دارد (شلتون[۲۷]و همکاران، ۱۹۹۸). این اقدامات قبل از انبار کردن محصولات آغاز شده و در طول مدّت انبارداری ادامه مییابد. از جمله مهمترین این اقدامات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تمیز کردن وسایل و ماشینآلات برداشت و حمل و نقل محصولات
از بین بردن بقایای محصولات (که اغلب حاوی تخم، لارو وشفیره آفات میباشند)
تمیز کردن اطراف انبار از بقایای محصولات و علفهای هرز
سمپاشی انبار خالی با سموم مناسب
کاربرد سموم مناسب پس از انبار کردن محصولات (ماسون و اوبرمایر[۲۸]، ۲۰۰۶).
۲-۲-۲- مبارزه فیزیکی
در این روش مبارزه از یکی از خواصّ فیزیکی محیط علیه آفات استفاده میگردد (اسماعیلی و همکاران، ۱۳۷۸). از آنجا که بیشتر آفات انباری بومی مناطق گرمسیری هستند نسبت به دماهای پایین حساس میباشند بنابراین نگهداری محصولات انباری در مکانهای سرد سبب کاهش رشد آنها میگردد. Karen و Johnson( 2000) نشان دادند که نگهداری لوبیا چشم بلبلی به مدت ۶ تا ۲۴ ساعت در دمای ۸- درجه سلسیوس می تواند جمعیت این آفت را کاهش دهد. همچنین طاهری (۱۳۶۹) تأثیر برودت را به عنوان یک عامل کنترل کننده بر مراحل رشدی سوسک چهارنقطهای حبوبات مشخص کرد. دماهای بسیار بالا نیز سبب کنترل آفات انباری میشوند. بیشتر آفات انباری را میتوان با قرار دادن مواد انباری آلوده در دمای ۵۲ تا ۵۳ درجه سلسیوس به مدت سه ساعت از بین برد. در این روش مبارزه هر قدر رطوبت نسبی بیشتر گردد، قدرت کشندگی در اثر افزایش دما بیشتر است (اسماعیلی و همکاران، ۱۳۷۸). امواج رادیویی و اشعه مادون قرمز با حرارتی که در مواد انباری تولید می کنند موجب مرگ عده زیادی از آفات انباری میگردند ولی قدرت نفوذ آنها کم است. استفاده از تشعشعات هستهای و عوامل فیزیکی دیگر مانند صوت، نور و رنگ در قالب تلهها میتوانند به عنوان روشهای دیگر مبارزه با آفات انباری بیان شوند (گلب[۲۹]، ۱۹۹۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۳- مبارزه تلفیقی
مبارزه تلفیقی عبارت از اعمال سیستم مبارزه مرکّب و استفاده از روشهای مختلف مبارزه (مبارزه شیمیایی و حشرات مفید) میباشد. در مبارزه تلفیقی به کارگیری روش صحیح برای ارزیابی انبوهی آفت یا بیماری، دشمنان طبیعی و بالاخره تعیین آستانه قابل تحمّل اقتصادی قبل از اقدام به مبارزه شیمیایی ضروری است. امروزه آفتکشها به عنوان جزئی از روشهای مبارزه تلفیقی پذیرفته شده اند. به طور معمول و ایدهآل مبارزه تلفیقی بر اساس آگاهی کامل از نوسانات جمعیت و اختصاص یک راهکار مناسب برای کنترل آن پایه ریزی شده است (افشاری، ۱۳۷۱).
۲-۲-۴- مبارزه شیمیایی
در این روش برای مبارزه با آفات از مواد شیمیایی که اصطلاحاً آفتکش نام گرفتهاند استفاده می شود. سموم شیمیایی از نظر مکانیسم تأثیر به سه گروه تقسیم میشوند (اسماعیلی و همکاران،۱۳۷۵).
سموم گوارشی: باید به طریقی وارد دستگاه گوارش حشره شوند.
سموم تماسی: از طریق تماس بدن با مواد سمّی موجب مرگ میگردند.
سموم تدخینی: از طریق نفوذ بخار یا گاز سمّی به داخل منافذ و لولههای تنفسی، آفات را مسموم می کنند.
