۵) دوراهی اجتماعی
برای مفهوم dilemma ترجمههای متفاوتی شده است: تنگنا، دوراهی، برهان قاطع ذوحدی، معما، محظور، مشکل، و وضع دشوار. در این مفهوم مسئله این است که کنش جمعی ممکن است تحت شیوهای از یک دوراهی یا تضاد بین بهترین کنشهای فردی و جمعی قرار بگیرد، جایی که کنشِ نیازمند به دستیابی به بهترین بازده یا منفعت جمعی یا هدف جمعی با کنشِ موردنیاز برای دستیابی به بهترین بازده فردی متفاوت است و حتی با آن در تضاد است(Tuomela,1992). درهرحال مفهوم دوراهی به معنای آن است که کنشگر بین دو گزینه واقع میشود که با انتخاب یکی از آنها فرد به دنبال تحقق منافع آنی خویش است و در گزینه دوم فرد به دنبال تحقق منافع جمع یا گروه است که البته خود وی نیز یکی از اعضای گروه است و لذا منافع گروه، مشتمل بر منافع فرد هم هست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دوراهی اجتماعی در دائرهالمعارف روانشناسی پنگوئن چنین تعریفشده است: دوراهیاجتماعی موقعیتی است که در آن بازده یا منافع فردی برای یک شخص بالا است؛ اگر از هنجارهای اجتماعی پیروی نکند؛ اما وقتی همه افراد چنین کنند، بازده نهایی برای همه افراد کاهش مییابد(جوادی یگانه، ۱۳۸۱).
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱- مقدمه
باوجود مطالعات گسترده در زمینه مدیریت شهری و عملکرد شهرداریها در داخل و خارج از کشور، بررسی کارایی و بهرهوری خدمات شهری بهندرت موردتوجه قرارگرفته است و نیز باوجود اهمیت موضوع، مطالعات در این زمینه چندان موردتوجه نبوده است. شاید گستردگی و پیچیدگی روزافزون فعالیت و خدمات شهری و درنتیجه آن نبود و یا عدم دسترسی به آمار و اطلاعات از دلایل این عدم توجه بوده است. اما در ارتباط با سرمایه اجتماعی و اثرگذاری آن بر بخشهای مختلف اقتصادی با حجم وسیعی از پژوهشها مواجه هستیم که بسیاری از این پژوهشها بهصورت موازی انجامگرفته است. در این پژوهش سعی شده است اهم تحقیقات پیرامون سرمایه اجتماعی برگزیده و بیان شود.
بنابراین در این فصل بابیان مفاهیم، تعاریف، تاریخچه و نحوه شکلگیری سرمایه اجتماعی، ادبیات نظری آن را بیشتر موردمطالعه قرار میدهیم سپس با مرور مؤلفههای درنظر گرفتهشده در اهم مطالعات انجامشده مؤلفههای موردنظر این پژوهش انتخاب و تعریف میشوند. در ادامه عوامل ارتقاء سرمایه اجتماعی موردبررسی قرار می گیرند و در پایان این فصل نیز با توجه به حجم بالای تحقیقات - که بسیاری از آنها نیز بهصورت موازی انجامگرفته است- پیرامون سرمایه اجتماعی، سعی شده است اهم پیشینهها در قالب دو زیرمجموعه مطالعات بینالمللی و داخلی (پایاننامهها و مقالات) موردبررسی قرار بگیرند.
۲-۲- تعریف سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی مجموع هنجارهای موجود در سیستمهای اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینههای تبادلات و ارتباطات میگردد.
گرین سرمایه اجتماعی را بهصورت زیر تعریف می کند: طیف کاملی از نهادها، اعمال، ابزارها و رفتارهای یاد گرفتهشده که گروهها و افراد را قادر میسازد تا فضاهای فیزیکی را بهرهور و فضاهای فرهنگی و اجتماعی را مساعد نمایند (Greene, 2001).
بانک جهانی سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده تأثیر قابلتوجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد. سرمایه اجتماعی بهصورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن میتواند موجب پایین آمدن جدی سطح هزینههای اداره جامعه و نیز هزینههای عملیاتی سازمان گردد )الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵:۱۲).
پاتنام سرمایۀ اجتماعی را اعتماد، هنجارها و شبکههایی که همکاری و تعاون را برای نیل به منافع متقابل آسان میسازد، تعریف میکند.
تعریف بوردیو(۱۹۹۲) از سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموع منابع، فیزیکی یا غیر فیزیکی در دسترس فرد یا گروهی که دارای شبکه نسبتاً بادوامی از ارتباطات نهادینهشده با آشناییهای دوجانبه و محترم هستند (فیلد، ۱۳۸۵:۲۳).
سرمایه اجتماعی یک واژهای بینرشتهای بین علم اقتصاد و علوم اجتماعی است. سرمایه اجتماعی از دو واژه سرمایه که یک مفهوم اقتصادی است و واژه اجتماعی که یک مفهوم جامعهشناسی است تشکیلشده و بر شاخصهای اجتماعی استوار است، و کلمن بیان میکند واژه سرمایه دلالت میکند که سرمایه اجتماعی همانند سرمایه انسانی یا سرمایه اقتصادی ماهیتی زاینده و مولد دارد، یعنی ما را قادر میسازد ارزش ایجاد کنیم، کارها را انجام دهیم، به اهدافمان دستیابیم، مأموریتهایمان را در زندگی به اتمام رسانیم و به سهم خویش به دنیایی که در آن زندگی میکنیم کمک کنیم (سعادت، ۱۳۸۴:۴۴).
کلمن ۱۹۹۴ بیان داشته که سرمایه اجتماعی با کاربرد آن تعریف میشود. سرمایه اجتماعی یک موجودیت تنها نیست، بلکه مجموعه مختلفی از موجودیتها است که دو مشخصه مشترک دارند: در همه آنها، جنبهای از ساختار اجتماعی وجود دارد، و همه آنها تسریعکننده اعمال خاص افرادی هستند که در داخل ساختار فعالاند (فیلد، ۱۳۸۵:۴۰).
همانند بیشتر مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی تعاریف متعددی از سرمایه اجتماعی موجود است اما درمجموع میتوان گفت تعاریف فوق بر اساس رویکردهای مختلف ذیل بیانشده است بر اساس منشأ و خصوصیات سرمایه اجتماعی، شاخصهای های آن، کاربردها و نتایج حاصل از سرمایه اجتماعی تعریف گردیدهاند. (سلیمی پور، ۱۳۹۰)
۲-۳- پیدایش مفهوم، اصطلاح و ضرورت پرداخت به سرمایه اجتماعی
تاریخ ظهور و پیدایش سرمایه اجتماعی در جامعه در مفهوم و اصطلاح با یکدیگر متفاوت هستند. چراکه مفهوم آن دارای قدمت بیشتری نسبت به شکلگیری اصطلاح آن است. با توجه به آنکه ماهیت موضوع سرمایه اجتماعی پدیدهای ریشهدار و به طور کامل قدیمی است که در اندیشهها، گرایشها، رفتارها، سنتها، نهادها، مجموعه ارتباطات، شبکه های انسانی و اجتماعی ظهور و حضورداشته است می- توان شکلگیری مفهوم آن را با تاریخ حضور انبیاء و ائمه یکی دانست. در حالیکه اندیشمندان این حوزه قدمت اصطلاح سرمایه اجتماعی را مربوط به دهه ۱۹۲۰ میلادی میدانند.
در اندیشهها و اصول ادیان الهی همواره میتوان قواعد و احکامی که در درون خود، سرمایه اجتماعی را میپروراند، مشاهده کرد. درواقع کارکرد اولیه ادیان الهی - پیش از آنکه بهتدریج و در طول تاریخ به انشعابهای ایدئولوژیک بینجامد- عمدتاً کارکردی در جهت بسط سرمایه اجتماعی بوده است. به سخن دیگر، کارکرد تولید سرمایه اجتماعی، یکی از کارکردهای ذاتی ادیان آسمانی است. دیگر کارکردهایی که معمولاً بهعنوان محصول ادیان در طول تاریخ مشاهدهشده است، کارکردهایی عارضی بوده اند (مثل کارکردهای ایدئولوژیک) (رنانی ۱۳۹۰:۲۵۰).
نظامهای اجتماعی به وجود آمده در دوره ظهور و حضور انبیا الهی خصوصاً انبیا اولوالعزم، جلوه واقعی تأکید و بهکارگیری مؤلفههای سرمایه اجتماعی میباشد. حتی در دیدگاه برخی اندیشمندان در سالهای آخر قرن بیستم جامعهشناسان برای توصیف نقش مذهب در توسعه اصلاح و عبارت «سرمایه اجتماعی» را استفاده کردند. اگرچه این اصطلاح بهصورت تلویحی در دیدگاه متفکرین وجود داشته است (اعتصامی ۱۳۹۰:۷۱).
علاوه بر انبیا و ائمه متفکران دیگری نیز از مفهوم سرمایه اجتماعی (بهجای بهکارگیری اصطلاح) در بیان دیدگاهشان استفاده نموده اند، که از آن جمله میتوان به قرن پنجم پیش از میلاد اشاره کرد که سقراط شرط لازم برای نیل به سعادت اجتماعی را عمل کردن مطابق اخلاق یا همان عمل اخلاقی میدانست (رنانی،۱۳۹۰:۲۵۰).
اما اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۱۶ میلادی، در مقالهای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. بااینحال نخستین بار در اثر کلاسیک جین جاکوب با نام مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی(۱۹۶۱) بهکاررفته است. او در آنجا توضیح داده بود که شبکههای اجتماعی فشرده در محدودههای حومه قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می¬دهند و در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی پلیس و نیروی انتظامی، مسئولیت بیشتری را از خود نشان میدهند (توسلی، ۱۳۸۴:۳).
گلن لوری اقتصاددان نیز همچون ایوان لایت جامعهشناس اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ میلادی برای توصیف مشکل توسعه اقتصادی درونشهری به کاربرد. در دهه ۱۹۸۰ میلادی این اصطلاح توسط جیمز کلمن جامعهشناس در معنای وسیعتری مورداستفاده قرار گرفت و رابرت پاتنام دانشمند علوم سیاسی، نفر دومی بود که بحثی قوی و پرشور را در مورد سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی در ایتالیا و ایالت متحده برانگیخت (فوکویاما، ۱۳۸۵:۱۰).
این مفهوم بهتدریج در دهه ۱۹۹۰ به اینسو در رسالهها و مقالات دانشگاهی - بهویژه در رشته جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش- باکارهای افرادی چون جیمز کلمن، پیر بوردیو، رابرت پانتام و فرانسیس فوکویاما افزایشیافته است. همچنین استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی با توجه به روند جهانیشدن و تضعیف نقش دولتهای ملی، بهعنوان راهحلی عملی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، موردتوجه سیاستگذاران و مسئولان سیاست اجتماعی قرارگرفته است.
با توجه به تاریخچه و حجم وسیع پرداخت به سرمایه اجتماعی به خصوص در دو دهه اخیر این سؤال پیش میآید که ضرورت پرداخت به این مفهوم چیست؟ این مفهوم در پاسخ به چه نیازی ایجادشده است؟
اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ[۹] واژهای اﺳﺖ ﻛﻪ اﻟﻴﺎزون، روانﺷﻨﺎس ﺳﻮﺋﺪی، در ﺳﺎل ۲۰۰۶م ﻣﻄﺮح ﻛﺮد. از دﻳﺪﮔﺎه روانﺷﻨﺎﺳﻲ، اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ زﻳﺮﻛﻲ اﻗﺘﺼﺎدی ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ زﻳﺎد از ﻣﺮزﻫﺎی ﻣﺘﻌﺎرف ﺗﺠﺎوز ﻛﺮده اﺳﺖ، اﻃﻼق میشود. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت سادهتر، اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ اﻗﺪام اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺪون ﻣﻼﺣﻈﻪ ارزشهای اﺧﻼﻗﻲ اﺳﺖ. در اﻳﻦ روش اﻗﺪام اﻗﺘﺼﺎدی (زیادهخواهی) ﻣﺤﻮر اﺳﺖ و ﻫﻴﭻ ﺣﺪ و ﻣﺮزی نمیشناسد. ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺑﺴﻴﺎری از بحرانهای ﻣﺎﻟﻲ را میتوان ﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻣﻔﻬﻮم اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﭼﻪ بهعنوان ﻳﺎﻓﺘﻦ اﻳﻦ ﻣﻔﻬﻮم در ﻣﺪﻳﺮان رﻳﺴﻚ و سفتهبازان و ﭼﻪ بهصورت ﻋﻤﻠﻜﺮد بنگاههای ﻣﺎﻟﻲ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻛﺮد.
با این تفاصیل اکوپاتی تنها به معنای زرنگی یا تمایل اقتصادی نیست، بلکه با سرعت زیادی از این محدوده فراتر رفته است. در این مفهوم زیادهطلبی و واژه بیشتر یک جایگاه مرکزی و حیاتی پیداکرده است. اکوپاتی هم میتواند در موضوعات فردی باشد و هم بهصورت روح جمعی در ساختارهای اجرایی، اقتصادی و اجتماعی وجود داشته باشد. بدین ترتیب شرایطی را به وجود میآورد که افرادی خشک، پرکار و علاقهمند شدید به کسب منفعت تربیت شوند. چنان چه دقت شود میتوان برخی دیگر از مؤلفههای نامطلوب اکوپاتی را ذیلاً برشمرد:
تمایل بسیار زیاد به لذت و بهرهمندی، درجه بالای انگیزه (جهت کسب منافع و مادیات)، شیفتگی فراوان، همچنین دیگر عوامل ریسک در استفاده بیشتر از امور مادی نیز ازجمله این مؤلفهها شناخته میشوند (اعتصامی، ۱۳۹۱:۱۴۳).
این روند یعنی حرکت در انجام فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر اکوپاتی، منتقدان زیادی دارد. ازجمله این افراد آمارتیاسن میباشد. وی روشهای تجاری و اقتصادی بازار را بدون رعایت ارزشهای اخلاقی موردانتقاد قرارداد. وی استدلال نمود چنین روشی در انجام فرایندهای اقتصادی غیرقابلدفاع و آسیبزننده است. این آسیب از دیدگاه آمارتیاسن ازیکطرف در سطح کلان بر اقتصاد داخلی ضربه میزند از طرف دیگر فلسفه اخلاقی را نیز مورد سؤال قرار میدهد (همان، ۱۴۲)
این نقد اکوپاتی پدیدهای نوظهور نیست بلکه در طول تاریخ ادیان، مثالهای فراوانی را میتوان برای آن برشمرد. در این رابطه قرآن کریم در آیه ۳۴۰ سوره توبه[۱۰] گروهی از مردم را به تصویر میکشد که در جنبه مالی گرفتار انحراف میشوند. اینان گمان میکنند تنها هدف زندگیشان این است که با هر وسیلهای و از هرجایی از هر راهی - بدون توجه به مؤلفههای ارزشی- مال بی اندوزند. وقتی به مقداری از مال و ثروت دست یافتند به شیوههای گوناگون به زیاد کردن آن میپردازند. بدین ترتیب تمام فکر آنان مال و ثروت میشود. تمام عقل آنان را مال و ثروت فرامیگیرد و میکوشند بدون اینکه در راستای خدمت به مسائل حیاتی زندگی یا حل مشکلات گوناگون باشد، مال جمع کنند. هدف از آنان فقط ارضای عقده طمعورزی و شهوت مالاندوزی است.
ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﻛﻮﭘﺎﺗﻲ ﻳﻜﻲ از اصلیترین مؤلفههای سرمایهاجتماعی اﺳﺖ. چنانچه در جامعهای سرمایهاجتماعی شکل بگیرد پدیده اکوپاتی کمرنگ شده و بحرانهای ناشی ازآنچه در سطح خرد (فرد و سازمان) و چه درسطح کلان (جامعه) رخ نمیدهد. همانطور که اکوپاتی جامعه را به دستیابی به اهداف مادی بدون درنظر گرفتن اصول ارزشی تقویت می کند، در جهت مخالف سرمایه اجتماعی جامعه را به بهرهگیری از اصول و ارزشهای اخلاقی در تمامی بخشها و فعالیتهای روزمره دعوت می کند.
علاوه بر خاصیت مقابله با اکوپاتی و جلوگیری از بروز بحران، سرمایه اجتماعی خاصیت تسهیلکنندگی و روانسازی دارد. ازاینرو بسیاری اندیشمندان آن را روغن اجتماعی میخوانند.
در غیاب سرمایهاجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست می دهند. بدون سرمایهاجتماعی پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار میشوند. سرمایهاجتماعی، نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند، این نوع سرمایه انسجام بخش میان انسانها، سازمانها و نیروهای انسانی یا سازمانها میباشد. بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایهها بهطور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعهای که فاقد سرمایهاجتماعی کافی است سایر سرمایهها ابتر میمانند و تلف میشوند. لذا سرمایهاجتماعی، بستر مناسب برای بهرهوری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهنما برای نیل به موفقیت قلمداد می شود (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵:۱).
۲-۴- تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی
یکی از سرمایههای مهم هر جامعه شهری که از مؤلفههای اساسی و مؤثر در توسعه و ثبات، پویایی و سرزندگی شهر محسوب میشود، سرمایه اجتماعی است. سرمایهای که زیربنای توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی یک شهر، کلانشهر و حتی یک کشور است. اهمیت این سرمایه به میزانی است که از آن بهعنوان ثروت نامرئی یک جامعه یاد میکنند. هرگونه کاهش در آن، منجر به کاهش مشارکتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان میشود و همچنین رشد آسیبها و جرائم اجتماعی، بیاعتمادی، یاس و ناامیدی و احساس محرومیت نسبی و بسیاری از ناهنجاریها نتیجه تقلیل سرمایه اجتماعی در بین شهروندان است.
سرمایه اجتماعی را بر مبنای معیار [۱۱]میتوان به دودسته درونی و بیرونی تقسیم کرد. بر این اساس هنگامیکه سرمایه اجتماعی را با معیار تعریف مؤلفههای درونی در نظر بگیریم به ارزشهای درونی افراد میرسیم که خمیرمایه سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهند و با در نظر گرفتن معیار تعریف بیرونی هنجارها و ارزشهای جامعه شکلدهنده سرمایه اجتماعی خواهند بود. بنابراین برای شناسایی مؤلفههای سازنده سرمایه اجتماعی نیاز است که به مؤلفههای بوجود آورنده هنجار و ارزشهای درونی بپردازیم.
بررسی حلقه ظهور و تداوم هنجار – بهعنوان یکی از ارکان اصلی در تشکیل شبکههای اجتماعی- نشان میدهد که پیدایش یک هنجار از ارزشهای درونی فرد آغاز میشود و از طریق رفتارهای یکپارچه تداوم مییابد. ارزشهای درونی فرد یک پدیده ذهنی است که بهواسطه کنش فردی عینیت مییابد. اما پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که «اساساً ارزشهای درونی، چگونه به ذهن فرد القاء و یا توسط ذهن آنها ادراک میشود؟» (مصطفوی، ۱۳۸۷).
هر فرد به دو روش ارزشهای درونی خود را شکل میدهد، الف- القائی و ب- ادراکی. منظور از روش القائی این است که فرد بدون آنکه در تشکیل ارزش درونی القاء شده، به لحاظ درک عقلی نقشی داشته باشد، آن را پذیرفته است و در عمل و از طریق کنشهای خود به آن پای بند است، مانند نحوه پوشش که اقوام مختلف به دلیل سنتی که به آن پای بند هستند، آن را پذیرفتهاند و رعایت مینمایند. در مقابل روش ادراکی در تشکیل ارزشهای درونی فرد به این مفهوم است که فرد با اختیار خود و از طریق درک عقلی به آن دستیافته است و مانند کسب دانش (همان).
بنابراین میتوان دو نوع منبع را بر تشکیل ارزشهای درونی افراد مؤثر دانست:
۱- مبانی هویت: هویت به معنی “چه کسی بودن” است و از نیاز طبیعی انسان به شناخته شدن و شناسانده شدن به چیزی یا جایی برمیآید.
با توجه به نظریه روانی- اجتماعی اریکسون (۱۹۶۸، به نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳) هویت بهمثابهی یک چارچوب مرجع عمل میکند که فرد بهمنظور تفسیر تجارب شخصی و گفتگو درباره معنا، هدف و جهتگیری زندگی خود از آن استفاده میکند.
اریکسون معتقد است: فردی که قادر به یافتن ارزشهای مثبت پایدار در فرهنگ، مذهب یا ایدئولوژی خود نیست، ایدهآل هایش به هم میریزد. چنین فردی که از درهم ریختگی هویت رنج میبرد، نه میتواند ارزشهای گذشته خود را ارزیابی کند و نه صاحب ارزشهایی میشود که به کمک آنها بتواند آزادانه برای آینده طرحریزی نماید[۱۲].
عوامل مختلفی در شکلگیری هویت نقش بازی میکنند که از مهمترین این عوامل میتوان به دین اشاره کرد. هویت دینی به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً مهمترین بُعد هویت است که نقش بسیار تعیین کننده ای در هویت یابی افراد یک جامعه بازی میکند. با وجود افزایش و شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در تمام ابعاد خود، مذهب همچنان منبع مهمی برای هویت و معنابخشی در جهان متجدد و آشفته به شمار میرود. برخلاف برخی تصورات که مذهب را در نتیجه تداوم روند تجددگرایی، محوشده می پنداشتند، دین بهعنوان منبع اولیه معنابخشی و هویت بخشی به بسیاری از مردم دنیا چون مسیحیان، مسلمانان، بوداییان و هندوها مطرح است.
۲- منابع معرفت (و گردش اطلاعات): منابع گسترده و وسیع و سطح بالای تولید اطلاعات، علم، دانش و معرفت و توزیع و گردش آزاد آن به ارتقای سطح سرمایه اجتماعی می انجامد.
به روشنی میتوان دریافت که وجود منابع هویت و منابع معرفت (منابع سرمایه اجتماعی) در هر جامعه، پایه و اساس ارزشهای درونی افراد جامعه است که از طریق کنشهای فردی امکان ظهور هنجار را به وجود میآورد. ظهور و تداوم هنجارهای پایهای برای تشکیل سرمایه اجتماعی است. بنابراین هر چند منابع سرمایه اجتماعی بهصورت بالقوه، قابلیت ایجاد سرمایه اجتماعی را در بردارد، اما برای بالفعل شدن آن نیازمند ظهور اعتماد و شبکههای اجتماعی است که به آن (ابزارهای علی) اطلاق میشود. درواقع هنجارها و شبکههای اجتماعی، ابزارهایی هستند که قابلیت تشکیل سرمایه اجتماعی از منابع آن را بالفعل می سازند.
با توجه به مطالبی که عنوان شد میتوان ارزشهای درونی (مبانی هویتی و منابع معرفتی) را منبع و سرآغاز شکلگیری سرمایه اجتماعی دانست و با در نظر گرفتن این موضوع که دین یکی از مهمترین ارکان مبانی هویتی و منابع معرفی به شمار میآید. میتوان با بهرهگیری از تعالیم دینی گام موثری در تولید و ارتقاء سرمایه اجتماعی برداشت.
۲-۵- نحوه شکلگیری و عملکرد سرمایه اجتماعی
برای بررسی نحوه شکلگیری و عملکرد سرمایه اجتماعی از بررسی ساختار یک سازمان اجتماعی شروع میکنیم. هسته اصلی سازمان اجتماعی متشکل از ارزشهای درونی کنش گر و کنشهای بیرونی کنشگر است. بهعنوان مثال فرد به دنبال حداکثر کردن رفاه شخصی(ارزش درونی کنشگر) دست به یک مبادله (کنش بیرونی) میزند و از این طریق هویت سازمان اجتماعی بر اساس موضوع مبادله شکل میگیرد. کنشگر در راستای تأمین ارزشهای درونی خود نیازمند منابع است که در برابر منابع برای او دو حالت پیش میآید:
۱- کنترل کامل بر منابع
۲- کنترل جزئی بر منابع
در شرایطی که کنترل فرد بر منابع جزئی باشد، انگیزه کامل کردن این کنترل، او را وا می دارد تا با فرد دیگری که بر آن منابع کنترل کامل دارد و نیز علاقهمند به کنترل منابع تحت وی میباشد، به مبادله بپردازد. این روند توسط کلمن به سهولت بیانشده است.
(کلمن ۱۳۷۷)
برای تحقق یافتن این مبادله به عناصر دیگری نیز نیاز است. در مرحله اول فرد باید بداند منابع مورد نیاز او تحت کنترل چه کسانی است (جریان اطلاعات) و سپس بتواند کنشی را انتخاب کند که کنترل وی بر منابع مورد نیاز ش را حداکثر کند (فرایند بهینه یابی). برآیند این دو است که نقطه آغاز انجام کنش مبادله را میسازد.