رهبری لوتانز مشخص خواهد شد و نمره کسب شده از این پرسشنامه نمایانگر سبک رهبری مربیان ورزشی می باشد.
انسانگرایی:
تعریف مفهومی: سبک انسان گرایی یا رابطه مداری یعنی توجه به نیازها ومسائل انسانی از طریق برقراری روابط مناسب با زیر دستان و رسیدن به اهداف فردی یا سازمانی با توجه به ابعاد انسانی(الوانی،۱۳۷۳).
تعریف عملیاتی:در این پژوهش، میزان توجهی است که مربیان ورزشی به بازیکنان تیم دارند وبه وسیله پرسشنامه لوتانز،مشخص خواهد شد.
وظیفه گرایی:
تعریف مفهومی: سبک وظیفه گرایی یا کارمداری یعنی توجه مدیریت به اهداف سازمان و بالاترین تولید از طریق اعمال قوانین،مقررات وساختار رسمی سازمان(الوانی،۱۳۷۳).
تعریف عملیاتی:در این پژوهش میزان توجهی است که مربیان ورزشی به انجام تمرینات و وظایف در تیم دارند وبه وسیله پرسشنامه لوتانز مشخص خواهد شد.
سبک رهبری تلفیقی:
تعریف مفهومی:سبک رهبری که توجه رهبر هم روی انجام کار و هم نیازهای اجتماعی-روانی زیر دستان برای رسیدن به اهداف سازمان باشد(الوانی،۱۳۷۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تعریف عملیاتی: مربیانی که در پرسشنامه سبک رهبری لوتانز حد متوسط را بدست آورند.
ویژگی های شخصیتی:
تعریف مفهومی: شخصیت همه عوامل درونی است که ویژگی های نحوه رفتار، تفکر و احساس فرد را تحت تأثیر قرار می دهد(سیاسی،۱۳۵۱).
تعریف عملیاتی:شامل صفات درون گرایی، برون گرایی، باثباتی ، بی ثباتی (روان رنجوری) است که با بهره گرفتن از پرسشنامه آیزنگ بر روی دو محور درونگرایی - برونگرایی و ثبات – بی ثباتی اندازه گیری خواهد شد ونمره کسب شده از این پرسشنامه نمایانگر شدت قوت و ضعف ویژگی های فوق می باشد(آیزنگ،۱۳۶۵).
درونگرا:
تعریف مفهومی: به افرادی اطلاق می شود که بیشتر به افکار و احساسات فردی دل بسته است(آیزنگ،۱۳۶۵).
تعریف عملیاتی:افراد درونگرا مربیانی هستند که از آزمون شخصیت آیزنگ نمره کمتر از ۱۲ در سطوح درونگرایی – برونگرایی بدست آورند.
برونگرا:
تعریف مفهومی: به افرادی اطلاق می شود که بیشتر به دنیای خارج،چیزهای عینی وبه مردم علاقمند است(آیزنگ،۱۳۶۵).
تعریف عملیاتی:افراد برونگرا مربیانی هستند که ار آزمون شخصیت آیزنگ در سطح درونگرایی – برون گرایی نمره ۱۲ وبیشتر بدست آورند.
بی ثبات:
تعریف مفهومی: به افرادی اطلاق می شود که دارای ویژگی های نگران،نا ایمن،عصبی و بسیار دلشوره ای می باشند(آیزنگ،۱۳۶۵).
تعریف عملیاتی:افراد بی ثبات (روان رنجور) مربیانی هستند که در سطوح بی ثباتی – باثباتی از آزمون شخصیت آیزنگ نمره ۱۲ وبیشتر بدست آورند.
با ثبات:
تعریف مفهومی: به افرادی اطلاق می شود که دارای اعتماد به نفس بالا، دارای قدرت تصمیم گیری هستند(آیزنگ،۱۳۶۵).
تعریف عملیاتی:افراد با ثبات مربیانی هستند که در سطوح بی ثباتی – باثباتی از آزمون شخصیت آیزنگ نمره کمتر از ۱۲ بدست آورند.
مربیان ورزش های تیمی:
مربیانی که رهبری تیم های ورزشی گروهی را برعهده دارند.( فوتسال، بسکتبال،والیبال)
مربیان ورزش های انفرادی:
مربیانی که رهبری تیم های ورزشی تک نفره یا انفرادی را برعهده دارند.( شنا، دومیدانی وکاراته یا تکواندو)
دانشگاه های تهران:
شامل کلیه دانشگاه های شهر تهران اعم از دانشگاه های دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی،دانشگاه پیام نور ودانشگاه های علمی کاربردی که دارای تیم های ورزشی (انفرادی و گروهی) می باشند.ابزار اندازه گیری تحقیق حاضر جهت کسب اطلاعات مربوطه از مربیان تیم های ورزشی به این دانشگاه ها ارسال خواهد شد.
