فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار ۴-۱: درصد فراوانی سن پاسخگویان ۴۱
نمودار ۴-۲: درصد فراوانی میزان تحصیلات پاسخگویان ۴۳
نمودار ۴-۳ درصد فراوانی وضعیت تصویر بدنی پاسخگویان ۴۴
نمودار ۴-۴ توزیع نرمال و آمارههای توصیفی وضعیت تصویر بدنی پاسخگویان ۴۵
نمودار ۴-۵ درصد فراوانی وضعیت سازگاری زناشوئی پاسخگویان ۴۶
نمودار ۴-۶: توزیع نرمال و آمارههای توصیفی وضعیت سازگاری زناشوئی پاسخگویان ۴۷
نمودار ۴-۷: درصد فراوانی وضعیت عزت نفس پاسخگویان ۴۸
نمودار ۴-۸: توزیع نرمال و آمارههای توصیفی وضعیت عزت نفس پاسخگویان ۴۸
نمودار ۴-۹. پراکنش بین مقادیر برازش شده استاندارد و باقیماندههای استاندارد شده در مدل رگرسیون تصویر بدنی و عزت نفس زنان با سازگاری زناشویی آنها ۵۱
نمودار ۴-۱۰. پراکنش بین مقادیر برازش شده استاندارد و باقیماندههای استاندارد شده در مدل رگرسیون تصویر بدنی و عزت نفس زنان با حل تعارض آنها ۵۴
نمودار ۴-۱۱. پراکنش بین مقادیر برازش شده استاندارد و باقیماندههای استاندارد شده در مدل رگرسیون تصویر بدنی و عزت نفس زنان با سازگاری در مسائل مالی آنها ۵۷
نمودار ۴-۱۲. پراکنش بین مقادیر برازش شده استاندارد و باقیماندههای استاندارد شده در مدل رگرسیون تصویر بدنی و عزت نفس زنان با سازگاری در روابط جنسی آنها ۵۹
نمودار ۴-۱۳. پراکنش بین مقادیر برازش شده استاندارد و باقیماندههای استاندارد شده در مدل رگرسیون تصویر بدنی و عزت نفس زنان با سازش در چگونگی گذراندن اوقات فراغت آنها ۶۲
نمودار ۴-۱۴. پراکنش بین مقادیر برازش شده استاندارد و باقیماندههای استاندارد شده در مدل رگرسیون تصویر بدنی و عزت نفس زنان با سازش در ارتباط با اقوام و دوستان آنها ۶۴
نمودار ۴-۱۵: نمودار پراکنش رابطه بین تصویر بدنی و عزت نفس زنان ۶۶
چکیده
این پژوهش باهدف تعیین رابطه تصویربدنی وعزت نفس باسازگاری زناشویی در کارمندان زن متاهل دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شده و روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. براساس نمونهگیری تصادفی ۳۸۰ نفر از کارمندان زن دانشگاه علوم پزشکی کرمان انتخاب و با آزمونهای تصویر بدنی لیتیون و عزت نفس کوپراسمیت و سازگاری زناشویی انریچ مورد آزمون قرار گرفتند،تحلیل دادهها با بهره گرفتن از روش آمار توصیفی،تحلیل رگرسیون، و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. نتایج نشان داد که بین تصویر بدنی و عزت نفس با سازگاری زناشویی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. عزت نفس قدرت تبیین بیشتری نسبت به تصویر بدنی در تفسیر سازگاری زناشویی دارد. از میان مقیاسهای فرعی سازگاری تصویر بدنی و عزت نفس بالاترین رابطه را از نوع معکوس با سازگاری زناشویی داشته اند.
سازگاری زناشویی توسط متغیرهای تعارض، مسائل مالی، روابط جنسی، اوقات فراغت، ارتباط با اقوام و دوستان قابل پیشبینی است. و از بین خرده مقیاسهای فوق بر تربیت و تواما” میتوان سازگاری زناشویی را پیشبینی کرد.
