ملت ايران که پس از استقرار مشروطيت انتظار رفاه، آزادي و استقلال را داشت با مصائب و مشکلات زيادي مواجه گرديد که ناشي از حوادث و جريانات داخلي و خارجي بود. در سالهاي پاياني قرن نوزدهم ميلادي رقابت ميان قدرتهاي بزرگ که از اوايل اين قرن آغاز شده بود به اوج خود رسيد و مداخلات آنان در کشورهاي مستعمره و تحت سلطه افزايش يافت. پس از آغاز دوره صلح مسلح (1914 ـ1870م / 1293 ـ 1249 هـ ش / 1333 ـ 1287 هـ ق) ورود به دسته بندي هاي بين المللي و تقويت نيروي نظامي در راس برنامههاي قدرتهاي بزرگ قرار گرفت در اوايل قرن بيستم ميلادي قرارداد 1907 م (1286 هـ ش / 1325 هـ ق) ميان روسيه و انگلستان به منظور حل اختلافات دو کشور در برخي از مناطق جهان به امضا رسيد که در مورد ايران نتيجه اين قرارداد چيزي جز تقسيم ايران نبود. مدت زمان کوتاهي بعد با بالا گرفتن اختلافات و مناقشات بينالمللي و به دنبال بروز بحران هايي چند جنگ جهاني اول در سال 1914 م (1293 هـ ش / 1333 هـ ق) آغاز شد.
ایران از نظر سیاسی و اقتصادی همزمان با شروع جنگ جهانی اول، کشوری بحران زده و در اشغال نیروهای بیگانه بود و توان بهره برداری از شرایط جنگ را نداشت. در این شرایط مستوفی الممالک، اعلان سیاست بیطرفی نموده ولی در این کار موفقیتی حاصل نشد. زیرا موقعیت حساس ایران، برای نیروهای درگیر جنگ بسیار مهم بود. روسیه و انگلستان در خلال جنگ جهانی اول عملا با انعقاد قراردادهائی ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تبدیل کرده بودند و ورود نظامیان آنان به داخل کشور که غالبا با استناد به این قراردادها صورت میگرفت، سبب شده بود که دولت مرکزی حتی در تهران، قدرتی نداشته باشد. یکی از این توافقنامه ها پیمان معروف ۱۹۱۵م، بود که در ۲۸ دی۱۲۹۳ش، میان روسیه و انگلستان به امضا رسید. این پیمان که به فاصلهی ۸۰ روز پس از اعلام بیطرفی ایران در جنگ به امضای دو دولت مذکور رسید، قلمرو نفوذ دو کشور در ایران را بیش از آنچه که در پیمان ۱۹۰۷ آنان مقرر شده بود، توسعه داد. به موجب این پیمان، دو کشور حقوق و امتیازات ارضی بیشتری برای خود در ایران قائل شدند و هزینه نگاهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند. ورود نظامیان روسیه به شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه که در زمستان ۱۲۹۳ش و در تمام طول سال ۱۲۹۴ صورت گرفت، نتیجه همین توافقنامه بود. روسها این قرارداد را به بهانهی فراهم شدن زمینه مقابله با پیشروی نیروهای عثمانی در ایران امضا کردند. در زمان انعقاد این پیمان، عثمانیها تبریز را در اشغال خود داشتند. انگلیسیها نیز متعاقب انعقاد پیمان ۱۹۱۵م، در نواحی جنوبی کشور پیشرویهای چشمگیری داشتند(ملایی،161:1376).