- گرایش بیش از حد به عوامل مادی
- برخورد خرده فرهنگ ها(رحمت:۱۳۹۱، ۷۷).
«نکته حائز اهمیت اینکه در میزان خشونت های شهری، همواره رابطه ای میان قشر جامعه و نوع کار وجود داشته است، بدین سان که بالاترین میزان شرارت ها در بین نوجوانان طبقه کارگر میباشد، از طرفی اغلب جرایم و خشونتها به وسیله افرادی صورت میگیرد که در مشاغل بی ارزش جامعه به خدمت گرفته شده اند(شکویی :۱۳۷۰، ۴۹).
باشد بررسی میزان جرم و جنایت در رابطه با ساخت اجتماعی، بخش دیگر مطالعات ارتباط محیط وجرم در این دوره را تشکیل میدهد برخی نتایج این بررسی ها را نشان می دهد:
- محلاتی که در آنها تعداد افراد مجرد بیشتر است رقم جرم وجنایت نیز بالا است.
- در محلاتی که همسایگان نسبت به یکدیگر آشنایی دارند میزان جرم و جنایت پایین میآید.
- افزایش جرم با افزایش تراکم جمعیت در محلات شهری رابطه مستقیم دارد و این به ویژه در محلات عقب مانده شهری،کاملأ صادق است(رحمت:۱۳۹۱، ۷۸).
در سال ۱۹۷۱«جفری»[۱] نخستین کسی بود که عبارت پیشگیری از جرم و جنایت از طریق طراحی شهری را به کار برد. به نظر جفری، جامعه شناسان به میزان قابل توجهی در عوامل اجتماعی مؤثر بر جرم مانند محرومیت، تأثیرات فرهنگی، خانواده،…اغراق کردهاند و به عوامل بیولوژیکی و محیطی توجهی نداشتهاند. او بر فرصتهایی که محیط در اختیار بزهکاران قرار میدهد تأکید داشت و جرایم گوناگون را ناشی از این فرصت های محیطی میدانست(غرایاق زندی: ۱۳۹۱، ۱۴).
در سال۱۹۷۳«اسکارنیومن» دیدگاه فضای قابل دفاع را مطرح کرد. نیومن مستقیماً تغییرات طراحی را به کاهش جرایم مرتبط کرد. اومفهوم فضای قابل دفاع را توسعه داد به طوری که مکان ها و فضاها در شهر را مدنظر قرار میداد تا در معرض مشاهده وکنترل محلی باشند و از وقوع جرایم فرصت طلبانه جلوگیری شود(میرخلیلی:۱۳۸۷، ۳۰۳).
بامطالعات، جفری و نیومن راه برای پژوهشهای بیشتر هموار شد و بعد از آن پژوهشگران بسیاری در این رابطه به مطالعه و بررسی پرداختند. «گرینبرگ» و«کوگلز» مطالعاتی در خصوص رابطه میان میزان جرم وخصوصیات فیزیکی وکاربری زمین در آتلانتا انجام دادند.آن ها دریافتند که موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی واحدهای همسایگی و کاربری زمین مثل مناطق صرفأمسکونی در مقابل نواحی مختلف(مسکونی وتجاری) باعث بروز میزانهای خاصی از ناهنجاری های اجتماعی می شود. (کلانتری و قزلباش: ۱۳۸۸، ۷۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«پل برانتینگهام» و«پاتیریشا برانتینگهام» براساس پژوهشی که در سال۱۹۸۱در خصوص توزیع فضایی جرم با توجه به نوع کاربریها در شهرها انجام دادند. دریافتند فعالیتهای غیرقانونی بیشتر در نزدیکی خطوط اصلی حمل و نقل و شاهراهها متمرکز است. همچنین در مسیرهای بین میادین وچهار راهها که دارای عملکردهای گوناگونی هستند. میزان بسیار بالایی از جرایم اتفاق میافتد(عبدالهی حقی:۱۳۸۹، ۳۳۶).