کلید واژه: تصویر بدنی، عزت نفس، سازگاری زناشویی.
فصل اول
طرح تحقیق
۱-۱. مقدمه
دامنهی تصویر بدنی به گونهای است که افراد ساعتها در مورد تصویر بدنی خود فکر میکنند و با تغییر و آرایش و پوشیدن لباسهای متنوع و قرار گرفتن در وضعیتهای خاص سعی در پوشاندن نقائص ظاهری خود دارند که بیشتر زاینده تصویر ذهنی آنان از بدنشان است اسکلافانی[۱] (۲۰۰۳،۱۴-۱۱۰۱). نارضایتی از این تصویر بدنی پیامدهای چون اظطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداری و عزت نفس را در پی خواهد داشت (برونل[۲]۱۹۹۱،۱۲-۱). از نظر سندز[۳] (۲۰۰۱،۴۰۷-۳۹۷). تصویر بدنی بر اساس یک ساختار چند وجهی مفهومسازی میشود. در واقع تصویر بدنی مفهوم پیچیدهای است که دربرگیرنده عوامل بیولوژیکی، روانشناسی درونی و عوامل اجتماعی خارجی است.
ترکیب ارزیابیهای ادراکی و نگرشی ورفتاری و تصویربدنی، عوامل پیشبینی کننده بهتری برای اختلالات مربوط وتصویربدنی تلاش برای لاغرشدن واختلالات تغزیهای نسبت به هرکدام از ارزیابیها به تنهایی خواهد بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نتایج پژوهشها در چند دهه گذشته نشان میدهد که عده زیادی از افراد جامعه به خصوص جمعیت مونث در پی تغییرتصویربدنی خود هستند( مکابی و ریکاردلی[۴] ۲۰۰۱،۳۴۷-۳۳۵).
در بحث روابط بین فردی، نگرش فرد نسبت به خودارزیابی که از خود دارد نقش کلیدی را ایفا میکند. مثلا در روابط بین فردی، فردی که خود را بسیار نالایق، زشت و کسل کننده میبیند ممکن است از ارتباط با دیگران اجتناب کند و فردی درون گرا شود اما فردی که خود را جذاب و دوست داشتنی و ارزشمند میداند از ارتباط با دیگران استقبال میکند با آنها ارتباط صمیمی برقرار میکند. تفاوت این دو رفتار یعنی اجتناب یا استقبال از ارتباط با مفهوم عزت نفس اجتماعی به خوبی توضیح داده میشود. عزت نفس اجتماعی یکی از مؤلفههای مهم ارتباط اجتماعی است ( میلر و دیگران[۵] ۱۹۹۵،۱:۶۳).
عزت نفس و عزت نفس اجتماعی یعنی درجهی ارزیابی مثبت – منفی یک فرد درباره عضویت خود در گروه های اجتماعی دارد که این ارزیابی مبتنی بر ارزشهای خود و درون دادههای خودش از دیگران و موقعیتهای خاص است ( دانشگاه ایالت آرلیزونا، ۲۰۰۵). عزت نفس به طور کلی و عزت نفس اجتماعی به طور خاص متاثر از کیفیت ارتباط نزدیک با دیگران است (لیری، ۱۹۹۹، لیری و داونس[۶] ۱۹۹۵، ۳۵-۳۲: ۸).
