مالکیت معنوی : که شامل دانش فنی ، رازهای تجاری و کسب و کار ، کپی رایت ، حقوق مربوط به طرح های گوناگون و نشانه های تجاری است. شکل (2ـ5 ) مدل سرمایه فکری بروکینگ را نشان میدهد.
شکل (2-5) مدل سرمایه فکری بروکینگ ( خیرخواه ، 1390، ص60 )
مدل روس و همکاران - روس و همکاران ( 1997 ) سرمایه انسانی را به شایستگی ، نگرش و زیرکی فکری تقسیم کردند.
شایستگی : شامل دانش فردی کارکنان و مهارت ها ، استعدادها و دانش فنی آن هاست.
نگرش : نشان دهنده ارزشی است که نتیجه نوع رفتار کارکنان در محل کار بوده و تحت تاثیر انگیزش ، رفتارها و رهبری است.
چالاکی فکری : شامل نوآوری کارکنان ، توانایی انطباق با شرایط و قابلیت استفاده از دانش از یک مفهوم و زمینه به مفهوم و زمینه دیگر است.
روابط : به معنی ارتباط با مشتریان ، عرضه کنندگان ، شرکا استراتژیک و دیگر ذینفعان شرکت می باشد.
سازمان : یک سازمان نه تنها دارای سیستم ها و ساختارهای مشهود است ، بلکه همچنین شامل زیرساخت های نامشهود ، دارایی های معنوی ، فرآیندها و فرهنگ نیز می باشد.
تجدید و توسعه : به عنوان جنبه نامشهود هر چیزی که باعث خلق ارزش در آینده گردیده اما اثر آن در حال حاضر مشخص نیست( خیرخواه، 1390، ص71-70). شکل (2ـ6 ) مدل سرمایه فکری روس را نشان میدهد.
شکل (2-6) مدل سرمایه فکری روس ( خیرخواه ، 1390، ص61 )
مدل سالیوان - براساس مدل سالیوان سرمایه فکری از سه بعد تشکیل شده است که عبارتند از( خیرخواه، 1390، ص72-71) :
منابع انسانی : در این منابع هوش و خرد کارکنان سازمان در نظر گرفته می شوند.منابع انسانی منشا فن ، تخصص و حافظه سازمانی در خصوص موضوعات مهم و حائز اهمیت برای سازمان هستند. منابع انسانی ، شامل تجارب جمعی ، مهارت و فن عمومی تمام کارکنان بنگاه است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دارایی های فکری : دانش مشهود طبقه بندی شده و یا توضیحات فیزیکی از دانش خاصی را شامل می شود که سازمان می تواند ادعای مالکیت آن را نموده و بدون ایجاد مشکلی در حقوق معنوی ، آن ها را به سازندگی خرید و فروش کند.هر تکه ای از دانش سازمان ، که معمولا به شکل مستند کاغذی یا کامپیوتری است ، به عنوان دارایی فکری سازمان تلقی شده مورد حمایت و حفاظت قرار گیرد.دارایی های فکری منشا ایده ها و نوآوری هایی هستند که شرکت ها و بنگاه ها آن ها را تجاری می نمایند.
مالکیت معنوی : مالکیت معنوی یک نوع دارایی فکری است که به صورت قانون قابلیت حمایت ، حفاظت و پیگیری را داراست. از موارد مالکیت معنوی می توان به حق اختراع ، حق تالیف ، علائم و نشان تجاری و اسرار و رموز تولید تجاری اشاره نمود. شکل (2ـ7 ) مدل سرمایه فکری سالیوان را نشان میدهد.
شکل (2-7) مدل سرمایه فکری سالیوان ( خیرخواه ، 1390، ص 65 )
مدل استیوارت- استیوارت هم همچون پژوهش گران قبلی سرمایه فکری را ترکیبی از دو دسته سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری دانسته ، اما سرمایه مشتری را نیز هم سطح با این دو در نظر گرفته ( به جای آن که آن را زیرمجموعه ای از سرمایه ساختاری بداند ). ازسوی دیگر او سرمایه سازمانی را زیرمجموعه ای از سرمایه ساختاری قلمداد کرده است.او عقیده دارد که هر شرکتی هر سه سرمایه مذکور را دارد اما بر اساس شرایط متفاوت ، تاکید بیشتری بر روی یکی از این سرمایه ها می کند.از منظر استیوارت ابعاد سرمایه فکری عبارتند از(خیرخواه، 1390، ص71) :
سرمایه انسانی : که اشاره به مهارت ها و دانش فردی کارکنان شرکت دارد.