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در اوايل جنگ، در حالي که ايران بي طرفي خود را اعلام کرده بود بخش هايي از خاک اين سرزمين اشغال و عملاً صحنه کشاکش هاي دولت هاي متخاصم شد. در چنين وضعيتي که حکومت در ايران فقط جنبه تشريفاتي داشت و ملت به ستوه آمده بود، افرادي در گوشه و کنار مملکت پيدا شدند تا با مقابله با نفوذ بيگانه و استبداد داخلي آزادي و استقلال کشور را تأمين نمايند. اينان مي ديدند که وضع اقتصادي کشور به وخامت کامل گراييده، تسلط بيگانه نيرويي براي دولت مرکزي باقي نگذاشته، خرابي ناشي از جنگ و قطع روابط بازرگاني مردم را به فلاکت کشانده، خزانه کشور تهي شده، زمين ها کشت نگرديده، قيمت نان و ساير مايحتاج به چند برابر رسيده و قحطي، گرسنگي و شيوع بيماري ها باعث شده است که قسمت هايي از کشور به مناطق غير مسکوني مبدل گردد. تمام اين عوامل ريشه نهضتها و قيام هايي است که از بعد از شروع جنگ جهاني اول در ايران ظاهر شد. قيام ميرزاکوچک خان در گيلان، قيام خياباني در تبريز، جنبش دشتستانيها و تنگستانيهادرجنوبوپايداريکلنل محمد تقي پسيان در خراسان از آن جملهاند. (http://www.qomefarda.ir )
رسیدن کمکهای نظامیو مستشاری دولتهای آلمانی و عثمانی به حوزه سلطهی جنگل سر و سامانی
به امور جنبش جنگل داد و چون دولت مقتدری در تهران وجود نداشت و انقلاب مشروطه هم به علت دخالتهای امپریالیسم روسیه و انگلیس و خان ها و عاملهای وابسته به آنها و علمای دربار قاجاری به هدفهای خود نرسید و ناتمام ماند و در نتیجه به هرج و مرج عمدی به وسیله وابستگان به امپریالیسم انگلستان و روسیه تبدیل شد. دولت ایران با آن که اعلام بیطرفی کرده بود، به علت ضعف و نداشتن پشتوانهی مردمینتوانست در عمل استقلال کشور را حفظ کند و التیماتوم دولت تزاری، شیرازهی دولت تهران را از هم گسست. عده ای از رجال و شخصیتهای سیاسی از تهران خارج و دولت در مهاجرت تشکیل دادند و چون قوای دولت اسلامیعثمانی به جانب غرب کشیده شد، دولت در مهاجرت تشکیل دادند و چون قوای دولت اسلامیعثمانی به جانب غرب کشیده شد، دولت در مهاجرت به رهبری رضاقلی خان نظام مافی و سیدحسن مدرس و گروه زیادی از بقایای مشروطه طلبان به طرف آن دولت جلب شدند و رسیدن به کمکهای مالی و تسلیحاتی امپراتوری آلمان که علیه روس و انگلیس در جنگ بود، نیز موجب تقویت دولت در مهاجرت شد. ایل سنجابی و مردم کرمانشاه هم به این دولت در تبعید و مهاجرت کمکهای شایانی کردند و نیروی ملی، قشون روسیه ی تزاری را تا همدان به عقب راند و موجب دلگرمیو روحیه ی آزادی خواهان شد. در چنین شرایطی ارتباط جنگل با دولت در مهاجرت که این زمان در کرمانشاه سازمان دهی یافت و منطقههای جنگلی گیلان را به تصرف درآورد. به تقریب شهرها به ویژه رشت در محاصره ی جنگلیان قرار گرفت و عدهی زیادی از فرصت طلبان هم با مجاهدان جنگل هم صف و هم کاسه شدند. چون امید پیروزی و فتح تهران و قدرت دولت در مهاجرت و نهضت جنگل در دلهای مشتاقان آزادی درخشیدن گرفت و آن امید و آرزو در جان و دماغ خان ها و روسای عشایر و ایلات هم به مانند بوی کباب استشمام میشد، نهضت جنگل جان تازه ای گرفت و عدهی زیادی از خانهای صاحب ایل و عشیره که از خانهای بزرگی مانند امیرمقتدر(ضرغامالسلطنهتالش)وشبانشفتیدراضطراببودند، خود را در پناه جنگل قراردادند.(مهربان،35:1387).
