردن سؤالات و فرضیات جدید برای اکتشاف باشد. این مرحله با سازه روان شناختی که"انتقال یادگیری” نامیده میشود، ارتباط مستقیمی دارد (ثورندایک[۳۱]، ۱۹۲۳).
- مرحله ارزیابی: این مرحله شامل راهبردهایی است که به تداوم و استمرار هر دو نوع ارزیابی تکوینی و نهایی از یادگیری دانشجویان کمک میکند. چنانچه اساتید بتوانند چرخه یادگیری و تجاربی که دانشجویان در کلاس انجام میدهند را به خوبی طراحی و اجرا نمایند، بعد از آن باید بتوانند جنبههایی از این موارد را در قالب ابزارهای ارزیابی مورد بررسی قرار دهند. این ابزارهای ارزیابی باید دربرگیرنده سؤالاتی از تحقیقات آزمایشگاهی باشد که آنها انجام میدهند. به منظور ارزیابی دانشجویان باید از آنها خواست تا دادههای به دست آمده از آزمایشها را مثل کاری که خود انجام دادهاند، تفسیر کنند یا اینکه از آنها خواست تا آزمایشهایی را طراحی نمایند (کلبِرن و کلاف[۳۲]، ۱۹۹۷).
- مرحله توسعه یادگیری: در این مرحله دانشجویان هدایت میشوند تا مفهوم جدید را به زمینههای مختلف مرتبط و در این زمینهها به کار بگیرند (بنتلی، ایبرت و ایبرت[۳۳]، ۲۰۰۷). علت اضافه شدن مرحله توسعه یادگیری به مرحله بسط یادگیری این است که به مدرسان یادآوری شود این مسأله که دانشجویان باید انتقال یادگیری را تمرین کنند، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. اساتید باید مطمئن شوند که دانش در زمینههای جدید به کار گرفته میشود و به یک زمینه ساده، محدود نمیشود (ایزن کرفت، ۲۰۰۳).
جویس و همکاران معتقد هستند روش های موثر تدریس از آن جهت که به شاگردان نحوه یادگیری را یاد می دهند و از آنجا که آنها دارای انعطاف پذیری سازگار و اثر بخش هستند ، همه ی شاگردان را درگیر و زمینه درگیری در سطح بالاتر را ایجاد می کند. در این روش ها علاوه بر چیرگی شاگردان بر اطلاعات و مهارت های حاصل از هر تجربه یادگیری ضمن یادگیری محتوا ، توانمندی های آنان را در روی آوری به تکالیف جدید یادگیری افزایش می دهد و برنامه هایی را برای مطالعه های بعدی طراحی و اجرا می کند. (شواخی، نادری، عابدی ، ۱۳۸۶)
بنابراین می توان گفت تدریس کانون هر برنامه درسی است . و در تمام مقاطع آموزشی اعم از ابتدائی، راهنمایی ، متوسطه ، حتی آموزش عالی ، رایج ترین روش مورد استفاده معلمان و استادان است . وگروهی از اندیشمندان همچون دیویی ، گیلبرت ، آیزنر ، جویس و ویل معتقدند که تدریس و یادگیری لازم و ملزوم همدیگر هستند . به عبارت دیگر ، زمانی می توان ادعا کرد تدریس انجام شده است که یادگیری تحقق یابد . در این رویکرد مسئولیت یادگیری بر عهده نه فقط یادگیرنده بلکه معلم و یادگیرنده است . (گنجی، زاهد بابلان ، معینی کیا، ۱۳۹۱)
از این رو توجه به یادگیرندگان و گرایش آنها به انواع یادگیری ها از جمله یادگیری مادام العمر حائز اهمیت است . دیگر در جهانی که با تغییرات گسترده همراه است ، استفاده از منابع محدود اطلاعات انباشته شده در دوران آموزش رسمی و به کارگیری آنها در مواقع لزوم در آینده قابل اتکا نیست . تمام این عوامل ایجاب می کند که یادگیری به یک دوره مشخص از زندگی افراد محدود نشود تاثیرات این رویکرد موجب شده است تا پارادایم جدیدی مبتنی بر یادگیری پیوسته در تمام طول عمر فرد ، با عنوان یادگیری مادام العمر و با شعار ز گهواره تا گور دانش بجوی شکل بگیرد. براساس نظر کروثر در یادگیری مادام العمر شخص پیوسته در حال یادگیری است و مسئولیت مدیریت یادگیری بر عهده وی محول شده است . همچنین کروثر بیان می کند که در یادگیری مادام العمر شخص چگونگی یادگیری را یاد می گیرد . (افضل نیا و همکاران ۱۳۸۹) یونسکو یادگیری مادام العمر را به عنوان یک مفهوم اساسی برای کلیه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برای اعمال در سیاست های آموزشی آنها می داند. هدف از یادگیری مادام العمر بقا در دنیای پر تلاطم تنش زا و تطابق خود با محیط و ارتقای کیفیت و کمیت زندگی فرد است . ریانش یادگیری مادام العمر را دارای سه محور عمده می داند که موارد زیر را شامل می شود .