سرمایه ساختاری : شامل مالکیت معنوی ، متدولوژی ها ، نرم افزار ، اسناد و مصنوعات دانشی دیگر.
سرمایه مشتری : به معنی ارتباط با مشتریان و عرضه کنندگان است. شکل (2-8) مدل سرمایه فکری استیوارت را نشان میدهد.
شکل (2-8) مدل سرمایه فکری استیوارت ( خیرخواه ، 1390، ص64)
مدل بونفرر - براساس این مدل سرمایه فکری شامل چهار بعد به شرح زیر است( خیرخواه، 1390، ص72):
سرمایه انسانی : مجموعه ای از دانش فنی و روتین موجود در تفکرات کارکنان.
سرمایه ساختاری : همه آیتم های نامشهود از دانش ضمنی قابل تفکیک هستند.
سرمایه بازار : استعدادهای سازمانی در ارتباط با جهان خارج ( به عقیده بونفر این جز شامل پایگاه داده ، سهم بازار ، شهرت و اعتبار و محصولات و خدمات جدید است ).
سرمایه نوآوری : قابلیت های نوآوری سازمان. شکل (2-9) مدل سرمایه فکری بونفرر را نشان میدهد.
شکل(2-9) مدل سرمایه فکری بونفرر ( خیرخواه ، 1390، ص66 )
مدل هانس و لاواندال - براساس این مدل منابع شرکت به دو دسته مشهود و نامشهود تقسیم می شود. در این مدل منظور از منابع نامشهود ، سرمایه فکری می باشد که این دو پژوهش گر آن ها را به دو دسته اصلی منابع ارتباطی و شایستگی تقسیم کرده اند.
شایستگی : شایستگی ها به توانایی برای اجرای یک کار خاص اطلاق می شود و به دو سطح فردی (دانش، مهارت ها، استعداد و توانمندی ها) و سازمانی (اطلاعات محورها ، پایگاه داده ها، تکنولوژی و رویه ها) تقسیم می شود.
منابع ارتباطی : منابع ارتباطی نیز اشاره به شهرت شرکت، وفاداری مشتریان، و ارتباطات شرکت با مشتریان دارد(خیرخواه، 1390، ص73). شکل (2-10) مدل سرمایه فکری هانس و لاواندال را نشان میدهد.
شکل(2-10) مدل سرمایه فکری هانس و لاواندال ( خیرخواه ، 1390، ص 68 )
مدل لین - لین سرمایه های فکری را متشکل از سه جز سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری (ارتباطات) دانسته است. در زیر اجزای که وی برای هریک از این سه جز در نظر گرفته است را به اجمال بررسی می کنیم.
سرمایه انسانی : سرمایه انسانی شامل فاکتورهای انسانی مانند هوش ، تخصص ، تجربه و توانایی های یادگیری است.این سرمایه تماما و به افراد موجود در درون یک سازمان متکی است و نمی تواند تحت مالکیت سازمان دربیاید.
سرمایه ساختاری : لین اصطلاح رویه و امور جاری کاری را جایگزین عنوان سرمایه ساختاری دانسته و آن را شامل خط مشی ، فرهنگ ، سیستم های اطلاعاتی و نرم افزارهای اختصاصی شرکت می داند.
سرمایه مشتری : همانند بنتیس لین نیز سرمایه مشتری را شناخت کانال های بازاریابی و دانش ارتباط با مشتریان دانسته و جنبه های دیگر مانند ارتباط با رقبا و تامین کنندگان را از اجزای مهم این سرمایه برشمرده است. بر خلاف بونتیس ، لین عقیده دارد که سرمایه مشتری بخش پایانی و هدف نهایی در بحث سرمایه های فکری محسوب نمی شود بلکه دارایی های معنوی این بخش را به عهده دارند که به نوعی مشهودترین جز سرمایه فکری هستند.از نظر وی حق ثبت و اختراع ها و حق التالیف ها مهم ترین اجزا سرمایه مشتری به حساب می آید( خیرخواه، 1390، ص73).