در شرایطی که بیگانگان بدون توجه به اعلام بی طرفی ایران این سرزمین را در طول جنگ جهانی اول اشغال کرده بودند میرزا کوچک خان به منظور حفظ استقلال و جلوگیری از انحراف مشروطیت پرچم قیام را برافراشت. حضور یک روحانی مشروطه خواه و مبارز به عنوان قائد نهضت خود مؤید این نکته است.
4-5- تحلیل روابط روسیه با نهضت جنگل قبل از وقوع انقلاب اکتبر
میرزا کوچک خان در جریان کودتای محمدعلیشاه مخلوع به کمک نیروهای مشروطه خواه شتافت و زخمیشد. وقتی به گیلان برگشت، روسها او را به جرم داشتن افکار آزادیخواهی از گیلان به تهران تبعید کردند؛ در این مدت همواره به ستمگریهای روسیه در گیلان اعتراض میکرد. وی به عضویت اتحاد اسلام درآمد و مبارزه خود را علیه روسیه و انگلیس آغاز کرد. او نخست تنکابن و مازندران را برای قیام خود انتخاب کرد و به کجور نزد سالار فاتح رفت، اما او را همدل نیافت، سپس در سال 1333ق. کمیتهای به نام اتحاد اسلام در رشت تشکیل داد. (مهرداد،13:1382).
و قرار شد در فومن قیام را آغاز کند، اما وضعیت جنگل آنجا را مناسب ندید و با شمار اندکی از یارانش از طرف بندر پیربازار به جنگل همت در تولم واقع در جنوب مرداب انزلی رفت و قیام جنگل را بنیانگذاری کرد و از 28 مرداد سال 1294ق. علیه قوای بیگانه جنگید. میرزا کوچک خان از نظر شخصیتی مردی درستکار و صادق و متدین بود تا حدی که دنسترویل او را وطن پرست حقیقی میداند و معتقد است امثال او در ایران نادراست.ویدرادامهمینویسد:«مناورا پسندیدهام و با نقطه نظرات سیاسی او کاملاً موافقام.» (شورمیج،130:1386).
آغاز مبارزه سیاسی میرزاکوچک خان از دوره مشروطه است. در فتح تهران به دست مشروطه خواهان شرکت داشت و در شورش شاهسونها همراه یفرم و سردار اسعد به کمک ستارخان شتافت، اما مریض شد و به تهران بازگشت. در شورش ترکمن ها به تحریک محمدعلی شاه به کمک مشروطه خواهان پیوست و زخمیشد. (افشار،332:1381).
هنگامیکه میرزاکوچک، کمیته اتحاد اسلام را تشکیل داد،مبلغان ترک و کارگزاران آلمانی مقداری اسلحه به او دادند. هدف جنگلی ها در نخستین سالهای تشکیل این گروه در چند خواسته خلاصه میشد:
-
- اخراج نیروهای بیگانه از ایران؛
-
- برقراری امنیت و عدالت در کشور؛
-
- مبارزه با استبداد.(شورمیج،128:1386)
اما آنها در کنگره کسما در سال 1299ش. روش اجتماعیون(سوسیالیست ها) را انتخاب کردند و مشی آیندهی جنگل براساس مرام سوسیالیسم بنیانگذاری شد. مبارزه ی نیروی جنگل با روسیه تزاری از اواسط جنگ جهانی اول شروع شد. افیسکوف، سرکنسول روسیه در گیلان به حشمت الدله، حاکم رشت، فشار میآورد تا قیام جنگل را سرکوب کند. زیرا روس ها منطقه شمال به ویژه گیلان را حوزه استحفاظی خود میدانستند. در این زمان دو حزب مقتدر دموکرات و اتحاد و ترقی در رشت فعالیت سیاسی داشتند. اغلب آنها طرفدار نهضت جنگل بودند. در این زمان گیلان در اشغال روس ها بود؛ پس مفاخرالملک، ریس شهربانی رشت، که از طرف روس ها منصوب شده بود، مأموریت داشت به مبارزه با جنگلی ها بپردازد، اما شکست خورد و کشته شد. (هدایتی،29:1383).
