در دختران با اختلال یادگیری ۶۵
عنوان صفحه
جدول ۴-۵- ماتریس همبستگی بین سه سبک فرزندپروری و چهار بعد مشکلات رفتاری
در پسران با اختلال یادگیری ۶۶
جدول ۴-۶- میزان پیش بینیکنندگی سبکهای فرزندپروری برای
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بعد مشکلات سلوک ۶۷
جدول ۴ -۷- میزان پیش بینیکنندگی سبکهای فرزندپروری برای
بعد اضطرابخجالتی ۶۸
جدول ۴ -۸- میزان پیش بینیکنندگی سبکهای فرزندپروری برای بعد
مشکلات روانتنی ۶۹
جدول ۴ -۹ - میزان پیش بینیکنندگی سبکهای فرزندپروری برای بعد
مشکلات اجتماعی ۷۰
فصل اوّل
مقدمه
۱-۱-کلیات
بسیاری از کودکان که ظاهری طبیعی دارند و رشد جسمی، قد و وزنشان بهنجار بوده و هوشبهر عادی دارند، زمانیکه به مدرسه میروند تا خواندن، نوشتن و حساب یاد بگیرند، دچار مشکلات جدی میشوند. این کودکان به تدریج درمییابند که سایر کودکان از نظر تحصیلی بهتر از آنها هستند و احساس حقارت را تجربه میکنند. بنابراین به تدریج بیزاری از درس و مدرسه در آنها به وجود میآید(احدی و کاکاوند، ۱۳۸۸). برخی از این دانش آموزان در واکنش به عدم موفقیت تحصیلی خود مشکلات اجتماعی، هیجانی و رفتاری بروز می دهند(هالاهان، لوید، کافمن، ویس و مارتینز[۱]، ۲۰۰۹؛ ترجمه علیزاده، همتی علمدارلو، رضایی دهنوی و شجاعی، ۱۳۹۰) و نسبت به همکلاسیهای خود از نظر توانایی آموزشی و تحصیلی پایینتر هستند(شریفی درآمدی، ۱۳۸۱). از آنجایی که این دانش آموزان در مقایسه با همسالان طبیعیشان از محبوبیت کمتری برخوردارند، به همین دلیل در معرض مشکلات اجتماعی بیشتری قرار دارند، مشکلات رفتاری بیشتری از خود نشان می دهند و نمی توانند خود را با دستورعملهای موجود در کلاس عادی تطبیق دهند(تکلوی، ۱۳۹۰).
از سوی دیگر، والدین این دانش آموزان که اغلب از دلایل اختلال یادگیری آنها بیخبر هستند، مشکل را بیشتر میکنند و با فشارهایی که به کودک وارد میآورند، دشواری را چندین برابر مینمایند(احدی و کاکاوند،۱۳۸۶). با ورود کودک به مدرسه کل خانواده با مسائل و مشکلات جدیدی روبهرو می شود، یکی از این مسائل یادگیری فرزندان در مدرسه است. شیوه تربیتی و رفتاری والدین به ویژه در سالهای پیشدبستانی و دبستان تأثیر زیادی در ایجاد یک شخصیت سالم در فرزندان دارد و پایه های اعتماد به والدین را بنا می کند. در مقابل، رفتار نامناسب و بیتوجهی به کودک موجب تنش و اضطراب در کودک می شود و بر یادگیری او در مدرسه تأثیر می گذارد. والدینی که برای کودک خود وقت ندارند و به تکالیف او رسیدگی نمیکنند، حس طردشدگی و تنهایی را در کودک ایجاد می کنند. گاهی این بیمهری و بیتوجهی ناشی از این است که والدین انتظارات نامعقولی را از فرزندان دارند. برای مثال در اوایل ورود به مدرسه فرزندان خود را باهوش تصور می کنند و انتظار دارند که در امور درسی به موفقیتهای عالی دست یابند و محدودیتهای آنها را نادیده میگیرند و زمانیکه در واقعیت فرزندان مطابق میل آنها رفتار نمیکنند، به کودک بیتوجهی می کنند و یا شیوه تربیتی نامناسبی را بهکار میگیرند و این شرایط بهتدریج زمینه ساز مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان می شود(بهپژوه، ۱۳۹۱).