ازدواج یک مؤلفهی بسیار مهم و با ارزش در حیات انسان تلقی میگردد. ازدواج یک نهاد اجتماعی است که پایه و اساس ارتباط انسانی را تشکیل میدهد. به واسطه ازدواج مرد و زن یک نیروی ناشی از غرایز، آیین محبت و عشق به هم جذب میشوند، به طور آزادانه و کامل متعهد یکدیگر شده تا واحد پویایی را به عنوان خانواده ایجاد نمایند. ( احمدی و همکاران، ۱۳۸۴). به این دلیل تنها نظام اجتماعی است که رسما در همه جوام پذیرفته شده است. آنچه در ازدواج مهم میباشد، سازگاری و رضایت زناشویی و رضایت ازدواج است سازگاری زناشویی برون سازی زن و شوهر با یکدیگر در هر مقطعی از زمان است (ثنایی، ۱۳۷۹) و فرآیندی است که در طول زندگی زن و شوهر به وجود میآید، زیرا لازمه آن انطباق سلیقه ها، شناخت صفات شخصیتی، ایجاد الگوهای مراودهای است ( احمدی و همکاران، ۱۳۸۴). سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان تأثیر میگذارد.
۱-۲. بیان مسئله
با فرا رسیدن سبز فایل، بعضی از انواع نماهای ظاهری و کردارهای بدنی اهمیتی خاص مییابند مدهای لباس در روزگار ما تحت، تأثیر گروه های فشار، آگهی تجاری، امکانات اجتماعی، اقتصادی و دیگر عواملی است که بیشتر مروج معیارهای اجباری هستند تا تفاوتهای فردی (گید نز، ۱۳۸۷، ۷۳).
در بررسی تصویر بدنی به دو عامل باید توجه کرد «ظاهر واقعی فرد» و «معیارهای فرد» و در مورد وضعیت ظاهریش، تصویر بدنی پدیدهای عینی نیست، بلکه تجربه ذهنی فردو ارزیابی او از بدن خویش است، البته در عین حال به همان اندازه خصوصیات فیزیکی واقعی بدن فرد در تصویر بدنی او دخیل میباشد. در واقع هم تجربه ذهنی (معیارهای فرد در مورد وضعیت ظاهریش) و هم خصوصیات فیزیکی واقعی، برای دستیابی به درک از تصویر بدنی هستند. (آسمیانی و دانیلوک[۷]، ۱۹۹۷) تصویر بدنی شامل جنبه های روانشناختی و اجتماعی رفتار و به همان اندازه پاسخهای عصبی فرد میباشد. (نیوول[۸] ۱۹۹۱،۱۴۰۵-۱۴۰۰). با نزدیک شدن کودکان به دوران نوجوانی، تصویر بدنی آنها به طور فزایندهای به ظاهر و شناختهای آنها در مورد جذابیتهای جسمیشان مربوط میگردد. تغییرات جسمانی که همزمان با رسیدن نوجوان به بلوغ ظاهر میشود، مرکز توجه و علاقه شدید آنها به خودشان است. به نظر میرسد اهمیت تغییرات تحولی دوران بلوغ برای زنها و مردها متفاوت است، به این معنی که در نوجوانی ارزیابی دختران از جذابیت جسمانیشان مهمترین پیشبینی کننده نمره های «خود پنداشت»آنهاست، درجهبندی پسرها از «خود کفایتی» شان پیشبینی کننده بهتری از این نمرههاست (وبر و همکاران[۹]، ۲۰۰۱).
