این محقق معتقد است افرادی که وضع اقتصادی نامساعدی دارند ، نمره های شادکامی پایینی هم کسب می کنند. در بین ملتهای مختلف ، همبستگی شادکامی و ثروت برابر با ۶/. است.
افراد متأهل از افراد غیر متأهل ، مطلقه ، جداشده یا هرگز ازدواج نکرده شادترند . ( کار[۱۵۲] ، ۲۰۰۴ ) و ناشادی در کسانی که به دام ازدواج های ناموفق افتاده اند ، بیش از گروه های دیگر است . تفاوت میزان شادکامی در زنان مجرد با زنان متأهل مانند تفاوت میزان آن در مردان متأهل با مردان غیر متأهل است . (استر و همکاران،۲۰۰۰)
مقیاس شادکامی دارای چندین خرده مقیاس می باشد که عبارتند از :رضایت از زندگی،حرمت خود،بهزیستی فاعلی،رضایت خاطر،خلق مثبت .اینک به توضیح مختصری در مورد هر یک از این خرده مقیاسها می پردازیم.
۲-۸-۲- رضایت از خود
عوامل متفاوتی در رضایت از زندگی مشارکت دارند.برای مثال گیبسون(۱۹۸۶)تعامل اجتماعی، دینر(۲۰۰۳) عوامل شخصیتی، جورج(۱۹۸۱) سطح درآمد و طبقه اجتماعی، ویلیتس و کرایدر (۱۹۸۸) مذهب را در میزان رضایت از زندگی موثر دانسته اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عامل دیگری که ارتباط آن با رضایت از زندگی بررسی شده،سلامت روانی است(ویلیتس و کرایدر،۱۹۸۸). بر اساس تعریف تعریف سازمان بهداشت جهانی(کیز،۲۰۰۲)،سلامت روانی در بهترین منظر،عبارت است از یک حالت پایا و کامل از نبود نشانه های بیماری و حضور نشانه های سلامت که دارای ابعاد فاعلی،روانی و اجتماعی است.
مایرز و دینر(۱۹۹۵)نشان دادند که رضایت از زندگی با سطوح بالای سلامت روانی ارتباط دارد و هرچه میزان رضایت از زندگی بیشتر باشد،تجربه عواطف و احساسهای مثبت نیز بیشتر است.
زولیگ و دیگران(۲۰۰۵) با بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و رضایت از زندگی نوجوانان نشان دادند که در روزهایی که سلامت جسمانی و روانی نوجوانان پایین و فعالیت آنها نیز محدود شده بود،میزان رضایت از زندگی نیز در سطح پایین قرار داشت.
بری و گونل (۲۰۰۶)با بررسی نرخ خودکشی،رضایت از زندگی و شادکامی به عنوان مشخصه های سلامت روانی جامعه به این نتیجه رسیدند که بین میزان خودکشی با رضلیت از زندگی و شادکامی رابطه منفی وجود دارد.
۳-۸-۲- حرمت خود
همان گونه که هیچ انسانی را نمی توان بدون شخصیت محسوب کرد،به همان ترتیب هیچ انسانی را بدون حرمت خود یا عزت نفس نمی توان در نظر گرفت.سولیوان(۱۹۵۳)
اغلب نظریه ها بر این باورند که حرمت خود ،ویژگی دیرپای شخصیت است(ولمن،۱۹۷۷) و اشاره به برخی سطوح کلی و فرضی خود سنجی دارد. به دیگر سخن ،حرمت خود درکی است که فرد از خود دارد،اما این درک با قضاوتهای ارزشی همراه است و در برگیرنده میزانی از حرمت خویشتن و خویشتن پذیری است و بنا براین حس ذهنی و دیرپایی از میزان پذیرش خود به شمار میرود(کاروسینی،۱۹۸۴). باید توجه داشت که حرمت خود همان خود پنداره و یا اعتماد به خود نیست (بدنر،۱۹۸۴) هرچند که اعتماد به خود می تواند در حرمت خود شرکت داشته باشد. هنگامی که بین خود واقعی ،یعنی مفهومی عینی از مهارتها ،مشخصات وخصوصیاتی که در فرد است،با خود آرمانی همسویی و هماهنگی باشد فرد احساس مثبتی از حرمت خود را تجربه می کند و در غیر این صورت دارای نوسانهایی خواهد بود. بنابر این باید توجه کنیم که میزان حرمت خود ،برگرفته از نوسانی است که بین این دو سازه در تبادل است.
