از نظر برخی از اقتصاددانان و صاحبنظران و دانشمندان مدیریت؛ کارآفرینان موتور محرّکه و رشد اقتصاد یک جامعه هستند که در محیطی رقابتی و در شرایط عدم تعادل (و نه تعادل ایستا) جامعه را به حرکت در می آورند و توسعه می بخشند.
کلید موفقیت کارآفرینی، یافتن روش های خلاّقانه ای است که با بکارگیری فن آوری های جدید یا بازاریابی بهتر، سریع تر و کم هزینه تر کالاهای جدید، خواسته های بشری را به نحو احسن برآورده می سازند. این به معنا ی تولید کالاهای موجود با هزینه های کمتر یا ارتقاء کیفیت آنها و یا به معنای ایجاد بازارهایی برای کالاهای کاملاً جدید است. کارآفرینی سازمانی یک نوع رفتار سازمانی است و این رفتار سازمانی تابعی از عوامل ساختاری، رفتاری و زمینه ای می باشد لذا برای اینکه سازمانی بتواند به هدفهای توسعه ای خود دست یابد ، باید به گونه ای این متغییرها را جهت دهد تا این عوامل حامی رفتار کارآفرینانه در سازمان باشند)چون هو و همکاران،۲۰۰۴ به نقل از یداللهی فارسی،۱۳۸۴).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عوامل ساختاری عبارتند از: ساختارسازمانی، راهبرد سازمانی، هدف گذاری صریح و روشن، ایجاد سیستم های بازخورد، حمایت مدیریت عالی، استقلال واحدهای سازمانی، سیستم حقوق و دستمزد، سیستم مالی و بودجه ای، سیستم کنترل و نظارت، آزادی عمل کارکنان، سیستم منابع انسانی، ساختار انعطاف پذیر.
عوامل رفتاری عبارتند از: فرهنگ سازمانی، انگیزش نیروی انسانی، سبک رهبری، ویژگیهای کارکنان و مدیران، آموزش منابع انسانی ، سیستم ارتباطات انسانی و محیط کسب و کار.
عوامل زمینه ای عبارتند از: ارتباط با ارباب رجوع، محیط سیاسی – قانونی، محیط اجتماعی- فرهنگی و محیط اداری.
کارآفرینان افرادی هستند که به امید هر گونه نشانه ای از فرصت های کسب وکار ، اطراف خود را مشاهده می کنند، هوشیاری همیشگی از ویژگی های آنها است و هیچ چیز هم نمی تواند جلوی موفقیت آنها را بگیرد.(لاین دورسن،۲۰۱۲) شومپیتر معتقد است که کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی می باشد و نقش وی عبارتست از نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد به تعبیری دیگر کار وی تخریب خلاق است. از طرفی دیگر، باتیست نیز اعتقاد داردکه کار آفرینان منابع را از جایی که بهره وری پایینی دارد به جایی که بهره وری بالایی دارد، منتقل می کنند و این یکی از عوامل موفقیت آنها به شمار می رود زیرا تخصیص مناسب ابزار، تجهیزات، پول، مواد خام و نیروی انسانی سبب رشد و نمو سازمان می شود. به طور کلی می توان گفت، کارآفرین کسی است که با ذهن خلاق، روحیه تهاجمی و داشتن چشم اندازی روشن همراه با خوش بینی و ریسک پذیری و با سخت کارکردن در شرایط تنش زا آینده ایده آلی را برای موفقیت سازمان خویش به تصویر می کشد.
انگیزه ها کارآفرینی
انگیزش به معنای تمایل به انجام یک کار است و فرد با توجه به توانایی های خویش نیاز خود را برطرف می نماید. لذا سه انگیزه ی اولیه باعث می شود که افراد، کار آفرین شوند. (احمدپورداریانی،۱۳۸۳)
.۱ نیاز به پیشرفت
.۲ علاقه به آزادی و استقلال
.۳ احتیاج به رضایت شغلی
انواع کارآفرینی سازمانی: بر اساس نظریه ی دیوید جانسون کارآفرینی سازمانی را می توان به سه بخش تقسیم کرد:
کارآفرینی درون سازمانی: هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه داخل یک سازمان انجام گیرد به آن کارآفرینی درون سازمانی می گویند.
