وَ بَنایاتِها الرَاعِشَات
وَ أَنتَ تُکافِئُهُم بالهَزَائِم
ماندیللا
أیُّهَا البطلُ الشَّیخُ
مُغتَسِلاً بِمِیاهِ الثَّمَانین
مُختَبِئاًٌ فِی تَجَلِّلیِک
أَنهَکُنِی سَفَِری فیک
أعرف أنَّکَ صَوءٌ علی زَمَنی
هکذا أَنتَ
فامکث کما أَنتَ
کُن هَکَذا خَالِداً فی مَعَانیک
مُتَّکِئاً فَوقَ مَجدِ الثَّمانین
وَابقَ مَکانک وَابقَ مَکانک
( همان ، ص ۱۹۴ – ۲۰۰ )
فیتـوری در آرزوی آزادی می گـوید هـرکسی زور را در روزگـارم بکـارد زور درو خـواهد کـرد و
هرکس ترس را در بدنم ببافد ترس بر تن خواهد نمود.
و من باقی خواهم ماند و برای آزادی ام خواهم رقصید و در میان آواز میلیونها نفر از وطنـم دفاع
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خواهم نمود.
ای ماندلا ! آزادی من میراث سرزمین من است و آزادی ام آزادی من در جاودانگی مبـارزه من و
بلوغ ملتم است. و آزادی من آغاز و پایان من است همان دین بزرگ من و پروردگارم !
او خطاب به ماندلا می گوید : چگونه تو زندانی باشی در حالی که در فریادهای جوانان چهره ات
را ترسیم کرده ای و نیز در دودکش های اتاق های تاریک و بر خاکستر معادن و چگونه تو زندانی باشی در حالی که آنان زیر پل های پریتوریا به دنبال تـو پارس می کنند و تو با شکـست دادن آنها آنان را مجازات می کنی.
ماندلا تو قهرمان بزرگ هستی که نورت را در روزگارم می شناسم و تـو جـاودان هستـی ! و بـر
مجد و بزرگی تکیه زده ای پس در جای خود باقی بمان.
۵ – ۱۶ – ۱ – پاتریس لومومبا
فیتوری در یکـی از قصایـد دیوانـش تحـت عنـوان « لومـومبا و الشمس و القتله » به تعـریف و
تمجید پرداخته و از لومومبا[۹] به عنوان قهرمان ملی کشور خویش یاد می کند که با پاهای برهنه به سوی رود کنگو حرکت می کند مردم را نیز به حرکت درمی آورد ، او می گوید :
یا لومومبا
فی قلبی أنت
البطلُ الأسود ذوالقدمین العاریتین
الرا کضتینِ علی نهرالکو نغو
کانت توکض خلفها أشجارُ الغابات
کانت تتهدّج لهما أنفاسُ الظلمات
کانت أمواجُ الکنغو
تو غل فی الرکض ( اغانی افریقیا ، ص ۷۹ )
شاعر در این قصیده از زبان رمز استفاده نموده و از میلیونها انسانی که در تـاریکی ظلـم و ستـم
زندگی می کنند تعبیر به درختان جنگلی کرده است که در پشت سر لومومبا حرکت می نمایند ، او در ادامه اشعارش می گوید :
یا لومومبا
ان الخونه لاینتصرون
لا یصبح بطلامن خان قضیه شعبه
مَن اسقط رایته یوم نضاله
من سد علیه طریق الحریه
من قبّل أقدام القتله
أبداً … أبداً یا لومومبا
لن یصبح « موبوتو » بطلا
حتی لو وضع الاغلان بکفیک
حتی لو صلب الثوره فی شفتیک
حتی لو أصبحت سجینه
حتی لو أصبحت طعینه
فستبقی الأحقاد دفینه
تتطّلعُ فی عینی شعبک …
فی عینیک …
فی سخرٍ لعیونِ القتله ( همان ، ص ۹۸ )
او در بخشی دیگر از قصیده خطاب به لومومبا می گوید بـدان کـه خـائنان پیـروز نمی شـوند و