کنسول روسیه تصمیم گرفت گروهی از قزاقان روسی را که در بیرحمیشهرت داشتند؛ برای قلع و قمع تشکیلات جنگل بفرستد؛ این نیرو نیز شکست خورد و فاتحان جنگل با اسیران به ویژه قزاقان اسیر ایرانی به خوبی رفتار کردند. در مجموع رفتار جنگلی ها و میرزا کوچک خان با مردم و حتی مخالفان خود خوب بود. آفیسکوف مقامات دولت مرکزی را مجبور کرد که با تشکیلات جنگل برخورد جدی کنند؛ زیرا قدرت روس ها در منطقه بسیار کم شده بود. به دلیل فشارهای سفارت روسیه، حدود چهار هزار قزاق سواره، پیاده و توپخانه به فرماندهی کالچوک اوف به گیلان و جنگل رهسپار شدند. شماری از فئودالهای محلی نظیر امیر مقتدر طالشی و برهان السلطنه طارمینیز آنها را تقویت میکردند. قوای جنگل در این جنگ به سختی شکست خورد. سفارت روسیه در تهران، جنگلی ها را به چشم متجاوزان خطرناکی مینگریست که منافع دولت تزاری را در شمال تهدید میکردند و به دولت ایران فشار میآورد که با فرستادن قوا به شمال، این نهضت را ریشهکن سازد، اما دولت مستوفی الممالک که در این زمان بر سر کار بود، تشکیلات جنگل را زیانبار نمیدانست و هیچ اقدامیعلیه آن انجام نداد.(شورمیج،130:1386)
کابینه محمد ولی خان تنکابنی به علت داشتن روابط بسیار نزدیک با روس ها خیلی زود به دام تحریک عمال تزاری گرفتار شد و تصمیم گرفت، خوانین اطراف گیلان، نظیر اسعد الدوله زنجانی و جهانشاه خان امیر افشار را با 600 تن از قزاقان ایرانی برای سرکوبی قیام جنگل بفرستد. به نظر فخرایی، حشمت الدوله، شخصی مومن بود و جنگلیها را خدمت گزار میدانست. زمانی که دولت مستوفی الممالک میخواست کار جنگلیها را با سازش تمام کند، حشمت الدوله قول داد که با مذاکره، اوضاع رشت و شمال را اصلاح کند. او جنگلیها را متقاعد کرد که عملیات چریکی قوای جنگل را، دولت مرکزی ایران را مقابل سفارت روس قرار میدهد و بی فایده است؛ نباید کاری کنید که حکومت تهران زیر فشار روس ها ناچار به اقدام نظامیمبادرت ورزد. حشمت الدوله از سران جنگل قول گرفت که درآمد املاک منتسب به رعایای روس چیزی گرفته نشود و سپس به رشت برگشت و گزارش کار خود را به تهران مخابره کرد، اما کنسول دولت تزاری در رشت با این اقدام حشمت الدوله موافق نبود و تصمیم داشت، نهضت جنگل را ریشه کن سازد. زمانی که قوای روسیه در غرب کشور دست به یغما و چپاول زدند، جنگلی ها نیز بین راه رشت و انزلی به شماری از سربازان روسی حمله کردند و پس از وارد کردن تلفات و گرفتن تعدادی تفنگ از آنها به پایگاه خود در جنگل برگشتند و با این کار کوششهای دیپلماتیک حشمت الدوله به هدر رفت. روس ها به حکومت مرکزی فشار آوردند تا حشمت الدوله را عزل کند. جانشین او، مفاخر الدوله با سیاست روسیه هماهنگ بود و به مخالفت نهضت جنگل برخاست. در همین زمان در روسیه انقلاب شد و تزار استعفا داد و کرنسکی در ژوئیه 1917 به فرماندهان قوای روس در ایران دستور داد خاک ایران را تخلیه کنند و به روسیه بازگردند. قراردادی میان فرماندهان روس و رؤسای نهضت جنگل بسته شد تا عقب نشینی سربازان روسی به درگیری میان آنها منجر نشود.(هدایتی،32:1383). نیروهای جنگل، شهر رشت را تصرف کردند و امیر عشایر خلخالی، حاکم رشت شد.(شورمیج،131:1386)