مدل بنتیس
سرمایه انسانی - برترین سرمایه ای که یک سازمان می تواند داشته باشد همانا نیروی انسانی فرهیخته و دارای دانش و خردمند است.سرمایه انسانی است که می تواند باعث تحرک و پیشرفت و یا پسرفت و رکود یک سازمان شود.سرمایه انسانی به دانش فردی کارکنان ، مهارت ها ، توانایی ها و تجربه آن ها در یک سازمان اشاره دارد.ادوینسون و سالیوان[110] ( 1996 ) سرمایه انسانی را به این صورت تعریف کرده اند: قابلیت های جمعی کارکنان برای حل مسائل و مشکلات مشتریان .دیدگاه سرمایه انسانی می گوید: سرمایه انسانی ، دانش و مهارت فیزیکی و فکری یک فرد است که صاحبش را تبدیل به یک کارگر مولد می سازد.سرمایه انسانی در سطح فردی ، به عنوان ترکیبی از چهار عامل زیر تعریف می شود :( بونتیس ، 1998، ص65 )
-
- صفات ژنتیکی و ذاتی فرد
-
- آموزش فرد
-
- تجربه فرد
-
- گرایش و تمایل فرد نسبت به زندگی و تجارت
سرمایه انسانی شامل سرمایه گذاری در آموزش ، یادگیری ، شایستگی و آینده کارکنان است (رفیعی،1390،ص45).
سرمایه ساختاری :
سرمایه ساختاری به یادگیری و دانش مقرر در فعالیت های روزمره گفته می شود.سرمایه ساختاری ، دانشی است که بعد از رفتن کارکنان به خانه ، در سازمان باقی می ماند ( بهرامی و دیگران ، 1390،ص 29).سرمایه ساختاری ، یک سیستم زیربنائی و اطلاعاتی است که توسط آن می توان دانش پنهان افراد را به دارایی جمعی تبدیل کرد. طبق گفته ادوینسون و مالون (1997) سرمایه ساختاری شرکت را قادر می سازد روابطش را با شبکه های داخلی و خارجی ، توسعه دهد.سرمایه ساختاری ، یک زیرساخت است که شرکت برای تجاری کردن نیروی انسانیش به وجود می آورد ( کهن ،1390،ص45). سرمایه ساختاری مخزن دانش غیر انسانی ، شامل تکنولوژی ، اطلاعات ، سیستم ارتباطات سازمان ،که از طریق سخت افزار ، نرم افزار ، پایگاه داده ها ارائه می شوند ( Bataineh et al,2011,p17). سرمایه ساختاری به عنوان حق ثبت اختراع ، علائم تجاری ، سخت افزار ، نرم افزار ، پایگاه داده ها ، فرهنگ سازمانی و قابلیت های درونی یک سازمان شناخته می شود. در سازمان ها سرمایه ساختاری زیر مجموعه سرمایه انسانی است. سرمایه ساختاری مرتبط با روال مند بودن انجام امور سازمانی ، توالی و ترتیب منظم انجام فعالیت های سازمان و همچنین در اختیار بودن نرم افزار و سخت افزار لازم برای انجام امور می باشد.سرمایه ساختاری در اختیار داشتن حق امتیازها و تسهیلات زیرساختی برای انجام فعالیت ها نیز تعریف می شود.بدین جهت ، تاثیر بسیار زیاد و اساسی در انجام کارآمد امور دارد و در نهایت ، موجب بهبود عملکرد و ارزش شرکت را فراهم می آورد.سرمایه ساختاری ، زیر مجموعه سرمایه انسانی است ، زیرا سرمایه انسانی عامل تعیین کننده در شکل سازمانی است.از طرف دیگر ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی از یکدیگر مستقل هستند.برای مثال : ساختار سازمان و فرهنگ شرکت می تواند آثار اساسی مستقلی داشته باشند. گذشته از این ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی قادرند تا شرکت ها را ایجاد کنند ، توسعه دهند و از سرمایه نوآوری و سرمایه مشتری در یک راه و هدف هماهنگ ، استفاده کنندسرمایه سازمانی شامل دانش نهادینه شده و تجربه کد بندی شده ای است که در داخل پایگاه های داده ها ، ساختارها ، نظام ها و فرآیندهای سازمان می باشد و مورد استفاده قرار می گیرد.سرمایه ساختاری همچنین فراهم کننده سرمایه مشتری و ارتباطات توسعه داده شده با مشتریان کلیدی است. برخلاف سرمایه انسانی ، شرکت می تواند مالک سرمایه ساختاری باشد و به تجارب آن بپردازد. سرمایه ساختاری تابعی از سرمایه انسانی است .بنابراین ، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی در تعامل با یکدیگر به سازمان ها کمک می کنند که به طور هماهنگ سرمایه مشتریان را شکل و توسعه دهند و به کار گیرند (رضایی و همکاران ،1389،صص 64-63).