کرسینی (۱۹۹۴؛ به نقل از شتاب بوشهری ۳۵۹، ۱۳۷۳) در دایره المعارف روانشناسی، «حرمت خود» را احساس فرد نسبت به خود تعریف کرده که در بر گیرنده میزان احترام و پذیرش شخص از خودش میباشد. او همچنین بر این عقیده است که حرمت خود، احساس کفایت و ارزشی است افراد«خود پنداشت» خودنسبت میدهند. پژوهشها نشان دادهاند که حرمت خود با میل به مهار، امیدواری، انگیزه پیشرفت، خود مختاری، عوامل مثبت ونیاز به تایید، ارتباط مثبت، افسردگی، تنهایی، اضطراب و پرخاشگری ارتباط منفی دارد (کازدین[۱۰]، ۲۰۰۰). ( گیلسون[۱۱]۲۰۰۶،۹۰-۷۹). متخصصان بهداشت روانی، به دلیل اهمیت تصویر بدنی در ارتباطات اجتماعی و روابط بین فردی پژوهشهای گوناگون را در این زمینه انجام دادهاند. پژوهشها نشان میدهد که برخی افراد اشتغال ذهنی مداومی دربارهی ظاهر جسمانی خود دارند و علیرغم طبیعی یا تقریباً طبیعی بودن ظاهر جسمانی، ترس مفرط و نگران کنندهای از زشت یا غیر جذاب بودن خود گزارش میکنند (بلینو[۱۲] و همکاران۲۰۰۶،۷۸-۷۳). به نظر میرسد افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارند، معمولاً احساس خوبی نیز نسبت به زندگی خواهند داشت (نیسی شوشتری، ۱۳۸۰). در واقع، تصویر مثبت از جسم خویش، سبب ایجاد حس ارزشمندی در فرد وتصویر ذهنی که به هر صورت دستخوش تغییر شده باشد، منجر به تغییراتی در میزان حس ارزشمندی میشوند. (نوغانی، منجمد و همکاران، ۱۳۸۵).
مدیریت بدن به معنای دستکاری در نمای ظاهری بدن است. با ظهور سبز فایل، نمای ظاهری کردارهای بدنی اهمیتی خاص یافتهاند. بدن دیگر نه فقط از بعد زیست شناختی بلکه به عنوان محصولی اجتماعی و روانشناختی مورد توجه قرار گرفت. (حقگوی پشگه، ۱۳۸۶). بر این اساس مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن است.
کیسر[۱۳] (۱۹۹۷)، اعتقاد دارد هر نوع تفکر و فعالیتی که به خریداری و پوشیدن لباس و نیز فرآیندهای تغییر بدن، مانند رژیم غذایی و ورزش منجر شود. رود و لنون۲ (۱۹۹۴) معتقدند که رفتارهای مرتبط با مدیرت ظاهر شامل رژیم غذایی، ورزش، پرورش اندام، استفاده از وسایل آرایشی و زیبایی و انتخاب لباسهایی برای بالا بردن ظاهر فردی میشوند. زنان نسبت به مردان تحت فشار بیشتری برای توجه به بدن و ظاهر فیزیکی و همچنین انطباق با ایدهالهای زیبایی هستند.
عزت نفس و مفهوم خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت فرد است. برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیمگیری، ابتکار، خلاقیت ونوآوری، سلامت فکر و بهداشت روانی رابط مستقیمی با میزان و چگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی دارد و امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری از قبیل کمرویی و گوشهگیری، لجبازی و پرخاشگری و تنبلی، ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس، تقویت اعتماد به نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی به عنوان اولین یا مهمترین گام مورد توجه قرار میگیرد. (بیابانگرد، ۱۳۷۳).
ویرجنیاستیر معتقد بود افزایش عزت نفس در خانواده به منظور ایجاد در نظام میان فردی آنهاست. او بین عزت نفس و ارتباط میان فردی، یک همبستگی مستقیم یافت و عزت نفس پایین را با ارتباط ضعیف همخوان و هم پیوند میدانست. ستیر به طرز ویژهای بر تخلیه انرژی و از نظر جهتگیری انرژیها متوقف شده از طریق تسهیل در رشد و افزایش عزت نفس وبهبود مهارتهای ارتباطی تأکید میورزد (نوابی نژاد، ۱۳۷۸). روابط رضایت بخش در بین زوجین نیز از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، اعتماد به نفس که هر دو یکدیگر را پذیرفته اند و تفاهم با یکدیگر قابل سنجش است (سینها و ماکرجک [۱۴]۱۳۶۹،۶۳۶-۶۳۳).