کارآفرینی سازمانی: در کارآفرینی سازمانی محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان به ظهور می رسد. به عبارت دیگر، مجموعه فعالیت هایی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخوردار می باشد.
کارآفرینی گسترده: با ایجاد فرهنگ می توان از نوآوری و کارآفرینی در سازمان حمایت کرد تا در افراد هم یک نوع احساس تعلق خاطر نسبت به سازمان خود به وجود آید و هم در حوزه کاریشان تشویق شوند.
کارآفرینی مخاطره آمیز سازمانی: این فعالیت در دوره هایی است که سازمان نیازمند شایستگی می باشد و در صورت نیاز اگر امکان پیش افتادن از رقبا وجود داشته باشد، ضروری خواهد بود.
از طرفی کورنوال و پرلمن(۱۹۹۰) نیز اشکالی از کارآفرینی را به شرح زیر تقسیم بندی کرده اند:
کارآفرینی شخصی
کارآفرینی در سازمان
سازمان کارآفرین
ابعاد کارآفرینی سازمانی از دید آنتونیک و هیسریچ (۲۰۰۳): آنتونیک و هیسریچ با توجه به بررسی هایی که انجام دادند، هشت بعد را برای کارآفرینی درون سازمانی برشمردند.آنها بر این عقیده اند که کارآفرینی درون سازمانی بایستی به عنوان یک مفهوم چند بعدی با هشت بعد متمایز و در عین حال مرتبط نگریسته شود.این ابعاد عبارتند از:
نوآوری در فرایند و محصولات/ خدمات
تغییر شکل سازمان
واحدها و کسب و کارهای جدید
ریسک پذیری
پیشگامی
رقابت تهاجمی
ما در این تحقیق از مدل عمومی دانش (نیومن و کنراد،۱۹۹۳)استفاده میکنیم. این مدل از چهار فعالیت اصلی تشکیل شده است:
-
- ایجاد دانش که شامل تمام فعالیت هایی است که دانش یا دانش های جدید را به سیستم وارد می کند. در اینجا فعالیت هایی مانند کشف، ایجاد و یا توسعه دانش مهم است.
-
- حفظ و نگهداری دانش: فعالیت هایی مورد نظر است که دانش را در سازمان ماندگار می کند. در این راستا می توان به حافظه سازمانی اشاره کرد.
-
- تبدیل وانتقال دانش: در فعالیت هایی مطرح است که با جریان دانش از شکلی به شکل دیگر و یا از فردی یا گروهی به فرد یا گروهی دیگر، در ارتباط است.
-
- بکارگیری دانش: دانش زمانی ارزشمند است که به کار گرفته شود. فعالیت های مدیریت دانش باید طوری باشد که نه تنها اقدامات و برنامه های کلان سازمان را تحت تاثیر قرار دهد بلکه آثار آن در فعالیت های روزمره سازمان مشاهده شود(نیومن و کنراد،۴،۱۹۹۳).
۱-۶- مدل تحقیق :
در این تحقیق تلاشی برای ساختن یک چهارچوب از لحاظ نظری و از لحاظ عملی مرتبط برای درک مدیریت دانش و تاثیر آن بر روی کارآفرینی انجام شده است.با توجه به این مفاهیم می توان بیان کرد که سازمان ها نیاز به ساختن نظریات در مدیریت دانش دارند. در این تحقیق از مدل نیومن و کنراد(۱۹۹۳) که دارای چهار فعالیت خلق دانش، ذخیره و نگهداری دانش، انتقال دانش و به کارگیری دانش و مدل کارآفرینی سازمانی آنتونیک و هیستریچ(۲۰۰۳) که ابعاد آن نوآوری در محصول، خدمات و فرایند، خودتجدیدی، پیشگامی، رقابت تهاجمی، ریسک پذیری و واحدهای مستقل و کسب و کار جدید می باشد استفاده خواهیم کرد.
نوآوری در محصول،خدمات و فرایند
خلق دانش
خودتجدیدی
ذخیره و نگهداری دانش
پیشگامی
کارآفرینی سازمانی
مدیریت دانش
انتقال دانش
بکارگیری دانش
رقابت تهاجمی
ریسک پذیری
واحدهای مستقل و کسب و کار جدید