فصل ۲:
مبانی نظری و پیشینه تحق
بخش اول- مبانی نظری
تعاریف رهبری:
واژه رهبری از نظر اقشار مختلف مردم معانی متفاوتی دارد، بویژه از این نظر که با واژه های دیگری از قبیل قدرت،اقتدار،مدیریت،اداره کردن،کنترل وسرپرستی نیز بیان می شود.با وجود تعاریف مختلفی که از رهبری به عمل آمده است به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.
رهبری از واژه انگلیسی “لیدن”[۴] به معنای راهنمایی کردن مشتق شده وبه عنوان هدایت کردن،جهت دادن،پیش بردن،و پیشوا بودن تعریف شده است.برخی معتقدند که رهبری عبارت از رفتار ویژه رهبر به منظور انگیزش گروه برای تحقق پاره ای از هدف هاست(بلانچارد و هرسی، ۱۳۷۳).
در مقاله پژوهشی همتی نژاد به نقل از جرج تری[۵] رهبری را تاثیر گذاری بر افراد جهت هدف مشترکی که دنبال می کنند، می داند.هارولد کونتز[۶]و سیریل ادانل[۷] رهبری را تاثیر گذاری بر افراد جهت هدف مشترکی که دنبال می کنند می دانند.اغلب مؤلفان مدیریت، توافق دارند که رهبری فرایند تاثیر گذاری بر فعالیت های یک فرد یا یک گروه می باشد که در وضعیت معینی در جهت هدفی کوشش می کنند.از این تعریف استنباط می شود که فرایند رهبری تابعی از متغیر های “رهبر"،"پیرو” وسایر متغیر های وضعیتی می باشد(خسروی زاده،۱۳۷۵).
در روانشناسی، رهبری عبارت از توان وقدرت فرد برای نفوذ در رفتار اعضای گروه یا یک سازمان ، تعیین هدف های گروه، ارائه راه حلی برای تحقق هدف ها وایجاد پاره ای هنجارهای اجتماعی در گروه است(گروه نویسندگان،۱۳۸۰).
با وجود تعاریف مختلفی که برای رهبری مطرح شده است شاید بتوان گفت که واژه رهبری با پیدایش انسان بوجود آمده است وبا زیاد شدن جمعیت انسان ها وتکامل آنها وتحت تاثیر عوامل مختلف دارای اهمیت بیشتری می شود. در باب چگونگی پیدا شدن پدیده رهبری سه گروه از دانشمندان نظریه های مختلفی ابراز داشته اند. گروه اول دانشمندان علوم دینی که از نظر آنان رهبری پدیده طبیعی وفطری جامعه انسانی است وتاپایان زندگی بشر این پدیده مستقر و نافذ خواهد بود وهیچ گاه جامعه انسانی از موهبت رهبری آسمانی بی نیاز نخواهد بود. گروه دوم دانشمندان روانشناسی استدلال کردند که اصولا پیدا شدن پدیده های رهبری ناشی از میل عضوی از گروه به تسلط وبرتری به اعضای دیگر و تمایل اعضای دیگر به اطاعت وپیروی از عضو برتر است. گروه سوم دانشمندان جامعه شناسی معتقدند که رهبری پدیده ایست اجتماعی و بنابر تفاوت هایی که در وضع اجتماعی حاصل می شود، نوع رهبری نیز تفاوت می کند(فهیم نیا،۱۳۸۶).
در هر صورت با توجه به تعاریف و پیدایش رهبری، عامل نفوذ وتاثیر را می توان در بیشتر آنها مشترک ومشابه دانست که با توجه به عوامل مختلفی که در این زمینه وجود دارد چگونگی عملکرد رهبر تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و ضرورت آن برای انسان خواه در امور شخصی و خواه در اهداف سازمانی بر کسی پوشیده نیست.
درباره رهبری درتیم های ورزشی می توان گفت که پیش بینی و توصیف رهبری مؤثر در ورزش ،با توجه به ایستارها ومهارت های شخصی مشخص می شود.مربی میتواند در عملکرد ورزشی ورزشکار و موفقیت تیم مؤثر باشد. ورزشکاران موجودات انسانی هستند نه ماشین.در نتیجه تحت تأثیر ایستارها ، رفتارها، ادراکها وتصمیم های مربی قرار می گیرند. وظیفه رهبر تیم این است که به هر ورزشکار یاری کند تا توان نهایی خود را شکوفا کند( آنشل،۱۳۸۰).
سبک رهبری وانواع آن
در مورد سبک رهبری تعاریف و نظرات زیادی مطرح شده است. در تعریفی آمده است که “سبک” شیوه ای است که مدیریت بر پایه آن رفتار می کند و به گونه گروهی وقت خود را برای رسیدن به هدف های سازمان صرف می کند(کونتز و همکاران،۱۳۷۲).