باید توجه داشت که عزت نفس عامل مهمی برای پیشرفت و موفقیت افراد در همه کارها و در زندگی زناشویی است و محیط نیز نقش تأثیر گذاری در شکلگیری آن دارد و رضایت زناشویی حاصل مبادله رفتارهای پاداش بخش است. وقتی فرد ارزیابی مثبت از خصوصیات خود داشته باشد دارای عزت نفس بالا وقتی نتیجه این ارزیابی منفی باشد دارای عزت نفس پایین است. افرادی با عزت نفس بالا دارای هدفهای عالیتر و متعددتری هستند و شوق زیادی دارند تا با موفقیتهای تازه و موضوعاتی روربرو شوند که استعداد نیروهای آنها را به طور عمده به کار میگیرد (عظیمی۷۰۴، ۱۳۸۰).
عزت نفس متغیر شخصیتی دیگری است که با خوش بینی و هویت در ارتباط است. (شییر[۱۵] و همکاران ۱۹۹۴،۱۰۷۸-۱۰۶۳). یکی از سازه های شخصیتی مرتبط با سلامت و بهزیستی روانی، خوش بینی است (کجباف عریضی وخدا بخشی، ۱۳۸۵) به وسیله عزتنفس است که فر میتواند هویت خویش را بشناسد زیرا عزت نفس ارزشیابی کلی ما نسبت به فضایل، قابلیتها، ارزشها، اجرای بدنی، پاسخهای ما به دیگران و دیدگاهی است که نسبت به داراییهایمان داریم (کازدین[۱۶]، ۲۰۰۱) به نقل از جان بزرگی، نوری و هریس، ۱۳۸۷).
شاملو معتقد است عزت نفس عبارتست از ارزیابی و ارزشیابی مداومی که شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن دارد و نوعی قضاوت شخصی نسبت به ارزشمندی وجودی میباشد (خورانی۱۳۸۷، ۱۶۷) از دیدگاه واقعیت درمانی هویت از راه ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران از طریق چیزی که دوست داریم و تلاشهایی که برای رسیدن به آن میکنیم، آنچه که دیگران در مورد مافکرمیکنند، ارزشیابی ما از خودمان در اقتصادی، تصور خود از وضع ارتباط با شرایط زندگی و اوضاع اجتماعی، جسمانی و شیوه لباس پوشیدن، هویت ما را پدیدار میکند(شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۸).
افزودن بر این عزت نفس یکی از عوامل مهم رشد محسوب میشود که از یک سو و با رفتارهای شکل گرفته در نظام خانواده (آماتو و فلور[۱۷] ۲۰۰۲،۷۱۶-۷۰۳). و از سوی دیگر با باورها و هیجانهای مربوط به خود در ارتباط است. (سانتروک[۱۸]،۲۰۰۷). به وسیله عزت نفس است که فرد میتواند هویت خویش را بشناسد. زیرا عزت نفس ارزشیابی کلی ما، نسبت به فضائل ما قابلیتها، ارزشها، اجزای بدنی، پاسخهای ما به دیگران و دیدگاهی است که نسبت به داراییهایمان داریم (کازدین ۲۰۰۱، به نقل از جان بزرگی، نوری، و هریس، ۱۳۸۷). عزت نفس جنبه های مختلفی دارد براندن براساس جنبه های انسان گرایانه، از عزت نفس به عنوان نیاز وجودی ومؤلفه بر انگیزنده بنیادین رفتار انسان یاد میکند. که بر میزانهای مساوی، شامل ارزش مداری و شایستگی است. به اعتقاد او عزت نفس از دو جنبه مرتبط به هم یکی احساس خودکارآمدی شخصی و دیگری احساس ارزشمندی شخصی تشکیل شده است که این دو جنبه باعث ایجاد اعتماد به نفس و احترام به خود میشود (هوبان[۱۹]۲۰۰۴،۲۵-۷). جنبه دیگر عزت نفس، عزت نفس جنسی است که بر رفتارهای جنسی تأثیر گذار و عبارت است از دانش عاطفی انسان نسبت به ارزیابی از افکار، احساسات و رفتارهای جنسی خودش (بث و همکاران[۲۰] ۲۰۱۰،۸۳۸-۸۳۳).