برای حفظ فرآورده های کشاورزی از حمله آفات در انبارها، حشرهکشهای شیمیایی مؤثّرترین و کارآمدترین ابزار بوده که استفاده از آنها در مبارزه با آفات انباری سابقه بسیار طولانی دارد، ابتدا سموم معدنی از جایگاه خاصّی برخوردار بودند ولی سپس سموم کلره وارد بازار مصرف شده و در زمان کوتاهی گسترش یافتند. امروزه تولید و مصرف اکثر سموم کلره به دلیل پایداری و تبدیل شدن به ترکیبات خطرناک، منسوخ شده است. در سال ۱۹۴۵ ترکیبات فسفره به عنوان حشرهکش معرفی شدند (سرایلو، ۱۳۷۶).
در ابتدا برای کنترل آفات محصولات انباری از حشرهکشهای تماسی استفاده میشد، بررسیها نشان میدهد که مهمترین و پرمصرفترین حشرهکش تماسی برای حفظ غلّات در برابر آلودگی با حشرات انباری مالاتیون بوده است که به دلیل استفاده بیش از حد آنها، حشرات نسبت به این سموم مقاوم شده اند و مشکلات مربوط به آلودگی محیط زیست ایجاد گردیده است. کلرپیریمفوس متیل نیز از جمله سموم فسفره است که در انبار مورد استفاده قرار میگیرد اما بعضی از آفات انباری از جمله سوسک کشیش به آن مقاوم شده است (آرتور[۳۰]، ۱۹۹۲).
به تدریج سموم تدخینی برای کنترل آفات انباری مورد توجه قرار گرفتند، اما در سالهای اخیر تعداد این نوع سموم موجود برای استفاده کاهش یافته است (لیچ[۳۱]، ۱۹۹۵).
از مدّتها پیش در جوامع گوناگون بشری گرایش شدیدی به استفاده از مواد غذایی عاری از پسماندههای ترکیبات شیمیایی مصنوعی وجود داشته است. این گرایش سبب شده تا پژوهشها به سوی دستیابی به ترکیبات حشرهکش کمخطر سوق داده شود (پورمیرزا و تاجبخش، ۱۳۸۱).
از جمله حشرهکشهای کمخطر که بر روی آفات هدف بسیار مؤثّر بوده اما برای دشمنان طبیعی سمیت کمتری دارد، حشرهکشهای بیورشنال میباشد که به دو گروه زیر تقسیم میشوند:
حشرهکشهای بیوشیمیایی: شامل هورمونها، آنزیمها، فرومونها و ترکیبات تنظیم کننده رشد
حشرهکشهای میکروبی: شامل ویروسها، باکتری ها، قارچها و نماتدها
در سالهای گذشته تعداد حشرهکشهای بیولوژیک کنترل کننده آفات که دارای طرز عمل منحصر به فرد هستند، افزایش یافته است. این ترکیبات جدید در برنامه های کنترل تلفیقی آفات بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. بطور کلی ترکیبات شیمیایی حشرهکش باید دارای خصوصیات زیر باشد: (اسماعیلی و همکاران، ۱۳۷۸)
۱- روی آفت مورد نظر اثر کافی داشته یاشد.
۲- برای گیاهان زراعی زیانآور نبوده و اثر گیاهسوزی نداشته باشد.
۳- برای انسان و دام بیخطر باشد و بطور کلی روی جانوران مفید حداقل تلفات را ایجاد کند.
از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد.
۲-۲-۵- مبارزه بیولوژیک
این روش مبارزه شامل به کار بردن دشمنان طبیعی آفات از جمله عوامل بیماریزا، پارازیتوئیدها و شکارگرها میباشد. برخی از بالغشائیان همانند گونه های Dinarmus basalis و Anisoptero malusاز خانواده Pteromalidae پارازیتوئید خارجی مراحل مختلف لاروی سوسک چهارنقطهای حبوبات میباشند که تخمهای خود را بر روی بدن آنها قرار می دهند (کتوه[۳۲]و همکاران، ۲۰۰۲؛ ریو و شیک چون[۳۳]، ۱۹۹۳). چندین گونه از بالغشائیان از جنس Uscana مربوط به خانواده Trichogrammatidaeتخمهای حشرات خانواده Bruchidae از جمله سوسک چهارنقطهای حبوبات را مورد حمله قرار می دهند (استوک[۳۴]و همکاران، ۲۰۰۱؛ سیما[۳۵]و همکاران، ۲۰۰۳).