در واقع، میتوان گفت که سبک فرزندپروری والدین مستقیماً بر رفتار فرزندان تأثیر میگذارد(علیزاده، ابوطالب[۲]، عبدالله و منصور، ۲۰۱۱). به سخن دیگر، رابطه بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را میتوان به عنوان نظام یا شبکه ای دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند و این نظام به طور مستقیم یا غیرمستقیم، از طریق سبکها و روشهای مختلف فرزندپروری در کودکان تأثیر می گذارد(خوی نژاد، ۱۳۸۶). از اینرو پژوهش حاضر در نظر دارد به پیش بینی مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بر اساس سبک فرزندپروری والدین بپردازد.
۱-۲-بیان مسأله
دانشآموزان با اختلالهای یادگیری یکی از رایجترین گروه افراد با نیازهای ویژه هستند. این افراد گروه بسیار ناهمگنی را تشکیل می دهند که با وجود هوش متوسط و بالاتر، در یک یا چند حیطه تحصیلی مشکلات جدی دارند. مشکلات تحصیلی آنها از آسیبهای حسی و حرکتی، کمتوانیذهنی و محرومیّتهای محیطی ناشی نمی شود. حتی بعضی از آنها با داشتن تواناییهای ذهنی بسیار بالا در یک یا چند حیطه با مشکلات جدی مواجه هستند(شکوهی یکتا و پرند، ۱۳۸۵). همچنین، دانش آموزان با اختلالهای یادگیری شایستگیهای اجتماعی کمتری نسبت به خواهران و برادران خود دارند و شکایتهای جسمی و مشکلات رفتاری بیشتری را بروز می دهند(دیسون[۳]، ۲۰۰۳). این دانش آموزان اغلب در خانوادههایی هستند که پیوند گرم و صمیمی میان والد- فرزند برقرار نیست و گاهی والدین فرزندان را تحقیر می کنند و از تنبیه فیزیکی استفاده می کنند. این دانش آموزان اغلب به دلیل مشکلات رفتاری نمی توانند قوانین کلاس را رعایت کنند و اغلب به صورت خودمدارانهای با همسالان و اطرافیان برخورد می کنند(تکلوی، ۱۳۹۰).
شهیم(۱۳۸۲) در پژوهشی به این نتیجه رسیده است که کودکان با اختلالهای یادگیری بیشتر از کودکان عادی در خانه دارای مشکلات رفتاری بوده و این وضعیت در هر سه عامل مشکلات رفتاری دروننمود[۴]، بروننمود[۵]و رفتارهای پرتحرکی دیده می شود. افزون بر این، یافتههای این پژوهش نشان میدهد که دانش آموزان با اختلالهای یادگیری در خانه دارای کاستی مهارت های اجتماعی و رفتار نامناسب نیز هستند. همچنین، تحقیقات حاکی از این است که عامل خانواده، به ویژه الگوی رفتاری والدین در بروز مشکلات رفتاری از سوی فرزندان نقش مهمی دارد. به سخن دیگر، مشکلات رفتاری فرزندان به میزان زیادی به شیوه ارتباط والدین با کودک مربوط می شود. بنابراین، محققان به این نتیجه رسیده اند که بین بدرفتاری والدین و مشکل رفتاری فرزندان ارتباط وجود دارد(آهنگرانزابی، شریفی درآمدی، فرجزاده، ۱۳۹۰). در همین راستا، آنولا و نورمی[۶](۲۰۰۵) بیان می کنند که ترکیب سطح بالایی از کنترل روانشناختی توسط مادران با سطح بالای مهربانی و عاطفه می تواند افزایش مشکلات رفتاری بروننمود و دروننمود را در فرزندان پیش بینی کند اما سطح کنترل روانشناختی کم توسط مادر می تواند مشکلات رفتاری بروننمود را کاهش دهد. در راستای تحقیقات مذکور، دیسون(۲۰۰۳) در پژوهشی به این نتیجه رسیده است که مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلالهای یادگیری با استرس فراگرفته شده والدین از اختلال کودکشان مرتبط میباشد و کودکانی که مشکلات رفتاری زیادی بروز می دهند، والدینی دارند که سطح بالایی از استرس را نشان می دهند.