4-6-تأثیرپذیری نهضت جنگل از انقلاب اکتبر روسیه
در شرایطی که در اوایل سال 1295 ش / 1918 م صحبتهایی از انقلاب سوسیالیستی روسیه به گوش میرسید نیروهای روسی مستقر در ایران به منظور حفظ ارتباط قشون خود با نیروهای انگلستان شمال، غرب و شمال غربی ایران را تحت استیلای خود قرار دادند. نیروهای کمیته دفاع ملی نیز با نیروهای روسی و انگلیسی در مبارزه بودند. مقارن این احوال جنگل به تقویت بنیه مالی خود پرداخت و سازمان اتحاد اسلام را تشکیل داد. جنگلیها با انتخاب این عنوان دامنه نفوذ نهضت خویش را بسط دادند. در سال بعد (1296 ش/ 1335 ق / 1917 م) انقلاب اکتبر در روسیه به وقوع پیوست. لذا وضع استراتژیکی روس ها در ایران بهم خورد و صحبت از یک عقب نشینی کلی به میان آمد. (پناهی و مهرنیا،485:1391 ).
ژنرال باراتف فرمانده نیروهای روسی مستقر در ایران خواهان بازگشت نیروهای نظامیتحت فرماندهی خود به روسیه بود. قوای جنگل با توجه به تجارب گذشته اجازه خروج بدون ضابطه را به نیروهای روسی نداد و باراتف ناچار شد از کارگزار همدان، ساعدالسلطنه بخواهد ضمن تقاضایی دوستانه، اجازه ی خروج نیروهای روسی، از راه گیلان را کسب نماید.(عظیمی1377: 49 ).
لذا نمایندگانی برای مذاکره، به جنگل اعزام شدند. بین نیروهای روسی و جنگلی ها موافقت نامه ای برای عبور منظم نیروهای روسی، منعقد شد و از این تاریخ قواء ژاندارمری، قزاق و شهربانی گیلان با تمام نفرات در اختیار جنگل درآمد.خروج نیروهای روسی از ایران موجب نگرانی انگلستان بود. تشکیل جمهوری آذربایجان به وسیله مساواتی ها که به عثمانی گرایش داشتند (گیلک، 1371 : 88).
روی کارآمدن حکومت شائومیان، افزایش قدرت بلشویک ها که با ادامه شرکت روسیه در جنگ بین الملل مخالف بودند. موجب گردید تا انگلیسی ها به منظور ایجاد یک سد دفاعی یا « کمربند بهداشتی » در مقابل روسهای کمونیست، حفظ ارتباط با نیروهای ضد انقلاب و تصرف قفقاز، همگام با نیروهای روسی به رهبری بیچراخف که از بقایای نیروهای باراتف در ایران بودند، نیروهای خود را به رهبری ژنرال دانسترویل به رشت و از آنجا به باکو اعزام کنند. از این تاریخ رابطه نهضت جنگل با سوسیالیستهای روسیه وارد مرحله جدیدی گردید. اعزام نیروهای انگلیسی از خاک گیلان با مخالفت نیروهای جنگل مواجه شد. زیرا جنگلی ها معتقد بودند در صورتی که مسیر گیلان مورد استفاده انگلیسی ها قرار گیرد روس ها به این بهانه مجددا به گیلان لشکرکشی خواهند کرد. (پناهی و مهرنیا،480:1391).
