شکل ۲-۴. کارآفرینی سازمانی اکهلس و نک .منبع:( اکهلس و نک، ۱۹۹۸).
ب) مدل سه بعدی بسترهای کارافرینی در سازمان
از نظر کارین پترز و برونوون پتلزبرگ (۲۰۰۱)، نقشی که مؤلفههای ارتباط سازمانی در توسعه کارآفرینی سازمانی ایفا میکنند بسیار قابل توجه است و چنانچه رابطه این مؤلفهها در طول فرایند خلق، اجرا و به ثمر رسیدن ایدههای جدید و بدیع با شناخت فرصتهای نو در سازمان به طرز صحیحی تبیین شود، میتواند نوید بخش دستیابی به میزان اثر بخشی بالاتر سازمانی باشد.
آنان سه مؤلفه را در سازمان به عنوان بستر مناسب کارآفرینی معرفی میکنند:
-
- مؤلفههای ارتباطی
-
- مؤلفههای ساختار سازمانی
-
- مؤلفههای فرهنگ سازمانی
کارین پترز و برونوون پتلزبرگ، تحقق کامل کارآفرینی سازمانی در سه مرحله تولید، اجرا و بهره برداری را مستلزم هماهنگی تمامی مؤلفههای سازمانی، بالاخص عوامل ارتباطی و فرهنگی میدانند ( ملکیان، ۱۳۸۹).
ج) مدل ارتباطات سازمانی در فرایند کارآفرینی سازمانی
در این مدل مسیر ارتباطات، سبک ارتباطات، محتوای ارتباطات و کانالهای ارتباطات نشان دهنده مؤلفههای ارتباطات سازمانی هستند و تولید ایده، اجرای ایده و بهره برداری و برداشت از ایده نیز نشان دهنده مراحل فرایند کارآفرینی سازمانی هستند. با توجه به اینکه کارآفرینی سازمانی فرایندی درون سازمانی بوده، متأثر از عوامل درون سازمانی نظیر حمایت و پشتیبانی مدیریت، سازوکارهای پاداش و تقویت، فرهنگ سازمانی، ارتباطات سازمانی و ساختار سازمانی است، بررسی نقش و اثر این عوامل در فرایند آن میتواند موجب بهبود، تسهیل و تسریع پیامدهای مرتبط با اهداف کارآفرینی در سازمان گردد. به زعم بسیاری از محققین، نقشی که مؤلفههای ارتباط سازمانی در توسعه کارآفرینی سازمانی ایفا میکنند بسیار قابل توجه است و چنان چه رابطه این مؤلفهها در طول فرایند خلق، اجرا و به ثمر رسیدن ایدههای جدید و بدیع با شناخت فرصتهای نو در سازمان به طرز صحیحی تبیین شود، میتواند نوید بخش دستیابی به میزان اثر بخشی بالاتر سازمانی باشد(همان).
د) مدل کارآفرینی سازمانی، مدیریت مشارکتی و نظام پیشنهادات
رضا زاده و همکاران(۱۳۸۳)، در مقاله ای بستر مناسب برای توسعه کارآفرینی سازمانی را در قالب مدلی ارائه کردند. از نظر این محققین، با توجه به شباهت فراوان پیش نیازهای مدیریت مشارکتی و بسترهای لازم برای توسعه کارافرینی سازمانی و شرایط مساعدی که مدیریت مشارکتی و علی الخصوص نظام پیشنهادات برای تبلور اندیشههای خلاقانه منابع انسانی به وجود میآورد، میتوان گفت که مدیریت مشارکتی و نظام پیشنهادات مناسبترین بستر برای توسعه کارآفرینی در سازمانها میباشد(همان).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ابعاد( ویژگیهای) سازمانهای کارآفرین:
ویژگیهای سازمانهای کارآفرین را میتوان به دو دسته ویژگیهای ساختاری و محتوایی به شرح زیر تقسیم نمود( همان):
الف) ویژگیهای محتوایی
ویژگیهای محتوایی سازمانهای کارآفرین عبارتاند از: کوچک بودن اندازه سازمان، تکنولوژی پیشرفته و قابل انعطاف، پویایی محیطی، داشتن مأموریت، اهداف و استراتژیهای واضح و منعطف، مشتری گرا و مدون و برخورداری از فرهنگ مناسب( وجود اعتماد متقابل بین افراد، سناریوهای برنده- برنده، تظاهر نکردن به کار، تشویق ریسک پذیری و نوآوری، ارزشمند بودن کار گروهی و…).
ب) ویژگیهای ساختاری
ویژگیهای ساختاری سازمانهای کارآفرین عبارتاند از:
-
- غیر رسمی بودن:
سازمانهای کارآفرین برای سازگاری با محیط نیازمند تغییر، انعطاف و نوآوری هستند که با ثبات و کنترل از طریق مقررات و دستورالعملهای رسمی مغایر است.