سازگاری زناشوئی یک فرآینداست که در طول زندگی زوجین به وجود میآید. زیرا که لازمه سر آن انطباق سلیقهها، شناخت صفات شخصیتی، ایجاد و قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است. بنابراین سازگاری زناشویی فرایند تکاملی بین زن و شوهر است ( لاس ول و لاس ول، ۱۹۸۲ به نقل از فقیرپور۲۶۶، ۱۳۸۰).
در رویکرد شناخت درمانی بِک نیز بر فرضیهها و باورهای موجود در طرحوارههای شناختی زن و شوهر تأکید شده است. به نظر یک وقتی طرحوارههای شناختی (باورها و فرضیهها تحت تأثیر تحریفات شناختی قرار میگیرند. حکم قاعده یا باورهای غیر منطقی را پیدا میکنند که این باورهای افراطی و بسیار مطلق باعث میشوند نظام تفسیری زوجین به صورت غیر منطقی و نادرست عمل کند و زن و شوهر در تعاملات خود دچار تعارض شوند ( بک. قراچه داغی، ۱۳۸۰، ۲۶۷). باورهای غیر منطقی به صورت آگاه در زوجین وجود دارند و همسران از تأثیرات منفی آنها در افزایش ناسازگاری زناشوئی خود آگاهی ندارند. از انجا که تفکر و باور سالم یکی از مؤلفه های مهم ارتباط کار آمد زناشوئی است و تأکید در مانگران بر این مسئله که کمک به زوجین ناسازگار میتوان با تفکیکهای شناختی به شناسایی این باورهای ناکارآمد و همچنین رشد ارتباط مؤثر زناشوئی پرداخت ( باکوم[۲۱] ۱۹۹۸،۸۸-۵۳).
فینی[۲۲] (۱۹۹۹) در تحقیقات خود دریافت افرادی که دلبستگی ناایمن دارند دارای کنترل شدید عاطفی هستند و هیجاناتشان بیشتر از نوع منفی است که پیشبینی کننده خوبی برای رضایت زناشویی است. ( کلانتری۹۵، ۱۳۷۹) در بررسی خود به رابطه منفی میان تفاهم زناشویی با اضطراب، واکنش به ناکامی و باور وابستگی در دانشجویان متاهل دانشگاه تهران دست یافت و اعلام کرد افزایش اضطراب و نگرانی موجب کاهش تفاهم زناشوئی میشود. اسپانیرولوئیس[۲۳] (۱۹۸۰، بر گرفته از لتزینگر و گوردون ۲۰۰۵،۴۲۴-۴۰۹). نیز بیان کردند که ارتباط مثبت، توافق افراد بر سر مسائل زناشویی، و ابراز محبت باعث میشود فرد رضایتمندی و شادکامی بیشتری در راوبط زناشویی خود داشته باشد.
عوامل متعددی رضایتمندی زناشوئی زوجین را تحت تأثیر قرار میدهند از آن جمله میتوان به رضایت از خلق و خوی همسر، (بلوم و مهرابیان[۲۴]۱۹۹۹،۱۲۵-۹۳). اعتماد و وفاداری و عشق (روز بلات[۲۵] و همکاران، ۱۹۹۹،۱۲۹-۱۱۳).درآمد و اشتغال همسر (وییجینتیمالا، کوماری و پاند[۲۶]ا؛ ۲۰۰۴،۱۱-۹) اشارکرد.