و البته این پیش بینی جنگلی ها پس از مدتی تحقق یافت. نیکیتین کنسول سابق روسیه پیرامون ارتباط نیروهای جنگل با سوسیالیست ها و بلشویک ها معتقد بود: «من خیال میکنم مقصود آن ها این بود که بیچراخف را به مخاطراتی دچار کرده و در نظر کمیسر فوق العاده شورویهای قفقاز و رئیس حکومت بالشویک بادکوبه یعنی مسیو شائومیان مفتضح نماید زیرا در عمل با حکومت بلشویک روسیه همدست بودند» او همچنین سابقه ارتباط جنگلی ها را کمیجلوتر از این دانسته و میگوید: « همدست بودن جنگلی ها با بلشویکهای انزلی نمونه های بارزی داشت. بلشویک ها با طبقه زارع و کارگر ایرانی اظهار اخوت میکردند و در قید منافع امپریالیستی نبودند و با حزب مساوات قفقاز نیز همدستی داشتند. ( گیلک، 1371: 114 )
با وجود مذاکراتی که بین استوکس نماینده سیاسی انگلیس و نیکیتین با رهبران جنگل در آتشگاه صورت گرفت، توافقی حاصل نشد. به دنبال این تصمیم نیروهای بیچراخف همراه با نیروهای ژنرال دنسترویل به سوی گیلان حرکت و در جنگ منجیل ( 4 رمضان 1336 / 14 خرداد 1297 ) با شکست نیروهای جنگلی وارد رشت و انزلی شدند و از آنجا با کشتی به سوی باکو حرکت نمودند. (فخرایی، 1357: 132).
این نیروها حکومت شائومیان را برانداختند و حکومت هیئت مدیره بحر خزر را تحت نظر و نفوذ انگلیسیها بوجود آوردند. این حکومت چندان دوام نیافت و پس از فشارهایی که از سوی نیروهای عثمانی و انقلابیون بلشویک به آن وارد گردید منحل شد و پس از توافقی که بین نیروهای انقلابی روسیه و نیروهای عثمانی به رهبری مصطفی کمال پاشا به عمل آمد در 20 آوریل 1918 حکومت جمهوری کمونیستی آذربایجان رسما اعلام گردید و نیروهای اینگلیسی و دنیکین نیز به انزلی رانده شدند. در خلال زمانی که نبرد انگلیسی ها با نیروهای بلشویک و عثمانی جریان داشت، نیروهای جنگل پس از شکست منجیل به جنگهای پارتیزانی روی آوردند و علی الدوام به خطوط مواصلاتی انگلیسی ها به ویژه در امامزاده هاشم و سیاهرود حمله میکردند. نیروهای انگلیسی به منظور کاستن از فشار نیروهای جنگلی و کسب فرصت لازم برای به قدرت رساندن وثوق الدوله پیشنهاد صلح را مطرح نمودند. جنگلی ها که به علت اوضاع نامناسب گیلان و بروز قحطی در شرایط سختی قرار داشتند با آن موافقت کردند. انگلیسی ها پس از تثبیت نسبی موقعیت خود با روی کار آوردن وثوق الدوله مقدمات محو نهضت جنگل و انعقاد قرارداد 1919 را طراحی نمودند. زیرا بیم آن را داشتند، در صورت بقا، نهضت در آینده با نیروهای بلشویک متحد گردد. جنگلیها قرارداد1919 را «سند فروش ایران » مینامیدند و به شدت با آن مخالف بودند. ( فخرایی،1357 : 189).
لذا پس از مذاکراتی که بین نمایندگان وثوق الدوله مبنی بر تسلیم نیروهای جنگل انجام گرفت و به نتیجهای منتهی نشد انگلیسی ها طی نامه ای در تاریخ 8 فروردین 1298 با نیروهای جنگل اتمام حجت نمودند. نیروهای جنگل که با تسلیم حاج احمد کسمائی در موقعیت بدی قرار داشتند به منظور پیوستن به نیروهای دکتر حشمت از سفید رود عبور کرده به لاهیجان رفتند. اما فشار نیروهای قزاق و تعقیب هواپیماهای انگلیسی و تأکید عدم جنگ با نیروهای داخلی موجب عقب نشینی ممتد، پراکندگی و تسلیم دکتر حشمت گردید.(گیلک 1371 : 201 ).