برخی بر این عقیدهاند که بسیاری از دانش آموزان با اختلالهای یادگیری در خانوادههای مناسبی پرورش نیافته و رابطه عاطفی خوبی را با والدین خود برقرار نکرده و بیشتر مورد بیمهری والدین خود قرار میگیرند(تکلوی،۱۳۹۰).
همانطور که ملاحظه می شود الگوی رفتاری و سبک فرزندپروری والدین بر رفتار دانشآموزان با اختلالهای یادگیری تأثیر می گذارد. اما بر اساس بررسیهای محقق، این موضوع که انواع سبکهای فرزندپروری در مقایسه با یکدیگر چه تأثیری بر مشکلات رفتاری دانشآموزان با اختلالهای یادگیری دارند و ابعاد مختلف سبکهای فرزندپروری تا چه اندازه میتوانند ابعاد مشکلات رفتاری را پیش بینی کنند، مورد مطالعه قرار نگرفته است. به همین دلیل پژوهش حاضر به پیش بینی ابعاد مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلال یادگیری بر اساس سبک فرزندپروری والدین می پردازد.
۱-۳-اهمیّت و ضرورت پژوهش
والدین بر روی شخصیت، ویژگیها و تواناییهای فرزندانشان تأثیر غیرقابل انکاری میگذارند(کرامر[۷]، ۲۰۰۲). والدین کودکانی که دچار اختلال هستند چالشهای بیشتری در پرورش کودکان خود دارند و بیشتر از والدینی که کودک عادی دارند دچار اختلال در عملکرد و شیوههای فرزندپروریشان میباشند(گااو، چیو، سونگ، لی[۸]، ۲۰۰۸).
همچنین روشهای تربیتی والدین تأثیر مهمی را بر شخصیت فرزندان در آینده میگذارد (امیرینژاد قریشیراد، جوانمرد،۱۳۹۰). در واقع، فرزندان والدین مقتدر بسیار خوب پرورش می یابند؛ آنها شاد هستند و در تسلطیابی در تکالیف جدید اعتماد به نفس دارند و خودگردان میباشند. در حالیکه فرزندان والدین مستبد، مضطرب، گوشهگیر و ناخشنودند و فرزندان والدین سهلگیر خیلی ناپخته هستند، در کنترل تکانههایشان مشکل دارند و بسیار پرتوقع و وابسته به بزرگترها میباشند(برک، ۲۰۰۱؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۶). با توجه به اینکه اختلالهای یادگیری تأثیر عمیقی بر کارکرد خانواده دارد، والدین دانش آموزان با اختلالهای یادگیری تعارض و اضطراب بیشتری در محیط خانواده دارند و انسجام خانوادگی و فعالیتهای تفریحی کمتری هم نشان می دهند. همچنین، استرس والدین رابطه مستقیمی با مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلالهای یادگیری دارد(دیسون، ۲۰۰۳).