کل نظام آموزش باید در پذیرش فراگیر مادام العمر تمرکز کنند .
علاوه بر نظام آموزشی ، سازمان ها ، موسسات و کسب و کارها نیز بر فرایند های یادگیری مادام العمر نیاز دارند .
اشخاص در این شرایط مدیریت یادگیری را برعهده دارند.
در یادگیری مادام العمر فرد در تمام طول عمر به آموختن مشغول است . در این یادگیری اشخاص به طور پیوسته ، دانش ، مهارت ها و علایقشان را در زندگی افزایش می دهند . یادگیری مادام العمر فرایندی از کسب دانش از گهواره تا گور بدون محدود کردن آن به دوره زمانی مشخص یا به مدرسه یا سازمان معینی است . از طرف دیگر ، در روند یادگیری مادام العمر ارتباط های عمودی معلم – شاگردی ( من میگویم – تو یاد بگیر ) به ارتباط های افقی و همسطح بین فراگیران تغییر می یابد . که به افزایش تعاملات بین فردی در یادگیری مبتنی بر همکاری و هم انگیزشی منجر می شود. (افضل نیا، ۱۳۸۹)کریمی و همکاران در مطالعه ای در ارتباط با ویژگی های مدرس با رویکرد یادگیری مادام العمر بیان نمودند اگر عضو هیئت علمی بخواهد نقش جدید خود را برای تربیت یادگیرنده مادام العمر به خوبی ایفا کند ، باید دارای خصوصیاتی باشد که عبارتند از : علاقه به تداوم یادگیری ، انگیزش، تسلط بر روش های تدریس ، آشنایی با دانش روز و ارتباط با دانشجو (محمدی مهر ۱۳۹۰)
مفهوم یادگیری مادام العمر دارای ویژگیهای مانند: خود مدیریتی (مریام و کافرلا[۳۴]، ۱۹۹۹)، خود تنظیمی (زیمرمن، بونز و کواچ[۳۵]، ۱۹۹۶)، یادگیری چگونه آموختن (یونسکو[۳۶] و کمیسیون بین المللی آموزش قرن بیست و یک[۳۷]، ۲۰۱۱)، ابتکار و نوآوری (فارست-باو و بوئر[۳۸]، ۲۰۰۷)، قابلیت تصمیمگیری (ریزن[۳۹]، ۲۰۰۰؛ دفت[۴۰]، ۲۰۰۵)، قابلیت جمع آوری اطلاعات (کمیته ریاست جمهوری انجمن کتابخانهای آمریکا، ۱۹۸۹) و خود کنترلی (بومیستر، کاتلین و وهس و تیس[۴۱]، ۲۰۰۷) میباشد. (کوچکی ، ۱۳۹۱) جدول شمارهی (۱-۱) جمعبندی تعاریف مربوط به ابعاد یادگیری مادام العمر از دیدگاه صاحبنظران مختلف را نشان میدهد.
جدول شمارهی (۱-۱): تعاریف ابعاد یادگیری مادام العمر