میرزا نیز پس از مدتی جنگ و گریز در جنگلهای تنکابن و از دست دادن بسیاری از همرزمان خود به جهت موقعیت حسن خان آلیانی و دفع خطر نیروهای حاج احمد کسمائی به جنگلهای فومن بازگشت و به دوتن از همرزمان خود یعنی احسان الله خان و خالو قربان پیوست و قیام جنگل را دوباره مشتعل ساخت.به این ترتیب با حذف حاج احمد و دکتر حشمت احسان الله خان و خالو قربان موقعیت بالاتری را در نهضت کسب کردند. قدرت گیری مجدد نیروهای جنگل در نهایت موجب گردید تا احمد آذری از سوی دولت وثوق الدوله مأمور صلح با نیروهای جنگل گردد. مذاکرات به آنجا منتهی شد که موافقت گردید مادام که مجلس شورای ملی افتتاح نشده و تکلیف قرارداد معلوم نگردیده است عملیات خصمانه از هردو طرف موقوف و قواء جنگل با حفظ نفراتش باقی بماند در عوض جنگلی ها از مداخله به ادارات دولت خودداری و پادگان نظامیدولت در رشت برقرار و پیشوای جنگل از طرف دولت عهده دار امنیت فومنات باشد. (پناهی و مهرنیا،481:1391).
4-7- تشکیل حكومت جمهوري در گیلان
پس از توافق جنگليها با روسها، سران نهضت به رشت آمدند و در اين شهر اعلام حكومت جمهوري كردند. آنان ضمن انتشار اعلاميهاي با عنوان «فرياد ملت مظلوم ايران از حلقوم فداييان جنگل» به مفاسد دستگاه حاكمه ی ايران و جنايات انگليسي ها اشاره كردند. و در پايان نظريات خود را به شرح ذيل اعلام داشتند:
1- جمعيت انقلاب سرخ ايران، اصول سلطنت را ملغي كرده، جمهوري را رسماً اعلام مينمايد.
2- حكومت موقت جمهوري، حفاظت جان و مال عموم اهالي را به عهده ميگيرد.
3- هر نوع معاهده و قراردادي را كه قديماً و جديداً با هر دولتي منعقد شده است، لغو و باطل ميشناسد.
4- حكومت موقت جمهوري، همه اقوام بشر را يكي دانسته، تساوي حقوق درباره آنان قائل است و حفظ شعاير اسلامي را از فرايض ميداند.(http://www.aviny.com)
مرامنامه نهضت جنگلبه روایت ابراهیم فخرائی حاکی از مطالب ذیل است.آسایش عمومیونجات طبقات زحمتکش ممکن نیست مگر به تحصیل آزادی حقیقی و تساوی افرادانسانی بدون فرق نژادومذهب دراصول زندگانی وحاکمیت اکثریت بواسطه ی منتخبین ملت-پیشرفت این مقاصدرافرقه “اجتماعیون” بمواردذیل تعقیب مینمایند.
ماده اول:
-
- حکومت عامه و قواء عالیه در دست نمایندگان ملت جمع خواهد شد.
-
- قواء مجریه در مقابل منتخبین مسؤول بوده و تعیین آنها از مختصات نمایندگان متناوب ملت میباشد.
-
- کلیه افراد بدون فرق” نژاد” و"مذهب” از حقوق مدنیه به طور “مساوی” بهره مند خواهند بود.
-
- آزادی تامه افراد انسان در استفاده از قواء طبیعی خود.
-
- الغاء کلیه شئون و امتیازات.
-
- ماده دوم: حقوق مدنیه
-
- مصونیت شخص و مسکن از هر نوع تعرض و حریت اقامت و مسافرت
- آزادی فکر، عقیده، اجتماعات، مطبوعات، کار، کلام(بیان)