پارهای اوقات شاهد آن هستیم که والدین به دلایل گوناگون، آگاهانه و ناآگاهانه از فراهم آوردن زمینه و بستر مناسب برای رشد و بالندگی هرچه شایستهتر فرزندان خود غفلت میورزند. آنچه باعث نگرانی می شود ناآگاهی و عدم اطلاع کافی والدین از اهمیت دوران اولیه زندگی کودک و تأثیر ماندگار و سرنوشتساز برخوردها و واکنشهای والدین بر سراسر زندگی کودکانشان است. در واقع، هرگونه عکسالعمل و رفتار والدین به صورت مستقیم یا غیرمستقیم می تواند در ساختن رفتار و شخصیت آیندهی کودک مؤثر باشد. رفتار و شخصیتی که همیشه مطلوب و سازگارانه شکل نمیگیرد و حتی در بسیاری از اوقات شکل بیمارگون به خود میگیرد که اصلاح آن مستلزم صرف وقت و هزینه بسیار خواهد بود(پناه علیها، ۱۳۸۹).
اگرچه تحقیقاتی در زمینه سبکهای فرزندپروری و مشکلات رفتاری به صورت جداگانه و بر روی سایر گروه های کودکان با نیازهای ویژه صورت گرفته است ولی براساس بررسیهای انجام شده تحقیقی در زمینه پیش بینی مشکلات رفتاری براساس سبک فرزندپروری والدین در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری در ایران ملاحظه نشد. از اینرو، پژوهش حاضر در نظر دارد این خلأ را پر کند و نقش شیوه های فرزندپروری را به عنوان یک عامل پیش بینیکننده در مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلالهای یادگیری مورد توجه قرار دهد. شایان ذکر است که یافتههای این پژوهش می تواند توسط والدین، معلمان و متخصصانی که با دانش آموزان با اختلالهای یادگیری در ارتباط هستند، مورد استفاده قرار گیرد و از این طریق به بهبود عملکرد تحصیلی و رفتاری دانش آموزان با اختلالهای یادگیری کمک شود.
۱-۴-هدفهای پژوهش
هدفهای کلی و جزئی پژوهش حاضر به شرح ذیل بود:
۱-۴-۱- هدف کلی
هدف کلی این پژوهش عبارت بود از:
پیش بینی ابعاد مشکلات رفتاری دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بر اساس سبک فرزندپروری والدین.
۱-۴-۲- هدفهای جزئی
هدفهای جزئی این پژوهش عبارت بود از:
بررسی رابطه بین ابعاد مشکلات رفتاری در دختران با اختلالهای یادگیری و سبک فرزندپروری والدین.
بررسی رابطه بین ابعاد مشکلات رفتاری در پسران با اختلالهای یادگیری و سبک فرزندپروری والدین.
پیش بینی مشکلات سلوک در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بر اساس سبک فرزندپروری والدین.
پیشبینی مشکلات اضطرابخجالتی در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بر اساس سبک فرزندپروری والدین.
پیش بینی مشکلات روانتنی در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بر اساس سبک فرزندپروری والدین.
پیشبینی مشکلات اجتماعی در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری بر اساس سبک فرزندپروری والدین.
۱-۵-سؤالهای پژوهش
۱- آیا بین ابعاد مشکلات رفتاری در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری و سبک فرزندپروری والدین رابطه وجود دارد؟
۲- آیا بین ابعاد مشکلات رفتاری در دختران با اختلالهای یادگیری و سبک فرزندپروری والدین رابطه وجود دارد؟
۳- آیا بین ابعاد مشکلات رفتاری در پسران با اختلالهای یادگیری و سبک فرزندپروری والدین رابطه وجود دارد؟
۴- آیا میزان مشکلات سلوک در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری به وسیله انواع سبکهای فرزندپروری والدین قابل پیش بینی است؟
۵- آیا میزان مشکلات اضطرابخجالتی در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری به وسیله انواع سبکهای فرزندپروری والدین قابل پیش بینی است؟
۶- آیا میزان مشکلات روانتنی در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری به وسیله انواع سبکهای فرزندپروری والدین قابل پیش بینی است؟
۷- آیا میزان مشکلات اجتماعی در دانش آموزان با اختلالهای یادگیری به وسیله انواع سبکهای فرزندپروری والدین قابل پیش بینی است؟