به نظر دسلر[۸] سبک، عبارتست از اینکه “مدیر چه کار می کند و رفتارش چگونه است؟"(خسروی زاده،۱۳۷۵). هرسی وبلانچارد[۹] سبک را با شخصیت مترادف می گیرند ومعتقدند که شخصیت یا سبک مدیریت یک فرد عبارتست از الگوی رفتاری که وی هنگام هدایت کردن فعالیت های دیگران از خود نشان می دهد(بلانچاردو هرسی،۱۳۷۳).از طرف دیگر گفته شده است که سبک رهبری شامل کلیه الگوهای مربوط به عملکرد های رهبر به گونه ای که از طریق پیروان آنان دریافت می شود،می باشدکه فلسفه مهارتها و نگرش های آنان را در عمل نشان می دهد(دیویز،۱۹۸۵). در خصوص سبک یا شیوه رهبری اعتقاد بر این است که سبک رهبری عبارت از رفتار ویژه رهبر به منظور ایجاد انگیزش گروه برای تحقق پاره ای از هدف هاست(خسروی زاده،۱۳۷۵). ویا سبک رهبری راهی است که یک رهبر بطور مشخص برای کمک به گروه انتخاب می کند تا وظایف محول شده را انجام دهند تا در ضمن آن نیاز های گروه برآورده شود(مارتنز،۱۳۸۵). سبک وشیوه ای که رهبران بکار می برند،متفاوت است وبر همین اساس تقسیم بندی های مختلفی در مورد سبک های رهبری به عمل آمده است. در یکی از این تقسیمات،رهبران به انواع: افکار(اندیشه سالاران) وفیلسوفان،رهبران اجتماعی،رهبران اداری،رهبران مستقیم،رهبران غیر مستقیم،رهبران هواخواه،رهبران سیاسی،رهبران علمی ،رهبران مردم سالار (دموکرات)،رهبران خودکامه ،رهبران پدرسالار و رهبران مذهبی طبقه بندی شده اند(بیان،۱۳۷۲).
در رهبری تیم های ورزشی مربی مؤثر به هر ورزشکار یاری می رساند تا توان نهایی خود را شکوفا کند و برای این کار نقش های متفاوتی را ارائه می کند:
رهبر: وقتی گروهی از افراد برای رسیدن به هدفی تلاش می کنند،معمولا کسی باید مسئول باشد.در موقعیت ورزشی این شخص مربی است.ممکن است برخی مربیان این نقش را خیلی مستبدانه انجام دهند . با این وجود،ورزشکاران چنین فرض می کنند که مربی آنان احساسی از رهبری- جهتی هدفدار_ ارائه می دهند تا موفقیت گروهی به دست آید.
پیرو: رهبران خوب میدانند چه وقت رهبری نکنند،چه وقت به نیازها وتصمیمات دیگران احترام بگذارند.مربی در صورتی می تواند بیشترین تأثیر را داشته باشد که اجازه دهد کمک مربی ها و کاپیتان های تیم مسئول برخی از تکالیف تیمی باشند.
معلم: مربیان مؤثر معلم هستند وبه ورزشکارانشان کمک می کنند تا مهارتهایشان را یاد بگیرند وبهینه سازند.
نقش الگو: مربیان ورزشی در نمایش رفتارهای درست به عنوان الگویی برای پیروان خود هستند(شرت،۲۰۰۵).
در تقسیم بندی دیگری سه نوع رهبری به شرح زیر عنوان شده است:
اول – رهبری دموکراتیک که با گروه کار می کند،مسئولیت های خاصی را رهبری می کند،همچون یک عضو در گروه شرکت می کند یعنی خود را یک نفر ونه بیشتر تلقی می کند، جای ثابتی را برای نشستن خود انتخاب نمی کند. در عین حال سیاست های خاصی را پیشنهاد می کند،از پیشنهاد همکاران یا اعضا استقبال وقدردانی می کند،اعضا را به اضهار نظر و پیشنهاد تشویق می کند،در گوش کردن ونگاه کردن مهارت دارد،در تصمیم گیری افکار وعلایق همکاران را در نظر می گیرد.
دوم – رهبری خودکامه که عملیات اعضا را با قدرت دستوری هدایت می کند،سیاست هارا شکل می دهد و دستورالعمل های مفصل وفراوان صادر می کند،خارج از گروه یا نهاد قرار دارد و از اعضای آن نظر یا پیشنهادی نمی خواهد. اکثر یا همه مشاورانش را ،البته اگر به مشورت معتقد باشد از پیروان گروه مخصوصا از مقامات بالا بر می گزیند،خصومت در نهاد یا میان اعضا برانگیخته و تقویت می شود.
سوم – رهبری بی عنان که یک نیروی محرک واقعی در گروه یا نهاد نیست،حالت انفعالی دارد وبرای نفوذ در اعضا یا همکاران چندان تلاش نمی کند ومایل نیست هرچند که می خواهد اطلاعاتی درباره سازمان یا نهاد به او بدهند ودر صورت درخواست کمکش کنند،اعضا غالبا برای خودشان کار می کنند نه برای نهاد یا گروه(شعاری نژاد،۱۳۶۴).
در تقسیم بندی دیگری انواع رهبر بدین شرح ذکر شده است:
رهبرانی که دارای انگیزه زیادی در کمک کردن به دیگران هستند.