باکتری Bacillus thuringiensis(الیاسکی، ۱۹۹۸) و قارچهایBeauveria bassiana (Balsamo) Vuillemin،Metarhizium anisopliae (Metsch) Sorokin وIsaria fumosorosea (=Paecilomyces fumosoroseus) سبب ایجاد بیماری در این حشرات میشوند (چری[۳۶]و همکاران، ۲۰۰۵؛ لاورنس و خان[۳۷]، ۲۰۰۲). الیاساکی (۱۹۹۸) تأثیر دو سویه از باکتری فوق را بر روی این آفت نشان داد.
حشرات بطور مداوم در معرض میکروارگانیسمها و پروکاریوتهای بیمارگر قرار میگیرند که تعدادی از آنها دارای توانایی ایجاد بیماری هستند. از طرف دیگر حشرات در مقابل انواعی از این بیماریها حساس بوده و دچار بیماریهای حاد و کشنده میشوند. لذا این عوامل از تنظیمکننده های کوتاه مدت جمعیت آفات به شمار میآیند. بروز همهگیریهای طبیعی این عوامل در بین برخی از آفات کنترل مناسبی را در بعضی از اکوسیستمها بروز میدهد. با توجه به اهمیت قارچهای بیمارگر برای امکان جایگزینی شیوه های کنترل شیمیایی رایج به شرح مختصر هر یک از آنها اکتفا می شود.
۲-۲-۵-۱- قارچهای بیمارگر حشرات
قارچهای بیمارگر حشرات از اولین موجوداتی بودند که در کنترل بیولوژیک آفات به کار گرفته شدند و جایگاه خاصی در بیماریشناسی میکروبی آفات دارند. باسی (۱۸۳۵) برای اولین بار عنوان کرد که یک میکروارگانیسم (که بعدها به نام Beauveria bassiana شناخته شد) قادر به ایجاد بیماری در کرم ابریشم است. توانایی قارچها در کنترل آفات و همهگیریهای طبیعی بیماریهای قارچی حشرات در طبیعت (کاروترز و سوپر[۳۸]، ۱۹۸۷) منجر به تلاشهای مچنیکوف و پالیوکوف[۳۹]در اواخر قرن نوزدهم در کنترل حشرات با بهره گرفتن از قارچ Metarhizium anisopliae شد (گیلسپی[۴۰]، ۱۹۸۸). بیش از هفتصد گونه از قارچها در نود جنس در حشرات بیماری ایجاد می کنند (روبرتز و هومبر[۴۱]، ۱۹۸۱). به طور کلی میتوان قارچها را در دو گروه ژنرالیستست[۴۲] و اسپشیالیست[۴۳]طبقه بندی نمود. از گروه اول میتوان انتوموفتورالها[۴۴] و از گروه دوم دئوترومایستها[۴۵] را نام برد.تاکنون هیچ یک از قارچهای انتوموفتورال به خاطر مشکلات کشت آزمایشگاهی آنها به صورت تجارتی در نیامده است. مرور کاملی از این عوامل بیماریزا به وسیله پل[۴۶]و همکاران (۲۰۰۱) ارائه شده است. تعدادی از قارچهای میتوسپوریک[۴۷] متعلق به هیفومیستها[۴۸] به عنوان عوامل کنترل بیولوژیک توسعه یافتهاند. بعضی از این قارچهای بیمارگر حشرات طیف میزبانی محدود دارند. به عنوان مثال گونه Aschersonia aleurodis Webber تنها سفیدبالکها و شپشکها را آلوده می کند. در حالی که بعضی دیگر مانند Beauveria bassiana و Metarhizium anisopliae دامنه میزبانی وسیعتری داشته و جدایههای مختلف آنها روی میزبانهای گوناگون تخصص یافتهاند. شانزده فرآورده از قارچ B. bassiana به وسیله یازده شرکت در کلمبیا تولید می شود (فلورز[۴۹]، ۲۰۰۲). علی رغم موفقیتهای اوّلیه در کنترل میکروبی آفات، کاربرد آفتکشهای شیمیایی و مصنوعی مهمترین روش کنترل آفات در پنجاه سال گذشته بوده است. با این وجود، مسئله مقاومت به حشرهکشها و نگرانیهای زیست محیطی نهادههای کشاورزی باعث جلب توجه محققین به روشهای کنترل آفات بر اساس اصول بیولوژیک شده است. هر چند در حال حاضر حشرهکشهای قارچی سهم اندکی در فروش عوامل بیولوژیک دارند (چرنلی[۵۰]، ۲۰۰۳). چرا که حشرهکشهای قارچی طیف میزبانی باریکی داشته و در بیشتر موارد کنترل ناپایدار و ضعیفی را در مزرعه نشان می دهند (بات و همکاران، ۱۹۹۹)، عدم اطلاع بیشتر کشاورزان از روش به کارگیری عوامل کنترل بیولوژیک، محدودیت استفاده از عوامل کنترل بیولوژیک خارجی و عدم اثر قوی و قابل اعتماد از محدودیتهای دیگر در این زمینه است (بات و همکاران، ۲۰۰۱). با این وجود تعدادی از قارچهایی که به صورت تجارتی برای کنترل حشرات تولید شده اند به همراه میزبانهای هدف و کشور تولید کننده و استفاده کننده از آنها در جدول ۲-۱ خلاصه شده است.
۲-۲-۵-۲-قارچ Beauveria bassiana (Balsamo) Vuillemin
جنس Beuveria شامل قارچهای میتوسپوریک بیمارگر حشرات است که بیشتر آنها از لاشهی حشرات آلوده جداسازی شده اند. بطور کلّی ویژگیهای مرفولوژیک برای طبقه بندی گونه های جنس Beuveria بکار میروند. گونه های متعلّق به این جنس با داشتن کنیدیوفورهای دارای برجستگی و خوشههای متراکم از سلولهای کنیدیزای سمپودیال[۵۱] کوتاه و کروی یا باریک شده در دو انتها با زواید خاردار در بخش انتهایی مشخص می شود که یک ظاهر مشخص زیگزاگی به آن میدهد (سامسون[۵۲]و همکاران، ۱۹۸۸). B. bassiana مرحله غیر جنسی قارچ Cordyceps bassiana میباشد که در خانواده Clavicipitaceae، راسته Hypocreales، زیررده Hypocreomycetidae، رده Sordariomycetes، زیر شاخه Pezizomycotina و شاخه Ascomycotaطبقهبندی می شود (لی[۵۳]و همکاران، ۲۰۰۱). از شش گونه ای که براساس خصوصیات مرفولوژیک و بیوشیمیایی در جنس Beauveria تشخیص داده شده اند، B. bassiana مجموعه ای از جدایههای هتروژن و متنوّع (موگنای[۵۴]و همکاران، ۱۹۸۹) با کنیدی کروی است. فرآورده های قارچی ثبت شده برای کنترل حشرات در جدول ۲-۱ آورده شده است. با این وجود خصوصیات شکل شناختی به تنهایی ملاک درستی برای تشخیص و افتراق گونه های مختلف نیست. به طوریکه شکل اسپور ممکن است پس از کشت تغییر کند در این حالت بویژه افتراق دو گونهB. bassiana وB. Brongiartii بسیار مشکل و یا غیرممکن خواهد بود (تاونسند[۵۵]و همکاران، ۱۹۹۵).
جدول ۲-۱- فرآورده های قارچی ثبت شده برای کنترل حشرات (میلنر، ۱۹۹۷؛ برگز، ۱۹۹۸؛ بات و کوپینگ، ۲۰۰۰).
نام فرآورده | عامل بیمارگر | موجود هدف | کشور |
Naturalis | B. bassiana | سرخرطومی قوزه پنبه | ایالات متحده |