-
- تخصصی نبودن:
هر یک از کارکنان چندین وظیفه را به عهده دارند و دامنه وسیعی از کارها را انجام میدهند.
-
- نداشتن استاندارد:
در سازمانهای کارآفرین، انجام امور و وظایف به شیوه مشخص و یکسان، کمتر صورت میگیرد. این سازمانها اساساً نتیجه گرا هستندو به منظور شکوفایی خلاقیت افراد، قضاوت و ارزیابی عملکرد کارکنان را بر اساس نتایج به دست آمده در نظر میگیرند، نه روش انجام کارها.
-
- کمرنگ بودن سلسله مراتب:
در این نوع سازمانها، سلسله مراتب اختیارات به این معنا که افراد باید گزارش کار خود را فقط به افراد مشخصی بدهند و مدیران حیطه کنترل محدودی داشته باشند، که طبیعتاً سطوح سازمانی زیادی به همراه خواهد داشت، کمرنگ تر است و خیلی اوقات فدای سرعت عمل و نوآوری میشود.
-
- نداشتن پیچیدگی:
این نوع سازمانها از نظر پیچیدگی عمودی (تعداد سطوح سازمانی)، با داشتن حداقل لایههای مدیریتی، دارای ساختار سازمانی تخت هستند. از نظر پیچیدگی افقی( تعداد دوایر یا عنوانهای شغلی) و مکانی (تعداد محلها و مناطق جغرافیایی) دارای پیچیدگی زیادی نیستند.
-
- عدم تمرکز:
تمرکز به این معنا که تصمیمات در سطوح بالای سازمان گرفته شود، اساساً در سازمانهای کارافرین دیده نمیشود. زیرا این گونه سازمانها نیاز دارند تا نسبت به تغییرات محیطی و خواستههای مشتری واکنشی سریع نشان دهند. بدین جهت بسیاری از تصمیمات در سطوح پایین اتخاذ میشود.
-
- حرفه ای بودن:
اساساً حرفه ای بودن به سطح تحصیلات رسمی و آموزش کارکنان اطلاق میشود. در مورد سازمانهای کارآفرین دقیقاً نمیتوان گفت که حرفه ای هستند یا نه. اما از این نظر که سازمانهای کارآفرین گرایش بیشتری به تکنولوژی پیشرفته دارند، احتمال میرود که از افراد تحصیل کرده بیشتر استفاده کنند.
جست و جو و اندازه گیری رفتار کارآفرینانه دشوار است و به طور کلی به عنوان یک رفتار سودمند که مربوط به یک رویداد خاص است دیده میشود (آتری[۹۲]، ۲۰۰۳).
بر اساس گفته مایر(۲۰۰۲)، رفتار کارآفرینانه موجود در سازمانها به عنوان” مجموعه ای از فعالیتها و شیوههایی است که توسط افراد در سطوح مختلف سازمان، براب تولید مستقل و استفاده از ترکیبات منابع نوآورانه به منظور شناسایی و دنبال کردن فرصتها” است.
در مدلی که توسط پیرس و همکاران [۹۳]( ۱۹۹۷)، به منظور دستیابی به رفتار کارآفرینانه انجام شد،
بیان میدارند که رفتار کارآفرینانه شامل چهار جنبه است: چشم انداز استراتژیک، ایجاد یک محیط کار پر انرژی، جهت گیری به سمت تغییر و توانایی عبور از خط قرمز)لئونیداس و واسیلیس[۹۴]،۲۰۰۷).
گاردنر(۱۹۹۴)، استدلال کرد که رفتار کارآفرینانه بر پایه چشم انداز و با تمرکز بر نوآوری قرار دارد. چشم انداز مرکز انگیزه، عملکرد شرکت، استراتژی، مدیریت منابع و تعهدات و تنظیم آهنگ حرکت است( همان).
نقش مدیران در رفتار کارآفرینانه:
حمایت مدیران مربوط به تمایل مدیران برای پیشرفت و آسان سازی فعالیتهای کارآفرینانه در سازمان است. این حمایت مدیران میتواند به اشکال مختلفی باشد، مانند دفاع از ایدههای نوآورانه، تهیه و ارائه منابع یا تخصص لازم، کنترل و ارزیابی بلافاصله مدیران از کار زیردستان خود، محدودیت یا گستردگی دستیابی به منابع و اطلاعات، شفاف سازی اهداف و نقش فردی کارکنان، همفکری و مشورت در ایدههای آنها و تحت تأثیر قرار دادن کار آنها با وسایل دیگر( لوکس[۹۵]، ۲۰۱۲).