سرمایه مشتری :
سرمایه مشتری یا ارتباطی شامل وابستگی های برون سازمانی مانند وفاداری مشتریان ، حسن شهرت و روابط شرکت با تامین کنندگان منابع آن می باشد ( نوری و همکاران ، 1389،ص33). سرمایه مشتری عمدتا دربرگیرنده دانش و اطلاع در مورد کانال های بازاریابی و روابط با مشتری است.بونتیس (1998) ، گفت ارزش روابط ایجاد شده با مشتریان ، عرضه کنندگان مواد اولیه و رقبا ، برای رشد آینده شرکت نقش عمده ای ایفا می کند. سرمایه مشتری توان سازمان برای فهمیدن خواست مشتریان در مورد کالاها و خدمات تولیدی است ، به نحوی که از کالاها و خدمات رقبا بهتر باشد. علاوه بر این سرمایه مشتری اشاره به مسائلی مانند اعتماد مشتری ، درک روابط بین شرکت و مشتری و وفادار ماندن به آن رابطه اشاره دارد ( کهن،1390،ص45). سرمایه مشتری یکی از مهم ترین اجزای سرمایه فکری می باشد. سرمایه مشتری پایه اصلی روابط بین سازمان و مشتریان است ( Khalique et al ,2011 ,p344). موضوع اصلی سرمایه مشتری دانشی است که در کانال های بازاریابی و روابط با مشتریان وجود دارد که سازمان از طریق آن کسب و کار خود را توسعه می دهند ( Bontis et al ,2000,p5 ). روابط با مشتریان برای سازمان ها به علت اینکه مشتریان محصولات و خدمات شرکت را خریداری می کنند بسیار با اهمیت است. بنابراین مشتریان منبع اصلی برای ایجاد درآمد سازمان هستند. برای سازمان بسیار با اهمیت است که نیازها و رضایت مشتریانش را تامین کند ( Khalique et al,2011,p344).سرمایه مشتری یا سرمایه رابطه ای بر اساس روابطی است که سازمان با مشتریان ، عرضه کنندگان و ذی نفعان برقرار می کند ( Bontis,1998,p67 ). بنابراین سرمایه مشتری یکی از اجزای با اهمیت سرمایه فکری و اساس رضایت و وفاداری مشتری می باشد (Khalique et al,2011,p344). شکل (2-11) مدل بنتیس را نشان میدهد.
شکل 2ـ11 : مدل بنتیس ( رفیعی، 1390، ص 140).
2ـ 2ـ 7) کاربرد سرمایه فکری
برای این که سرمایه فکری مورد توجه مدیران واقع شود ، باید به شرکت مزیت رقابتی بدهد و درآمد مالی آن را نیز افزایش دهد. از دیدگاه استراتژیک ، سرمایه فکری را بدین جهت به کار می گیرند که تولید دانش کند و این دانش ، ارزش شرکت را بالاتر ببرد. مارتی[111] ( 2001 ) گفت: محققانی که در زمینه ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای سازمان فعالیت می کنند ، به این نتیجه رسیدند که ، تنها چیزی که به سازمان مزیت رقابتی می دهد ، دانش کارکنان و تخصص آن ها است ، همچنین طریقه استفاده از آن دانش و تخصص و سرعتی که آن دانش ، می تواند محصولات جدیدتری به وجود آورد ، به سازمان مزیت رقابتی می دهد. نقش کلیدی دانش به عنوان منبعی برای مزیت رقابتی این است که سرمایه فکری را به وجود آورد. دانش عامل مهمی است که بر توانایی سازمان برای رقابت در بازار جدید جهانی اثر می گذارد. بولینگر و اشمیت[112] (2001 ) بیان می دارند که سازمان ها باید دانش را به عنوان یک منبع با ارزش بشناسند و مکانیزمی برای افزایش مهارت ها و هوشمندی کارکنانشان ایجاد کنند تا از این طریق سازمان خود را تبدیل به یک سازمان دانش محور کرده و آن را قوی تر سازند. مدیران متخصص باید محیط در حال تغییر و ظهور اقتصاد دانش محور را درک کنند.همچنین آن ها باید بدانند سرمایه فکری چیست و چگونه باید آن را مدیریت و مهار کرد تا از طریق توان رقابت پذیری سازمان افزایش یابد.بونتیس ( 1998 ) با انجام یک مطالعه تجربی دریافت که بین عناصر سرمایه فکری و عملکرد تجاری ، روابط مهم ، قابل اعتماد ، اساسی و علی وجود دارد. ژن[113] و دیگران ( 1999 ) با مطالعه ای که در زمینه سرمایه فکری انجام دادند به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که در آن ها کارکنان به نوآوری می پردازند محصول جدید بیشتری تولید می کنند و از شرکت هایی که بر تکنولوژی قدیمی متکی هستند ، رقابت پذیری بیشتری دارند. آن ها گفتند اگر در شرکت اختراع و نوآوری صورت پذیرد شرکت دارای نرخ برگشت سرمایه بیشتر و نسبت بازار به دفتر بالاتری است. کارنیرو[114] ( 2000 ) اثر مدیریت دانش بر نوآوری و رقابت پذیری شرکت ها را بررسی کرد. او گفت مدیریت دانش یک ابزار استراتژیک و یک منبع کلیدی برای تصمیم گیری است.وقتی برای تدوین استراتژی از دانش کمک گرفته شود شرکت می تواند استراتژی های رقابتی خود را تدوین کند که این کار باعث ایجاد محصولات نوآورانه و فناوری های جدید می شود که به این وسیله شرکت می تواند با رقبا به رقابت بپردازد و از آن ها جلو بیفتد. آنل و ویلسون[115] ( 2002 ) نیز بیان می دارند در آینده ، شرکت های برنده آ ن هایی نیستند که فقط یادگیرنده باشند ، بلکه آن شرکت هایی برنده خواهد بود که بتوانند دانش را استخراج و آن را به صورت آئین نامه تدوین کنند و نه اینکه فقط آن را در کارکنان یا ماشین ها ذخیره نمایند. هورویتز[116] و دیگران ( 2002 ) از روش بررسی لو و فنگ[117] ( 2001 ) برای تعیین ارتباط میان اقدامات مدیریت، عملکرد منابع نامشهود و بازگشت سرمایه استفاده کردند.یافته اصلی مطالعه آن ها این بود که ایجاد ارزش از طریق عملکرد منابع نامشهود ، مهم ترین عامل بازگشت سرمایه است. تحلیل ها نشان داد که شرکت ها باید سرمایه فکریشان را مدیریت کنند تا بتوانند بازگشت سرمایه بیشتری داشته باشند. ریلاندر و پپارد[118] ( 2002 ) نیز یک چهارچوب مفهومی پیشنهاد کردند که استراتژی رقابتی ، هویت و سرمایه فکری را به هم متصل می کند و به نظر می رسد برای شرکت های دانش محوری که در محیط هایی با عدم اطمینان زیاد ، به رقابت می پردازند ، مناسب است.این مفهوم ، دیدگاه و استراتژی مبتنی بر ارزش ( که نشان می دهد شرکت می خواهد در آینده چگونه و در کجا باشد) و مفهوم هویت (هویت شرکت چیست) را به منابع سرمایه فکری شرکت متصل می کند. از جمله مهم ترین و بیشترین منابع در یک شرکت دانش محور ، منابع سرمایه فکری هستند که شامل ساختارها ، فرآیندها ، سیستم ها ، فرهنگ ، عنوان تجاری ، شایستگی ها و روابط با مشتریان است. منابع مالی و فیزیکی ، از منابع سرمایه فکری حمایت می کنند و بخش تکمیلی استراتژی شرکت هستند. این مدل ارتباط بین استراتژی و منابع را از دیدگاه سرمایه فکری شرح می دهد و در شکل (2-12) نشان داده شده است.وریآ