سازگاری زناشویی از دیر باز مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته، یکی از گستردهترین مفاهیم برای تعیین میزان شادی و پایداری رابطه است (ویگل و دیگران[۲۷] ۱۳۷۸،۲۷۰-۲۶۳) سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشترین مواقع احساس خوشبختی و رضایت دارند و از کنار هم بودن لذت میبرند. این سازگاری از طریق متقابل، مراقبت از یکدیگر، پذیرش، درک و ارضای نیازهای ایجاد میشود (سینها و ماکرجک[۲۸] ۱۹۹۰،۶۳۶-۶۳۳). موضوع سازگاری زناشویی بعد از مطالعه هامیلتون مورد توجه قرار گرفت و بعد از آن در پژوهشهای زیادی به منظور کشف عوامل مؤثر در سازگاری زناشویی انجام شد. پژوهشگران تا سال ۱۹۸۰ بر متغیرهای همهگیرشناسی، روابط جنسی، مسائل مالی، تعداد فرزندان، مذهب و شغل زوجین تمرکز داشتند و تنها در سالهای اخیر به اهمیت عوامل شخصیتی و هیجانات در سازگاری زناشویی تأکید کردند ( اشنایدر ۱۹۷۹،۸۲۳-۸۱۳).(ویدا نوف وگاتمن ۱۹۹۰،۱۱۱۵-۱۰۹۹) [۲۹]. به عنوان مثال، گلمن (۱۹۹۸ به نقل از شهیدا و راهی، ۲۰۰۹). به وجود رابطهای قومی بین هوش هیجانی و توانایی حل تعارض در رابطه زوجین پی برد و بر اهمیت نقش همدلی در روابط رومانتیک تأکید کرد. (گاتمن و همکاران۱۹۹۸،۲۲-۵). [۳۰] نیز دریافتند که حمایت و درگیری هیجانی اجزای اساسی رابطه زناشویی هستند و این عوامل در مقایسه با تعارضات رفتاری، با قدرت بیشتری میتوانند آینده رابطه را پیشبینی کنند. آنها هم چنین خاطرنشان کردند که روز که لحن ابزار هیجانی بین زوجین بسیار مهمتر از محتوای مکالمات و توانایی حل تعارضاتشان میباشد. از نظر آنان عامل اصلی ناسازگاری زناشوئی میزان خشم ابراز شده و یا تعداد تعارضات نیست، بلکه تحقیر کردن و فاصلهگیری دفاعی است که باعث بروز شگفتیهای زناشویی میشود نتایج نشان داد بین تصویر بدنی و عزت نفس مثبت و منفی و سازگاری زناشویی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد و تفاوت معناداری با یکدیگر نشان میدهند.
۱-۳. اهمیت و ضرورت تحقیق:
میزان توجه افراد به بدن در میان دو جنس متفاوت است و انتظارات اجتماعی متفاوتی از زن و مرد وجود دارد ارتباط اجتماعی مرتبط با بدن در زنان بیشتر و جدی است. در نتیجه بدن برای زنان در مقایسه با مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است. (ویدو کوپر ۱۹۹۹، ۱۰۵۶-۱۰۴۷).( ویدوا بتز[۳۱] ۱۹۹۷،۴۲-۳۵). در نتیجه زنان نسبت به مردان تحت فشار بیشتری برای توجه به بدن و ظاهر فیزیکی و همچنین انطباق با ایدهالهای زیبایی هستند (احمدنیا، ۱۳۸۴: ۱۳۳). از دیدگاه مک اروین ابولابان و مک دانیل (۱۳۸۱: ۷۵-۷۴) زیبایی یک قدرت محسوب شده و ابزاری برای اعمال قدرت زنان تلقی میشود، لذا استفاده از این قدرت به مثابه فراهم کردن فرصتهایی برای زندگی بهتر نگریسته میشود.
با توجه به اهمیت عزت نفس و ارتباط آن با رفتار و اعمال انسان خصوصاً در بعد خانوادگی و به ویژه تأثیر آن بر رضایت زناشویی لازم است بهتری مناسب برای پرورش آن فراهم گردد. و با توجه به اینکه عزت نفس بالا فرد را در مقابل انواع مشکلات و مسائل زندگی در فشارهای روانی و جز آن مقاوم خواهد کرد. عزت نفس همچنین میتواند درک و تفسیر و واکنشهای هیجانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و نیز میتواند در میزان استرس زایی رویدادها، عاملی تعیین کننده باشد.