پوپ و همکارانش(۱۳۷۳) اشاره دارند که حرمت خود مثبت ،عامل مهمی در سازگاری عاطفی-اجتماعی است ،به گونه ای که راهنمای تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا ،حرمت خود پایین را به عنوان ویژگی برخی از بیماریهای کودکان،مثل اختلال کمبود توخه در نظر گرفته است.
کلمز و همکارانش (۱۳۸۰) معتقدند که حرمت خود پایین با احساس ناتوانی،گریز از موقعیت های نگرانی زا ،بهانه جویی،ناامیدی و تاثیر پذیری آسان مرتبط است .تمهیدات مورد اشاره در پژوهش عای دیگر نیز مورد تایید قرار گرفته اند .
تاکاکورا و ساکی هارا(۲۰۰۱)با مطالعه ۳۲۰۲ آزمودنی ۱۸-۱۵ ساله بدین نتیجه رسیدند که بین نشانه های افسردگی با سلامت،میزان حمایت اجتماعی بیشتر،منبع مهارگذاری درونی و حرومت خود بالا رابطه منفی وجود دارد و افرادی که دارای حرمت خود بالا هستند،از خود تنظیمی بهتری نسبت به افرادی که دارای حرمت خود پایین هستند ،برخوردارند .
همچنین باید اشاره کرد که سطح بالایی از کنترل والدین ،نه تنها توجیه کننده ترسهای آدمی است،بلکه با حرمت خود پایین همراه است .(سوناک،۲۰۰۱) .
حسن زاده نشان داده است که بین همرنگی و حرمت خود رابطه معکوس وجود دارد .
در زنان،اختلال تصویر بدنی،با سطح پایین حرمت خود و رضایت از زندگی و سلامت با سطح بالای حرمت خود همراه بوده است. (مارک،۲۰۰۰).
۴-۸-۲- بهزیستی فاعلی
بهزیستی فاعلی به منزله ارزیابیهای عاطفی و شناختی شخص از زندگی خود متشکل از سه مولفه اصلی است : رضایتمندی از زندگی،حضور عواطف(خلق و هیجانها) و غیاب عواطف ناخوشایند (دینر،لوکاس و اویشی،۲۰۰۲ )
(ریف،۱۹۸۹ )به تفاوتهای بهزیستی شخصی ،که روان شناسان لذت گرا ار آن طرفداری میکنند و بهزیستی فضیلت گرا اشاره می کند و بر این باور است که برخی از جنبه های کنش وری بهینه ،مانند محقق ساختن هدفهای فرد متضمن قانونمندی و تلاش بسیار است و این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاه مدت باشد . او معتقد است که بهزیستی را نباید ساده نگرانه،معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل درد دانست،در عوض بهزیستی در بر گیرنده تلاش برای کمال و تحقق نیروهای بالقوه فرد است .
۵-۸-۲- خلق مثبت
فروید طنز را وسیله ای برای دستیابی به شادی با وجود تمام اتفاقات اضطراب آور و شرایط نامساعد می داند . طنز از ارزش ایمن سازی بسیاری برخوردار است .فروید معتقد است بدون داشتن حس بذله و استفاده از آن در موقعیت های مقتضی امکان ندارد بتوان از نظر روانی شاد بود.
طنز به ما این توانایی را میدهد که شادی را در زندگی حفظ کنیم،شادی که همیشه در معرض خطر ناپدید شدن است (مایرز،دینر،۱۹۹۵).
شوارتز (۱۹۹۰) معتقد است که افراد شادکام ،در پردازش اطلاعات به خوش بینی و خوشحالی متمایلند.
در سالهای اخیر ،اعتقاد بر این است که در نظر داشتن شادی وطراحی برنامه هایی برای شاد بودن باعث افزایش شادمانی می شود و شادکامی محصول سلامت روانی است نه هدف آن .غالبا شادکامی توام با کارکرد مطلوب و سلامتی روانی همراه است و رضایت از روابط شخصی با سلامت روانی مطلوب رابطه دارد .افراد نوع دوست در مقایسه با کسانی که چنین نیستند شادترند و القای اندک عواطف مثبت ،اشخاص را باهوشتر،مولدتر ف دقیق تر و در نتیجه شادکام تر می کند .
آلبرکستن(۲۰۰۳)معتقد است که تجربه استرس ،احساس شادکامی را کاهش می دهد یعنی هرچه فرد استرس بیشتری را تجربه نماید،از میزان شادکامی او کاسته می شود .
۶-۸-۲- رضایت خاطر
به اعتقاد پاوت (۱۹۹۵،به نقل از مایرز و دینر،۲۰۰۰) افراد زمانی احساسات شادتری دارند که با دیگران هستند. اینچنین روابط اجتماعی سالم و دوستانه با دیگران که منجر به رضایت خاطر و شادکامی در افراد می گردد مستلزم داشتن مهارتهای اجتماعی می باشد .
پژوهش ها نشان داه اند که رضایت خاطر در دانشجویان با ابراز وجود رابطه مثبت و با اضطراب اجتماعی رابطه منفی دارد .(هرمزی نژاد،نجاریان،۱۳۷۹).
ژاندا (۲۰۰۱) اشاره دارد که نمی توان در مورد رضایت خاطر و پیشرفت تحصیلی از یک رابطه خطی سخن گفت،بلکه ممکن است نوعی ارتباط غیر خطی را شاهد باشیم و اینکه موفقیت تحصیلی نمیتواند به میانگین دروس محدود شود و باید به عوامل دیگری از قبیل رضایت خاطر که می تواند تبیین کننده خوبی برای پیشرفت تحصیلی باشد ، توجه کرد.
۹-۲- کیفیت زندگی در یائسگی
اصطلاح« کیفیت زندگی در یائسگی » به مفهوم وجود علائم یائسگی مانند گرگرفتگی ، تعریق شبانه ، و خشکی واژن اشاره میکند. مطمئناَ وجود این علائم بر کیفیت زندگی زنان مؤثر است ؛ ضمن آنکه توجه هم زمان به سایر جنبه های کیفیت زندگی مانند وضعیت سلامتی فرد ، رضایت مندی از زندگی و عملکرد روانی نیز حائز اهمیت می باشد .
یکی از بحرانی ترین مراحل زندگی زنان یائسگی است . یائسگی برای زنان نقطه عطف مهمی محسوب می شود که خاتمه دوران قاعدگی و فاز بارداری آنها را شامل می شود .اگر چه یائسگی فرآیندی بیولوژیک و رویدادی همگانی برای زنان است ، اما برای همه به یک شکل تعریف نمی شود و وضعیت روحی و روانی، فرهنگی و اجتماعی فرد در این تجربه دخیل است (سیدی علوی ،۱۳۷۴)
بحران یائسگی به واسطه علائم و مجموعه عوارض خود ، سلامت روانی ، جسمانی ، عاطفی ، عملکرد اجتماعی و روابط خانوادگی را تحت تاثیر قرار می دهد. مجموعه این تاثیرات را می توان در یک مفهوم واحد تحت عنوان کیفیت زندگی قرار داد. از دیدگاه علوم بهداشتی تعارف کیفیت زندگی به دو گروه عمده کیفیت زندگی کلی و کیفیت زندگی وابسته به سلامت تقسیم می شود . واژه کیفیت زندگی وابسته به سلامت بر ابعاد جسمی و روانشناختی سلامت تأکید دارد . و معمولاَ به نشانه های ناراحتی مرتبط با بیماری یا درمان بر می گردد.در حال حاضر کیفیت زندگی یکی از نگرانی های عمده متخصصین بهداشتی است و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقات بهداشت عمومی و پزشکی شناخته شده است.
لذا با توجه به اینکه زنان بخش بزرگی از جامعه را به خود اختصاص می دهند و سلامت آن ها ضامن سلامت خانواده و جامعه است و یائسگی به عنوان یک رویداد فیزیولوژیک در زندگی تمام زنان رخ می دهد و منجر به پیامدهای جسمانی ، روانی و اجتماعی برای فرد می شود و با توجه به نتایج متناقض در تحقیقات مختلف ،کیفیت زندگی زنان در دوران یائسگی و سنجش عوامل مرتبط با آن گامی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی زنان در این دوران است.
۱-۹-۲- تحقیقات انجام شده در داخل کشور
بررسی منابع مطالعاتی در دسترس،نشان داد که تاکنون پژوهش منتشر شده ای که مستقیما با موضوع مورد پژوهش مرتبط باشد چه در داخل و چه در خارج از کشور یافت نشد. لذا سعی کردم از مطالعاتی که تقریبا با موضوع مرتبط هستند استفاده کنم.
-حسینی قدمگاهی و همکاران(۱۳۷۷)،در پژوهشی نقش عوامل خطر ساز روانی-اجتماعی یعنی میزان استرس،شیوه مقابله با آن و کیفیت روابط اجتماعی را در سه گروه بیماران حاد عروقی قلب،بیماران مزمن عروقی و قلب و افراد سالم بررسی کردند.نتایج نشان داد که بیماران حاد و مزمن عروقی قلب در رویارویی با رخدادهای پر فشار زندگی،آشفتگی روانی بسشتری را نسبت به افراد سالم تجربه کرده اند،همچنین پاسخهای مقابله ای این بیماران نیز بیشتر مبتنی بر مهار هیجانی بوده و در کیفیت روابط خود کشمکشهای بین فردی بیشتری داشته اند.این بررسی نشان داد که میزان ناراحتی ناشی از استرس ،پاسخهای هیجانی در مواخهه با استرس و کشمکشهای بین فردی در روابط اجتماعی،نقش تایین کننده در بروز و تشدید بیماریهای عروقی قلب دارند.
- پناهنده(۱۳۸۳) در تحقیقی با عنوان “ بررسی رابطه میان استرس ، رضایت و انگیزش شغلی پرستاران بیمارستانهای شهرستان ساری” به این نتیجه رسید که بین استرس شغلی و رضایت شغلی و انگیزش شغلی پرستاران رابطه منفی وجود دارد و با افزایش میزان استرس شغلی رضایت شغلی و انگیزش شغلی پرستاران کاهش مییابد.
-در تحقیق کافی (۱۳۷۵) از تبعیض و قدرناشناسی مسئولین ، کمبود فرصتهای رشد و عدم ترفیع معلمان به عنوان عامل استرس شغلی معلمان نام برده شده است .
-اسدی(۱۳۸۲)رابطه بین هوش هیجانی با فرسودگی شغلی وسلامت روان کارکنان شرکت ایران خودرو را بررسی کردو به این نتیجه دست یافت که بین هوش هیجانی وعامل سلامت روان رابطه معنی داری وجود داردوعامل هوش هیجانی در تبیین فرسودگی شغلی عاملی تعیین کننده است.
-بالا زاده رویا ، (۱۳۸۸ ) تحت عنوان بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر سلامت عمومی و پرخاشگری زنان در نتایج نشان داده است که زنان پرخاشگری که آموزش مهارت اجتماعی را دریافت کرده اند در مقایسه با گروه کنترل که آموزش نداشته اند پرخاشگری آنان کاهش یافته است .
-دافعی (۱۳۷۶ ) در تحقیق خود در مورد بررسی رابطه روش های مقابله ای با ویژگی های فرد و سلامت روانی در زوجهای نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری یزد به این نتیجه رسید که بین روش های مقابله ای توسط زوجهای نابارور و سلامت روانی آنها به طور معناداری ارتباط وجود دارد . بدین صورت که به کارگیری بیشتر روش های مقابله ای تفکر آرزومندانه ، تفکر منفی ،تمرکز بر عاطفه و ابراز آن و انکار با کاهش سلامت روانی و به کارگیری روش های مقابله ای فعال ، مقابله برنامه ریزی شده ، جلوگیری از رویارویی عجولانه و مقابله مذهبی با افزایش سلامتی در زوجهای نابارور ارتباط معنی دار وجود دارد.
-در تحقیقی شکر کن (۱۳۷۶ ) به بررسی رابطه بین سبک اسنادی با پیامدهای روانی (عزت نفس ، ناامیدی و افسردگی ) در دانش آموزان پرداخت و نتایج حاصله نشان داد که بین کنترل بیرونی و ناامیدی رابطه معنی داری وجود دارد. بین کنترل بیرونی با عزت نفس رابطه معنادار به صورت معکوس است و بین افسردگی و منبع کنترل بیرونی رابطه مستقیم وجود دارد.
- موسوی،سید محمود رضا(۱۳۸۳) تحقیقات در خصوص بیماران مبتلا به ویروس ایدز نشان داده است : ابتلاء به ویروس HIV و بیماری AIDS بحرانی جدی در زندگی فرد بشمار میرود. افرادی که به این بیماری مبتلا میشوند استرسهای ویژه ای را تجربه میکنند. در حالیکه دانش آنان در مورد این فشارها و مقابله با آنها ضعیف است. حتی برای کسانی که سابقه مشکلات روانی نداشته اند. استرس روانی قابل توجه ناشی از عفونت HIV باعث تحلیل رفتن مکانیسمهای مقابله ای شده و در برخی موارد نشانگان بالینی را در فرد بوجود می آورد. در این پژوهش با شیوه پس رویدادی استرس، راهبردهای مقابله ای و نشانگان بالینی در ۶۰ نفر از مبتلایان به عفونت AIDS /HIV و هپاتیت سی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که بیماران مبتلا به AIDS /HIV نسبت به افراد مبتلا به هپاتیت سی استرس و فشار روانی بیشتری را تحمل میکنند. همچنین این بیماران در مقایسه با گروه گواه در شاخصهای مقیاس SCL -90-R نمرات بالاتری کسب نموده و دارای علائم و نشانگان بالینی بیشتری میباشند. بر طبق یافته های این پژوهش دو گروه آزمودنی در زمینه بکارگیری مهارتهای مقابله ای تفاوت معنا داری را نشان ندادند. لیکن هر دو گروه آزمودنی با بهره گرفتن از این مهارتها دارای نشانگان بالینی میباشند.
-خوشکام، سیمین،(۱۳۸۲) در پایان نامه تحت عنوان :بررسی رابطه میان شیوه های مقابله با استرس و رضایتمندی زناشویی و مقایسه آن در زنان متاهل شاغل و خانه دار شهر اصفهان که با انتخاب ۳۰۰ زن شاغل و خانه دار به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انجام گردید. به این نتیجه رسید که بین شیوه های مقابله با استرس و رضایتمندی زناشویی زنان رابطه معنی دار وجود دارد و زنانی که از روش مقابله ای مسئله مدار استفاده کرده اند، رضایتمندی زناشویی بیشتری را تجربه نموده اند. ضمنا این رابطه در زنان خانه دار دیده شده اما در زنان شاغل هیچ رابطه ای دیده نشد. میزان رضایتمندی زناشویی در زنان خانه دار و شاغل تفاوتی ندارد اما شیوه های مقابله با استرس در این دو گروه متفاوت بوده است.
- حسینیان، سیمین در پژوهشی تحت عنوان : اثربخشى آموزش شناختى- رفتارى شادمانى برکاهش علائم سندرم پیش ازقاعدگى وافزایش شادمانى زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگى : هدف از این پژوهش تعیین اثربخشى آموزش شناختى- رفتارى شادمانى برکاهش علائم سندرم پیش ازقاعدگى وافزایش شادمانى زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگى بود، بدین منظوردر قالب یک طرح نیمه تجربى تعداد ۶۰ آزمودنى به روش تصادفی از بین زنان مراجعه کننده به مراکز آموزشى، پزشکى و سایر مراکز رجوع زنان انتخاب و به صورت تصادفى در دو گروه آزمایش وگواه جایگزین شدند. سپس افراد گروه آزمایش به مدت هشت جلسه تحت آموزش شادمانى به روش فوردایس قرار گرفتند. در مورد هر دو گروه پیش آزمون و پس آ زمون با پرسشنامه شادکامى آکسفورد و پرسشنامه سنجش علائم سندرم پیش از قاعدگى به عمل آ مد. همچنین دو هفته بعد وسپس یک ماه پس از اتمام جلسات در مورد هر دو گروه پیگیرى انجام شد. نتایج حاکى ازآ ن است که آموزش شادمانى بر کاهش علائم سندرم پیش از قاعدگى ، کاهش علائم افسردگى سندرم پیش از قاعدگى، کاهش علائم اضطراب سندرم پیش از قاعدگى، کاهش علائم تحریک پذیری سندرم پیش از قاعدگى، کاهش علائم جسمانى سندرم پیش از قاعدگى و افزایش شادمانی موثراست. همچنین نتایج پیگیرى در گروه آزمایش حاکى از ماندگارى اثر آموزش بر کاهش علائم سندرم پیش از قاعدگى و افزایش شادمانى است.
-بهرامی فاطمه ، (۱۳۸۳);. تاثیر هیجانات القا شده مثبت و منفی بر شادمانی و ناراحتی پس از القای برانگیختگی منفی در دانشگاه اصفهان . هدف از این مطالعه بررسی تاثیر القا هیجان بر شادمانی و ناراحتی پس از القای برانگیختگی منفی قبلی بود.روش: در این تحقیق ۳۲ دانش آموز دختر پایه اول دبیرستان شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی هر گروه ۸ نفر) و دو گروه گواه (هر گروه ۸ نفر) وارد شدند و پرسش نامه های افسردگی، شادکامی،MMPI2 و دو مقیاس از پرسش نامه ۵ عاملی بزرگ (روان نژندی - درون گرایی) را تکمیل نمودند. پس از القا برانگیختگی منفی (نگرانی) به گروه اول فیلم غمگین، به گروه دوم فیلم شاد و به گروه سوم فیلم خنثی نشان داده شد و گروه چهارم بدون مداخله بودند.یافته ها: تفاوت بین گروه ها در افسردگی و شادمانی معنی دار بود. همچنین تاثیر عوامل القایی پس از ایجاد نگرانی قبلی در گروه ها نشان داد که میزان افسردگی در گروه دوم (با نمایش فیلم شاد) کاهش و میزان شادکامی افزایش یافته و با گروه آزمایش دیگر (نمایش فیلم غمگین) و دو گروه گواه تفاوت معنی داری دارد. نتیجه گیری: تاثیر هیجانات مثبت بر کاهش اثرات ناشی از هیجانات منفی مثل افسردگی و افزایش هیجانات مثبت مثل شادمانی موثر است. این نتیجه را اثر عدم تداوم هیجانات منفی توسط هیجانات مثبت می نامند.
-داوری، رحیم(۱۳۸۶)،رابطه خلاقیت و هوش هیجانی ، با سبک های کنار آمدن با استرس .یافته های پژوهش ، نشان داد که هوش هیجانی با بهره گرفتن از سبک کنار امدن مساله مدار ، با استرس رابطه دارد. میان خلاقیت و دو سبک کنار آمدن مساله مدار و هیجان مدار ، رابطه معناداری مشاهده
می شود.
-عناصری،مهریار(۱۳۸۴)،رابطه بین سلامت روان و شادکامی دانشجویان دختر و پسر .نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها از طریق رگرسیون چند متغیری و t استیودنت دو گروه مستقل ، بیانگر آن است که با اطمینان (p<./.5 ) بین سلامت روان و شادکامی ، رابطه معنی دار وجود دارد همچنین ، با اطمینان (p<./.1 )بین عدم اضطراب و شادکامی و همینطور عدم افسردگی و شادکامی ، رابطه مستقیم وجود دارد . در حالیکه بین کارکرد جسمانی و شادکامی و همچنین کارکرد اجتماعی و شادکامی رابطه معنی داری وجود ندارد . همچنین ، بین شادکامی آزمودنی ها در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری دیده نمی شود.
-عابدزاده، معصومه (۱۳۸۸)، بررسی کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در زنان یائسه شهر کاشان. یافتهها: نتایج نشان داد که کیفیت زندگی کلی زنان در۹/۱۷ درصد موارد مناسب ، در ۹/۶۸ درصد موارد متوسط و در ۳/۱۳ درصد موارد نا مناسب بوده است . همچنین مشخص شد که اکثر افراد در هر چهار بعد وازوموتور (۳/۶۷ درصد ) ، روانی حرکتی (۴/۶۷ درصد )، جسمی ( ۳/۴۶درصد )و جنسی (۶/۵۱درصد ) ، کیفیت زندگی متوسط داشتند. از بین متغیرهای مورد بررسی بین کیفیت زندگی و تحصیلات (P=./..4 ) میزان رضایت از وضعیت اقتصادی (P=./.1 )و ورزش (P=./…۱ ) ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
-بخشایی ،نورمحمد (۱۳۸۲)،ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده و رویدادهای استرس زای زندگی با افسردگی . یافته ها : این بررسی نشان داد که بین رویدادهای منفی زندگی و افسردگی ، همبستگی مثبت و بین حمایت اجتماعی ادراک شده و افسردگی ، همبستگی منفی در هر گروه (افسردگی و غیر افسرده )وجود دارد. هم چنین مقایسه میانگین رویدادهای استرس زای تجربه شده در دو گروه نشان داد که افراد افسرده رویدادهای منفی بیشتری را تجربه کرده اند . افزون بر آن میانگین حمایت اجتماعی ادراک شده نیز در افراد افسرده به طور معنی داری پایین تر از افراد غیر افسرده بوده است.
-بنازاده(۱۳۸۲)بررسی تاثیر روابط اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس در سلامت روان سالمندان.به همین منظور ۱۰۰ نفر مرد در سنین بالاتر از ۶۵ سال با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند.در نتایج پژوهش تاثیر همزمان روابط اجتماعی و اعتماد به نفس در ارتقاء سلامت روان سالمندان مورد تایید قرار گرفت.
-شعیری،چترچی(۱۳۸۳)در پژوهش خود مبنی بر وارسی مقایسه ای رابطه حرمت خود باابعاد سلامت روان و موفقیت تحصیلی در بین دانشجویان دوره کارشناسی دختر و پسر به این نتیجه دست یافتند که بین آنها تفاوت معنادار در دو متغیر حرمت خود و افسردگی مشاهده شده است. همچنین نتایج به دست آمده نشانگر رابطه معنادار بین حرمت خود و سلامت روان در دو جنس و به طور کلی بوده است.
-علی نیا کروئی،یار علی دوستی(۱۳۸۷)در پژوهش خود مبنی بر رابطه بین سبکهای شوخ طبعی،بهزیستی فاعلی و هوش هیجانی در دانشجویان به این نتیجه دست یافتند که سبکهای شوخ طبعی پیوند جویانه و خود ارزنده سازانه با رضایتمندی از زندگی،عاطفه مثبت و هوش هیجانی رابطه مثبت معنادار و با عاطفه منفی رابطه منفی معنادار دارند.سبکهای شوخ طبعی پرخاشگرایانه و خود تحقیر گرایانه با رضایتمندی از زندگی،عاطفه مثبت و هوش هیجانی رابطه منفی معنا دار و با عاطفه منفی رابطه مثبت معنادار دارند.یافته ها بر نقش موثر سبکهای شوخ طبعی سازش یافته (پیوند جویانه و خود ارزنده سازانه)بر هوش هیجانی و بهزیستی فاعلی تاکید داشتند.
-کشاورز،مهرابی(۱۳۸۸) در پژوهش خود مبنی بر رابطه بین سلامت روانی(نشانه های بدنی،اضطراب و بیخوابی،افسردگی و نارسا کنش وری اجتماعی)سبکهای مقابله با تنیدگی (مسئله محور،اجتنابی و هیجان محور) و بازخوردهای مذهبی (اعتقاد به اصول دین،دوستی و بندگی خدا و عمل به مناسک مذهبی)و رضایت از زندگی به این نتیجه دست یافتند که رضایت از زندگی الف)همبستگی منفی معنادار با نشانه های بدنی،اضطراب و بیخوابی و سبک مقابله هیجان محور و ب)همبستگی مثبت معنادار با باور به اصول دین،انجام مناسک مذهبی،دوستی و بندگی خدا و سبک مقابله مسئله محور داشت.