در سال ۱۹۸۵«والتر میلر» در زمینه جرم و جنایت در رابطه با شرایط اجتماعی چنین مینویسد: نوجوانان طبقه سوم و قشر پایین جامعه با احساس شکاف عمیق میان خود و امکانات مرتکب جرم میشوند، چرا که این طبقه در آرزوی یک زندگی خوب دسترسی به امکانات طبقه دوم را غیرممکن میدانند و خواه ناخواه به سوی انواع جرم ها کشانده میشوند(شکویی:۱۳۷۰، ۴۷).
این یافته ها کمک مؤثری به پیشگیری از جرم از طریق طراحی مناسب تر محیط ها همراه با امکان کنترل اجتماعی و نظارت غیر رسمی شهر، شناسایی کانون های جرم خیز و کنترل بهتر این مکانها وتغییر آنها به فضاهای مقاوم در برابر جرم کرده است. در این میان پیشرفت ها فنی ابزارهای پژوهش جغرافیا طی سالهای اخیر موجب شد تا پژوهشهای جغرافیای جرایم شهری وارد عرصه نوینی در زمینه پژوهش برنامهریزی پیشگیری و مقابله با بزهکاری شود.
۲-۲- تقسیم بندی جرایم بر اساس تأثیر محیط بر آنها
در پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیط فیزیکی به جای پرداختن به انگیزه ها و سائقه ها که تغییر آنها تقریباً غیر ممکن است و دست کم نتیجه گیری از آنها سهل الوصول نیست، به بستن راه های دستیابی مرتکب به موضوع جرم و بزهدیده یا به افزایش زحمت و خطر برای مرتکب می پردازد تا راه حل عملی برای پیشگیری از جرم ارائه نماید(صفاری:۱۳۸۰، ۲۹۸).
برخی از پژوهشگران بیان کرده اند که این نوع پیشگیری اثری موقت دارد. بدین معنا که فقط در زمان و مکان اجرا اثربخش است و فراتر از آن مؤثر نیست. این گروه عقیده دارند که این رویکرد به طور کامل احتمال ارتکاب جرم را از میان نمیبرد، بلکه تنها موجب میشود که مجرمان احتمالی در آن موقعیت مرتکب بزه نشوند. ولی اگر در زمان و مکانی دیگر، موقعیتی دیگر فراهم شود مرتکب جرم میشود(شیری:۱۳۸۹، ۲۵).
این همان چیزی است که اصطلاحاً به آن جابجایی گفته میشود. جابجایی جرم یک ایراد اساسی در این نوع از پیشگیری است. چنانچه خواهان پیشگیری همه جانبه و فراگیر از جرم در جامعه از طریق محیط فیزیکی باشیم باید تمام جوانب و سطوح در نظر گرفته شود و تنها به پیشگیری مقطعی آن هم در مناطق جرم خیز اکتفا نکنیم. تجزیه و تحلیل هر وضعیت به صورت دقیق قبل از تصمیم گیری به هرگونه مداخله از اهمیت ویژه ای برخوردار است»(میرزایی:۱۳۸۹، ۵۰۰).
برای رسیدن به این سطح، قبل از هر چیز لازم است به شناخت کامل و دقیق در مورد انواع جرایم و مجرمین بپردازیم. سؤالی که در اینجا مطرح است این است که آیا میتوان در مورد هر جرمی از طریق طراحی محیط فیزیکی به پیشگیری از جرم نایل شد؟ مثلأ در مورد جرمی مانند صدور چک بلامحل، خیانت در امانت و یا جعل، طراحی محیط فیزیکی میتواند مؤثر واقع شود؟ سؤال دیگری که باید مورد بحث قرار گیرد این است که آیا طراحی فیزیکی میتواند در مورد کلیه مجرمین مؤثر باشد؟ به عنوان مثال آیا طراحی فیزیکی در مورد کسی که به قصد انتقام مرتکب قتل شود، میتواند مؤثر باشد؟ و بالاخره اینکه آیا طراحی فیزیکی در مورد جرائم غیرعمدی نیز میتواند مؤثر باشد؟ قبل از بحث پیرامون سؤالات مذکور ابتدا ایراد جابه جایی را که به این نوع پیشگیری مطرح است مورد بررسی قرار می دهیم:
۲-۲-۱-جابجایی جرم
منتقدان پیشگیری محیطی بارها ادعا کرده اند که این نوع از پیشگیری موجب جابجایی جرم از یک مکان به مکان دیگر میشود. اگر این ادعا درست باشد، اقدامی که من برای پیشگیری از جرم در حیاط پشت خانه ام انجام میدهم صرفأ موجب افزایش خطر در حیاط پشتی خانه شما خواهد شد(فلسون و کلارک:۱۳۸۸، ۱۷۳).
گردن تراسلر معتقد است جابجایی به پنج شکل امکان پذیر است، جابجایی در وقت ارتکاب جرم، جابجایی در محل ارتکاب جرم، جابه جایی در نوع جرم، جابجایی در آماج جرم و جابجایی در روش ارتکاب جرم:
- جابجایی زمانی: بزهکار احتمالی پس از ملاحظه تدابیر موقعیت مدار تصمیم میگیرد وقوع دوباره جرم را به زمان مناسب دیگری موکول کند.
- جابجایی مکانی: بزهکار با ملاحظه تدابیر به کار گرفته شده نسبت به آماج مورد نظر خویش ارتکاب جرم را به مکان دیگری که مورد حفاظت نیست منتقل میکند.
- جابجایی گونهای: در این گونه جابجایی، مجرم مرتکب جرم دیگری و یا شاید هم جرم شدیدتری شود.
- جابجایی در آماج جرم: این جابجایی هنگامی رخ میدهد که تدابیر به کار گرفته شده بزهکار احتمالی را به این سمت هدایت کند که به جابجایی آماج مورد نظر خویش، هدف دیگری را برای ارتکاب بزه انتخاب کند
- جابجایی در روش ارتکاب جرم: در این جابه جایی مجرم ابزارها و شیوههای دستیابی به آماج مورد نظر را تغییر می دهد(اعظم کریمانی:۱۳۸۹، ۴۲۴).
از نظر منتقدان این رویکرد، تمرکز بر وضعیت و موقعیت، هرچند موجب کاهش جرم خواهد شد، ولی به دلیل بیتوجهی به علل ارتکاب جرم از جامعیت لازم برخوردار نیست. برنامهای برای اصلاح و تغییر رفتار بزهکاران ندارد و در نتیجه منجر به جابجایی مکان و زمان بزهکاری و تغییر الگوهای بزهکاری میشود(شیری:۱۳۸۹، ۳۵).
«کرنیش» و«کلارک» در پاسخ به این ایراد میگویند: در برداشتهای جبری از رفتار انسانی مبتنی بر نیازهای درونی فرد یا مبتنی بر مسائل زیستی و روانی، جرم محصول غیرقابل اجتناب عوامل درونی و بیرونی است، لذا جابجایی اجتناب ناپذیر خواهد بود. اما در تئوری انتخاب، جابجایی محصول تصمیم مرتکب، فرض میشود. چرا که او با اراده و نیت خود سود و زیان جرایم جانشین یا اهداف جانشین را خواهد سنجید در نتیجه جابجایی در مواردی که این محاسبه به سود مجرم باشد ممکن است رخ دهد و در سایر موارد حتماً چنین نخواهد شد(صفاری:۱۳۸۰، ۲۱۱-۲۱۲).
لازم است اضافه نمود حتی وقتی که جابجایی رخ میدهد، نباید این گونه تصور کرد که نتایج وخیمتر خواهند بود و جرمی که روی میدهد بدتر از جرم پیشگیری شده است، برعکس ممکن است نتیجه مساعدی از این جابجایی حاصل شود و جرایم جایگزین شده خفیف تر باشد یا کسانی که جدیداً مورد بزهدیدگی قرار گرفتهاند منابع بیشتری برای تحمل بدشانسی داشته باشند(فلسون و کلارک:۱۳۸۸، ۱۷۴).
به نظر میرسد که حتی اگر بتوانیم زمان ارتکاب جرم را به تعویق بیندازیم و یا حتی امکان و نوع آن را عوض کنیم باز هم موفق بودهایم دلیل این موفقیت این است که منافع حاصله از چنین تغییر و جابجایی قابل توجه است. مثل کاهش ترس از جرم یا همان احساس عدم امنیت در یک منطقه از طریق انتقال جرایم ارتکابی به محلی دیگر که ناشی از بکارگیری روشهای پیشگیری در مکان اول است(صفاری: ۱۳۸۰، ۳۰۳).
به هر حال به فرض که مواردی از جابجایی رخ دهد میتوان گفت که صرف جابجایی نیز در اغلب موارد نوعی موفقیت است و اگر به عنوان مثال بتوان حتی ارتکاب جرم را به طریقی در یک منطقه کاهش داد میتوان نتیجه گرفت که شیوه و رویکرد اتخاذی موفقیت آمیز بوده است، چنین نتایجی نه تنها از دید مردم آن منطقه که از نظر مسؤلین نیز قابل اهمیت است.
۲-۲-۲-بررسی جرایم بر اساس فرصت ارتکاب جرم
در این قسمت جرایم را براساس فرصت ارتکاب جرم به سه دسته تقسیم کرده و تأثیر طراحی محیطی را در پیشگیری از وقوع هریک از این جرایم به طور جداگانه مورد بررسی قرار داده ایم.
۲-۲-۲-۱-جرایم کینه توزانه
جرایم کینه توزانه جرائمی هستند که منشأ الهام آنها رفتارهایی به دور از انگیزه سود جویی بوده و مبتنی برعمل برانگیختگیها و شهوات مربوط به انسان مانند عشق، کینه، جنسیت، شیداییها، خشونت و تندی سیاسی میباشد( گسن: ۱۳۸۵، ۸۵).
در این نوع جرایم هدف فرد لزوماً کسب منفعت مادی نیست بلکه سعی دارد تا از طریق ورود خسارت به فرد دیگر، اعم از حقیقی یا حقوقی، حالت درونی و روانی خویش را ارضاء کند(رحمت:۱۳۹۱، ۸۹-۹۰).
در یک تقسیم بندی این جرایم را میتوان به دسته جرایم آنی و جرایم باسبق تصمیم تقسیم کرد. در جرایم آنی، فرد بر اثر عوامل تحریک آمیز که ممکن است از جانب مجنی علیه باشد و دست به اقدامات مجرمانه برای فروکش کردن حالات درونی خویش میزند. در واقع فرد دچار یک حالت روانی و یا درحالت شدیدتر، جنون آنی میگردد. در این گونه موارد، استفاده از محیط فیزیکی جهت پیشگیری از وقوع جرم، کارایی چندانی نخواهد داشت. در نوع دیگر که ارتکاب جرم باسبق تصمیم میباشد، مجرم با در نظر گرفتن شرایط ارتکاب جرم و بررسی سود و زیان آن و با در نظر گرفتن احتمال شناخته شدن و دستگیری جهت ارضا حالت درونی خویش، که ناشی از بغض و کینه است دست به ارتکاب جرم میزند در این نوع جرایم میتوان از طریق طراحی محیط اقدام به پییشگیری از وقوع جرم نمود(رحمت:۱۳۹۱، ۹۰).
در خصوص جرایم کینه توزانه میتوان اینگونه نتیجه گرفت که استفاده از طراحی محیط و یا به طور کلی هر اقدامی که فرصت وقوع جرم را از بین ببرد یا وقوع آن را مشکل سازد، نتیجه بخش نیست. این مسئله از جمله ایراداتی است که نسبت به این پیشگیری مطرح است چرا که این رویکرد فقط جرایمی را می پوشاند که فرصت مدار هستند. درحالی که در بسیاری از جرایم شدید و خشونت آمیز بیش از آنکه فرصت مدار باشند، تابع احساسات و کشش های درونی هستند. در این جرایم مرتکب آنها در هر حال سعی خواهد کرد تا فرصت لازم را ایجاد کند و علاوه بر این مرتکب به دنبال یک هدف یا آماج خاصی است که شکار و زدن همان هدف مطلوب اوست، لذا حفاظت از آن آماج وی را از ارتکاب جرم نسبت به آن هدف خاص منصرف نخواهد کرد(صفاری: ۱۳۸۰، ۲۰۵-۲۰۶).
در اینگونه جرایم باید به دنبال رویکردهای دیگر برای پیشگیری از جرم بود.
۲-۲-۲-۲-جرایم فرصت مدارانه
فرصت مدار بودن به دو معنا قابل تصور است که در یکی از آنها همه جرائم فرصت مدارانه هستند. در این مفهوم فرصت مدار یعنی اینکه ارتکاب جرم در کنار سایر عناصر(وجود مرتکب وعدم مانع) به وجود یک هدف وآماج مناسب یا همان فرصت نیاز دارد و بنابراین همه جرائم فرصت مدار هستند»(اعظم کریمانی:۱۳۸۹، ۴۲۳).
آنچه که در این قسمت مدنظر است فرصت دار در معنی دیگر آن به مفهوم کسب سود مادی است، یعنی آن دسته از جرائمی که ارتکاب آنها نوعاً تابع به وجود آمدن فرصت مناسب به معنی جذب سود یا ضرر وخطر کمتر برای مرتکب است به چنین جرائمی اصطلاحاً جرائم سودمدار یا فرصت مدارانه گفته میشود. این نوع از جرایم، جرایمی هستند که فرد به دنبال فرصت وموقعیت مناسب میگردد و هر کجا که فرصت و موقعیت مناسب پیدا نماید، دست به ارتکاب جرم خواهد زد. در این گونه جرایم فرد قصد ارتکاب جرمی را دارد ولی چنانچه موقعیت را مناسب نبیند، جرم را در آن نقطه انجام نمیدهد بلکه به سراغ نقاط دیگر که مناسب تر و یا کم خطرتر است می رود. لذا در این گونه جرایم است که فرد با حساب سود و زیان به ارتکاب جرم می پردازد(رحمت: ۱۳۹۱، ۹۱).
چنانچه سود انجام جرم را بیشتر از زیان آن دانست آن را مرتکب میگردد، چرا که افراد را فایده جوئی هدایت میکند و انجام جرم نیز به خاطر سود احتمالی است که مجرم آرزومند آن است(نوربها:۱۳۸۹، ۱۲۰).
در جرایم علیه مالکیت، بیشترین مصداق های چنین جرایمی را میتوان یافت. اغلب این جرایم و به خصوص جرم سرقت، هنگامی صورت میگیرد که صاحب مال، یکی از پیش بینیهای لازم در جهت حفاظت از مالش را انجام نداده باشد. این همان فرصتی است که فرد قاصد به دنبال آن می گردد. لازم به ذکر است جرایمی از نوع صدور چک بلامحل، کلاهبرداری جعل سند، اختلاس و دیگر جرایم مالی که عمدتاً در محل فعالیت و شرایط کاری انجام میگیرد و ارتکاب آنها از نوعی پیچیدیگی برخوردار است و صرفاً متکی بر فرصت شناسی فیزیکی بزهکاران نیست طراحی فیزیکی نیز بر آن تأثیر قابل ملاحظهای ندارد(شیری:۱۳۸۹، ۲۴).
بر این اساس در مورد جرایم فرصت طلبانه، شاید بتوان ادعا نمود که ایجاد موانع فیزیکی بهترین راه جلوگیری و پیشگیری از وقوع جرم باشد، چرا که طبیعت اینگونه جرایم به نحوی است که مجرم به دنبال فرصت مناسب است، بنابراین میتوان مجرم را از ارتکاب جرم از طریق ایجاد موانع در سر راه وی باز داشت.