بسیاری از پژوهشها نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی زوجین در احساس رضایت افراد، نقش کلیدی ایفا میکنند (گاتیسس و همکاران ۲۰۰۴؛۵۷۴-۵۶۴و لووکلونن [۳۲] ۲۰۰۵؛۳۲۶-۳۰۴). پژوهشهایی هم وجود دارد که نشان میدهد سبک دلبستگی نیز جزء عواملی است که در رضایت زناشویی نقش مهمی دارد. ( فینی[۳۳]، ۱۹۹۹) در تحقیقات خود دریافت که افرادی که دلبستگی نا ایمن دارند دارای کنترل شدید عاطفی هستند و هیجاناتشان بیشتر از نوع منفی است که پیشبینی کنندهی خوبی برای رضایت زناشویی است. مطالعهی رابطه منبع کنترل و سازگاری زناشویی نشان میدهد کسانی که دارای منبع کنترل درونی هستند رضایت زناشویی بالایی در زندگی دارند (فارز[۳۴]۱۹۹۳،۱۰-۱).
پژوهش نشان میدهد که مهمترین عوامل تأثیرگذار بر شخصیت، عزت نفس در رفتار کودک رابطه والد و کودک است ( صالحین۴۱، ۱۳۸۲) و روابط خانوادگی به طور کامل و روابط بین فرزندان به طور خاص، اثر عمیق و پایداری در پی ریزی رفتارهای فردی کودک و بر انگیختن روح زندگی، آرامش درونی و عزت نفس و در نتیجه بر سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی، اقتصادیکودک دارد. (وبسترو همکاران[۳۵]۲۰۰۸،۸۴-۴۷۳). از این رو نفوذ والدین تنها در جنبه ارثی خلاصه میشود و انتخاب سبک فرزند پروری مناسب میتواند تأثیر مهمی در شکلگیری عزت نفس داشته باشد (ماسن و همکاران ۱۳۸۰، ۴۲). بنابراین شیوه درست تربیتی والدین (مندارا و موری[۳۶] ۲۰۰۰،۴۹۰-۴۷۵). همچنین روابط درست پدر و مادر با یکدیگر نقش بسیار مهمی در سطوح بالای عزت نفس فرزندان ایفا میکند (استینبرگ[۳۷] ۲۰۰۱،۱۹-۱).
منطقی به نظر میرسد که نگرشهای والدین و استنباط خانوادگی بتواند و منجر به نگرشها و عقاید ناسازگارانه شود، به عنوان مثال شخصی که در خانوادهای تربیت شده استکه در بحث درباره فعالیت جنسی بد و به عنوان مسالهای کثیف یا ممنوع در نظر گرفته میشود، ممکن است که در دوران بزرگسالی در نظام عقیدتی او نیز این نوع گزینش وجود داشته باشد. بنابراین چنین نگرشی احتمالاً تأثیر مهمی بر رفتار و پاسخ جنسی او خواهند داشت ( کاتلین و همکاران[۳۸] ۲۰۰۴،۲۷۴-۲۶۸).
اهمیت مطالعه بدن به دلیل پیوستگی و ارتباط آن باخود پنداره؛ تصور بدن، عزت نفس و سلامت روان افراد و به خصوص زنان و تأثیر آن در زندگی زناشویی و کارکرد اجتماعی آنها به عنوان نیمی از نیروی فعال جامعه، و با هدف مطالعه رابطه بین تصویر بدنی و عزت نفس با سازگاری زناشویی انجام شده است. بنابراین قصد دارد با بهره گرفتن از نظریه مقایسه تصویر بدنی و عزت نفس با سازگاری زناشویی به عنوان چارچوب نظری این مسئله را تبیین کند که چگونه عزت نفس و رضایت از بدن و سازگاری زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد.