همچنین لازمه سودمندی تولیدکننده و مصرف کننده از کارکرد نظام های بازاریابی، ایجاد مهارت های جدید در کارکنان ترویج برای ایفای چنین نقش مهم می باشد(شفرد، ۲۰۰۳).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در این خصوص برای ورود به عرصه پر مخاطره و جدید همچون بازاریابی، کارکنان ترویج نیازمند داشتن اطلاعات مطمئن هستند تا به کشاورزان کمک کنند محصولات مناسب برای کشت را تعیین کنند، توانایی محاسبه هزینه های تولید را به دست آورند، برآوردی از توان فروش محصول خود داشته باشند و اطلاعات لازم در خصوص سایر مراحل تولید و بازاریابی را به دست آورند(شفرد، ۲۰۰۰).
از سوی دیگر بازاریابی به مفهوم درک نیاز مصرف کنندگان و عرضه آن نیازها بطور سودمند تعریف می شود. با این وجود کشاورزان اغلب نمی دانند چگونه خریداران جدید را پیدا کنند، از روند تغییر تقاضای محصولات اطلاعی ندارند، نمی دانند چه محصولی و در چه وضعیتی بیشترین سودمندی را خواهد داشت، آنها درک لازم از چگونگی بهبود قیمت محصولات خویش ندارند و غیره. که وظیفه مروج است تا با آگاهانیدن کشاورزان درباره بازار، به بهبود فرایند بازاریابی کشاورزان کمک نماید تا در نهایت آنها قادر شوند تصمیمات تجاری مناسب را اتخاذ نمایند(دایکسی، ۲۰۰۵).
همچنین مروجان باید از توسعه ابزارهای بازاریابی و شناسایی خدمات برای انتشار اطلاعات استفاده نمایند و بر روی تدریس مهارت های اساسی بازاریابی در دوره های آموزشی ترویج و برنامه درسی آن توجه بیشتری کنند(تیلر و همکاران، ۲۰۰۷).
برداشت کلی تولید کنندگان درباره مسائل بازاریابی را عبارت از تأمین جاده ارتباطی، فراهم ساختن امکانات آبیاری، تأمین وسایل حمل و نقل محصول بدون خلف وعده، ایجاد اتاق های درجه بندی و بسته بندی، امکان استفاده از تسهیلات اعتباری، ایجاد انبارهای سردخانه دار و تأمین اطلاعات راجع به بازار و قیمت ها می داند(دانکر و لالان، ۲۰۰۲).
موانع و محدودیت های عمده کشاورزان کوچک را عبارت از اعتبارات، انبارداری، بازاررسانی محصول، بیمه، دسترسی به فناوری جدید، خدمات ترویج، جاده ها، بنادر، ارتباطات تلفنی، آبیاری و مقررات دولتی می داند(باردهان، ۲۰۰۴).
حمایت کشاورز در شکل گیری خدمات ترویج بازاریابی یک امر حیاتی است و نیازسنجی مدیران مزارع برای آموزش در خصوص فعالیت های ترویج بازاریابی عبارت از زما نبندی کاشت، تعیین نوع محصول، پیش بینی فعالیت های جایگزین، متنوع سازیدر تولید محصولات، تعیین روش ها و زمان بندی برداشت، سورتینگ، درجه بندی، بسته بندی، اطلاعات راجع به قیمت ها، شناخت بازارهای متعدد، داشتن استانداردها و دستیابی به فرصت های صادراتی بودند. آنها اضافه کردند که علاقه اندک کشاورزان به ترویج بازاریابی معلول آن است که برخی از مدیران مزارع قابلیت کارشناسی خود درخصوص مدیریت مالی و اقتصادی مزرعه را به مراتب بالاتر از مروجان کشاورزی می دانند(آل ریماوی، ۲۰۰۴).
مفاهیم اساسی بازاریابی
نیاز: یکی از مهم ترین مفاهیم بنیادی در بحث های مربوط به میریت بازار، نیاز افراد می باشد که به شرح زیر قابل توصیف است: نیاز کمبودی است که توسط فرد احساس می شود یا به عبارت دیگر نیاز عبارت است از حالت محرومیت احساس شده در فرد که این محرومیت آرامش و تعادل آدمی را بر هم زده و در او انگیزه ای برای ارضای آن پدید می آورد.
در زمینه ی نیاز تئوری های مختلفی توسط صاحب نظران علم مدیریت ارائه شده که از آن جمله می توان به افرادی مثل مازلو، ماری، آلدفرد و هرزبرگ اشاره کرد که هر کدام از آن ها با توجه به نگرش های خاص خود به تقسیم بندی نیازهای انسانی پرداخته و به توصیف نیازهای مثل نیازهای فیزیولوژیکی، تامین و امنیت، اجتماعی، قدر و منزلت و خودیابی(تئوری سلسله مراتب نیاز- آبراهام مازلو) یا نیازهای کسب موفقیت، تعلق و وابستگی، تهاجم، استقلال، تحمل، خودنمایی، دوری گزیدن از زیان، عملکرد هیجانی، حمایت کردن، نظم، قدرت، امنیت و مهرجویی و درک آگاهی(تئوری نیازهای آشکار ماری) و یا نیازهای زیستی، وابستگی و رشد(تئوری آلدرفر)[۳] اقدام نموده اند که بعضی از این نیازها ذاتی و بعضی از آن ها اکتسابی می باشند ولی آن چه که مهم است نیازهای انسانی چه دارای سلسله مراتب باشند و چه نباشند و یا اینکه اکتسابی باشند یا ذاتی و فطری، باید ارضاء شوند و چیزی که انسان ها برای رفع نیازهای خود به آن محتاج هستند کالا یا محصول نامیده می شود که خود یکی از ارکان اساسی بازاریابی می باشد. پس بدین ترتیب نیازهای بشر در حقیقت محدود بوده و از بافت بیولوژیک او سرچشمه می گیرند و جامعه یا موسسات بازرگانی ایجاد کننده ی آن ها نبوده بلکه باید آن نیازها را مرتفع نمایند تا احساس محرومیت را در افراد از بین برده و به جای انسان های ناراضی و بی روحیه که نتیجه ی طبیعی عدم ارضاء نیازهاست، انسان های سالم و شاداب و با روحیه تحویل جامعه دهند.
خواسته: خواسته ها بیانگر کیفیت ارضاء نیازها و مطلوبیت های دلخواه انسان بوده و در واقع بخش عمده ای از کوشش و تلاش فرد برای نیل به خواسته های نامحدود او صورت می گیرد. تنوع طلبی و انتظار دستیابی به امکانات رفاهی و بالا بردن سطح زندگی ناشی از خواسته های انسان است. فرهنگ جوامع و به تبع آن شخصیت افراد، نوع رفع نیازها را که همان خواسته ها هستند شکل می دهد. به عنوان مثال یک فرد گرسنه در ایران، برای رفع گرسنگی، عمدتا خواهان چلوکباب و گوجه فرنگی با دوغ محلی بوده، در حالی که یک فرد گرسنه ژاپنی طالب خوراک ماهی با برنج است و خواسته انسان گرسنه آمریکایی اکثرا همبرگر با سیب زمینی سرخ کرده به همراه کوکاکولا می باشد و دست آخر این که یک اسکیمو، گوشت خوک دریایی دود داده شده را بهترین غذا و رفع کننده نیاز گرسنگی خود می داند. بسیاری از فروشندگان، خواسته ها و نیازها را با هم اشتباه می کنند. برای مثال، ممکن است یک کارگردان تصور کند که مردم به فیلم سینمایی خوب نیاز دارند، در حالی که نیاز واقعی آن ها، سرگرمی می باشد و یا تولید کننده ی تیغه های مته فکر کند که مشتری به یک تیغه مته عالی نیازمند است در صورتی که نیاز اصلی و حقیقی مشتری، یک حفره ی یا روزنه ای ای است که باید در جای خاصی ایجاد شود و یا این که یک عرضه کننده تله موش، بر این پندار باشد که مردم به تله موش های های با قیمت پایین و با کیفیت عالی محتاج هستند در صورتی که نیاز واقعی مشتری محیط سالم و عاری از موش است نه تله موش بهتر و اگر وسیله یا مواد دیگر بهتری بتواند خواسته مشتریان را رفع کند، بهترین تله موش هم با نازلترین قیمت، خواهانی نخواهد داشت. نتیجه این که خواسته ها راه های رفع نیازها بوده و در حالی که نیازها محدود و تقریبا ثابت هستند. خواسته ها با توجه به فرهنگ های جوامع و آداب و رسوم، هنجارها، سلائق، طرز تلقی، و نیز وضع درآمدی افراد نامحدود و دائما در حال تغییر بوده و گرایش جدی به سوی کالاهای جدید دارند(فیضی،۱۳۸۱).
تقاضا: سومین مفهوم اساسی بازاریابی، تقاضای افراد به کالاها و خدمات است. هم چنان که قبلا عنوان شد خواسته های انسان ها تقریبا نامحدود بوده ولی برای رفع آن ها جوامع و موسسات منابع محدودی در اختیار دارن و بدین جهت مصرف کنندگان برای رفع نیازهای خود کالاها و خدماتی را انتخاب می کنند که با توجه به قیمت آن ها حداکثر رضایت مندی و مطلوبیت را برای آن ها فراهم نماید ولی این خواسته ها موقعی تبدیل به تقاضا می شوند که با قدرت خرید پشتیبانی شوند. مشتری قیمت واقعی کالاها و خدمات را بر اساس پولی که برای خرید آن ها می پردازد و رضایت مطلوبی که از بابت مصرف کسب می کند، می سنجد و به دنبال این است که از پول پرداختی خود حداکثر مطلوبیت و رضایت مندی را به دست می آورد.
فرق خواسته و تقاضا در این است که امکان دارد خواسته فردی به منظور رفع نیاز گرسنگی، چلوکباب باشد در حالی که با پول همراه خود فقط توانایی خرید یک ساندویچ را دارد و نهایتا با توجه به قدرت خرید و رضایت حاصله از آن، ساندویچ را برای خرید انتخاب می کند که در اثر این عمل خرید ساندویچ به عنوان عمل تقاضا محسوب شده و خواسته چلوکباب به حساب نمی اید.
کالا: نیازها، خواسته ها تقاضاها افراد را به سوی کالاهای خاصی سوق می دهند که بتوانند جوابگوی خواسته ان ها باشند پس با این حساب می توان گفت که هر شیء یا چیزی که توسط شخص معین و یا موسسه ای تولید شده و قادر باشد نیازهای فردی و یا جمعی مصرف کنندگان را براورده سازد، کالا نامیده می شود. کالاها فقط در محصولات فیزیکی خلاصه نشده بلکه شامل خدمات، ایده ها، عقاید و اندیشه ها، سازمان ها، مکان ها، فعالیت ها و یا ترکیبی از آن ها نیز می شوند. در رابطه بین نیاز با کالا می بینیم که هر کالایی درجه خاصی از ارضاء نیاز را با خود دارد و محصولی که خواسته مربوط به نیاز خاصی را کاملا ارضاء نماید یک کالای «ایده آل» نامیده می شود و بدین جهت است که اکثر تولیدکنندگان سعی می کنند محصولی را به بازار عرضه کنند که با خواسته ها و نیازهای مصرف کنندگان بیشترین مطابقت را داشته باشد یعنی علاوه بر قیمت به عنوان یک عامل اثر گذار در خرید کالا از سوی مشتری به عوامل دیگری هم چون، نام و معروفیت تجاری کالا، ابعاد و اندازه، کیفیت، شکل، طرح و رنگ، گارانتی، خدمات بعد از فروش، تسهیلات خرید، حمل و نقل و شرایط تحویل آن که در حقیقت عمدتا صفات و ویژگی های کالا هستند توجه خاصی مبذول می دارند تا در نهایت کالا مشتری پسند شده و از ناحیه ی وی خریداری گردد. برای مثال، نام کالا باید دارای آهنگ خوب و دلنشین، با تلفظ راحت و معنایی تداعی کننده باشد، یا شکل، طرح و رنگ کالا باید در حداقل حجم و منسبترین طول و عرض برای انجام وظایف اساسی خود طراحی گردد. پس نتیجه این که کالاها و خدمات در حقیقت زاییده ی نیازها و خواسته های انسانند و مدیران بازاریابی باید نقش آن ها را در رفع نیازها و حل مشکلات و نهایتا بهبود کیفیت زندگی انسان ها مورد توجه جدی قرار دهند(الوداری،۱۳۸۹).
مبادله: بررسی نیازها و خواسته های انسانی و مرتبط نمودن آن ها با کالاهای مورد تقاضای موجود در جامعه بخش مهمی از وظایف یک موسسه بازرگانی را تشکیل می دهد ولی بازاریابی باید پا را فراتر از این مرحله گذاشته و نهایتا منجر به تصمیم گیری مصرف کنندگان گردد و هنگامی که مردم برای ارضای نیازهای خود در مورد خرید و فروش کالا تصمیمی را اتخاذ می کنند عمل مبادله صورت می گیرد. هر انسانی به یکی از چهار روش زیر می تواند کالای مورد نیاز خود را به دست آورد. اولین انتخاب فرد «خود تولیدی» است. در این روش او نیازی به ارتباط با دیگران ندارد، در اینجا نه بازاری وجود دارد و نه به بازاریابی نیاز هست، مثل رفع گرسنگی از طریق شکار حیوانات و پرندگان و یا ماهیگیری و امثال آن توسط خود فرد. روش دوم تکدی گری و کمک خواستن عاجزانه از دیگران است که در اینجا او در مقابل دریافت پول و یا سایر مایحتاج خودف دعای خیر نثار طرف مقابل می کند. در روش دیگر فرد می تواند برای دریافت کالا به زور متوسل شده و یا کالا را سرقت نماید که روشی کاملا غیر اخلاقی و بدتر از روش دوم است. چهارمین و بهترین روش، روش مبادله ای است که در آن فرد کالای مورد نیاز خود را با پرداخت پول یا ارائه کالا و یا خدمات به دیگران به دست می آورد و بازاریابی نیز برای به دست اوردن محصولات جهت ارضای خواسته ها و نیازها بر این روش تاکید دارد و مبادله پایه و اساس بازاریابی می باشد البته برای انجام مبادله شرایطی نیز وجود دارد که عبارتند از:
-
- وجود حداقل دو طرف برای انجام مبادله.
-
- هر یک از طرفین باید چیز ارزمندی داشته باشد که مورد نیاز دیگری باشد.
-
- هر یک باید علاقه مند به مبادله با طرف دیگر باشد.
-
- هر یک باید در قبول یا رد پیشنهاد طرف دیگر مختار باشد.
-
- هر یک از طرفین باید دارای توانایی لازم برای برقراری ارتباط و تحویل به موقع کالا باشد.
مبادله با توجه به شرایط فوق برای طرفین سوداور خواهد بود چرا که مبادله همانند تولید ایجاد ارزش می کند و امکان مصرف بیشتر و رفاه بهتر را برای افراد فراهم می سازد.
معامله: هر چند که هسته ی مرکزی بازاریابی، مبادله است ولی معامله واحد اندازه گیری بازاریابی به شمار می رود، یک معاوله شامل داد و ستد فایده بین طرفین است. معامله به اشکال زیر صورت می گیرد. اگر در مقابل دریافت کالا، پول پرداخت شود معامله کلاسیک و از نوع پولی می باشد. مثل خریدن یک دستگاه تلویزیون از طریق پرداخت وجه نقد، اما امکان دارد معامله به صورت تهاتری یا پایاپای صورت پذیرد که در این نوع معامله ممکن است کالا در برابر کالای دیگر، مثل دادن یک دستگاه تلویزیون برای گرفتن یک دستگاه یخچال، کالا در مقابل خدمت، همانند دادن یک تابلوی زیبا برای پزشک معالج کودک توسط فردی که با دکتر مذکور رابطه دوستی دارد و می داند که در قبال خدمتخود، پول قبول نمی کند و یا خدمت در مقابل خدمت که در اینجا اگر پدر بچه، مهندس راه و ساختمان باشد، می تواند در قبال خدمت پزشک برای فرزندش، بنای ساختمان زیبایی را برای پزشک، طراحی نماید تا وی بتواند برای ساخت خانه ی جدید خود از آن طرح و نقشه استفاده نماید.
برای تحقق معادله شرایط زیر ضرورت دارد:
الف) وجود حداقل دو کالا یا دو خدمت با ارزش؛
ب) شرایط مورد توافق برای مبادله؛
ج) زمان و مکان مورد توافق برای مبادله؛
بازار: مفاهیم مبادله و معامله، ما را به طرف مفهوم بازار سوق می دهند. بازار را می توان این گونه تعریف کرد«محلی برای مبادلات بالقوه» یل «مجموعه ای از خریداران بالفعل و بالقوه یک کالا» و یا نهایتا این که بازار از نظر علمی به معنی محل تجمع عده ای از متقاضیان و عرضه کنندگان است که دارای نیازهای مشترک بوده و از وسیله ی مبادله یا پ.ل مشترکی در داد و ستد های خود استفاده می کنند که این مصرف کنندگان باید مایل به رفع نیازهای خود باشند، پس برای تشکیل هر بازاری باید چهار عامل زیر وجود داشته باشد:
عرضه کننده؛ ۲. تقاضا کننده؛ ۳. نیاز یا احتیاج؛ ۴. قدرت خرید
وسعت بازار به تعداد افرادی بستگی دارد که امادگی لازم را برای خرید کالا دارند یعنی کسانی که به داشتن کالا علاقه مند بوده، منابع لازم را برای خرید کالا در اختیار داشته و از خود برای انجام معاله تمایل نشان می دهند.
بازارها در طول زمان، مراحل تکاملی خود را طی نموده و از بازار خود کفایی مختص جوامع اولیه که در آن هر کس نیازهای خود را خودش تامین می نموده و از مبادله و معامله خبری نبود تا مبادله غیر متمرکز که در آن هر عضو جامعه، دیگر افراد را خریداران بالقوه ای می پندارند، که تشکیل یک بازار را می دهند و عضو مذکور برای رفع مایحتاج خود به طور جداگانه با تک تک آن ها ارتباط برقرار می کند و متقابلا سایرین نیز دست به چنین کاری می زنند، و آخرالامر مبادلات متمرکز امروزی که شخص جدیدی به نام تاجر یا بازرگان وارد چرخه اقتصادی می شود و در مرکز بازار و در مرکز بازار قرار می گیرد در این روش هر یک از اعضاء جامعه کالای مازاد خود را به بازرگان فروخته و از وی سایر کالاهای مورد نیاز خود را خریداری می کنند. آن چه مسلم است، این است که مبادلات امروزی با توجه به تقسیم کار و تخصصی شدن امور موجب افزایش رفاه و بالا رفتن سطح کیفیت زندگی انسان ها است(الوداری،۱۳۸۹).
انواع بازارها از دیدگاه های مختلف
متخصصین تا به حال بازارها را از دیدگاه های گوناگونی بخش بندی نموده اند که متداول ترین آن ها بخش بندی بازارها از دید گاه های سازمانی، اقتصادی و نوع فعالیت می باشد. لذا برای روشن شدن موضوع به اختصار هر یک از موارد فوق توضیح داده می شوند:
الف) انواع بازارها از نظر فعالیت:
از این دید بازارها به شکل زیر طبقه بندی می گردند:
از نظر کالا و فرآورده ها- مثل بازارهای فرش، نفت، پسته، پنبه
از نظر کار و خدمات- مانند بازارهای کار، بیمه، حمل و نقل و فنی و مهندسی
از نظر پول و سرمایه- مثل بازارهای بورس اوراق بهادار، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و بلند مدت
ب) انواع بازارهای سازمانی:
با توجه به این که سازمان ها، بازار خرید بزرگی را تشکیل می دهند، لذا بازارهای سازمانی ر به طور کلی، به سه دسته به شرح ذیل تقسیم می کنند.
بازار صنعتی: این بازار، بازار بسیار بزرگی است که در بعضی از کشورها احتمال دارد در بر گیرنده ی هزاران و حتی میلیون ها شرکت و موسسه باشد و حجم دادو ستد کالاها و خدمات در این بازار سالانه بالغ بر چندین میلیارد دلار در کشورهای صنعتی می باشد. بنابراین، بازار کالای صنعتی، بزرگتریت و متنوع ترین بازار سازمانی به شمار می رود و از کلیه افراد و شرکت هایی تشکیل می شود که کالاها و خدماتی را خریداری نموده و برای تولید سایر کالاها و خدمات مورد استفاده قرار می دهند. کالاها و خدماتی که پس از تولید به فروش رسیده یا اجاره داده می شوند یا به هر شکل دیگری در اختیار سایرین قرار می گیرند.
بازار دولتی: این بازار نیز بازار بزرگی بوده که در آن کالاها و خدماتی خریداری می شوند که عمدتا دارای مصارف دفاعی، آموزشی، رفاه عمومی و سایر نیازهای جامعه می باشند. خریدهای دولتی بسیار تخصصی، روشن و صریح بوده و تحت نظارت مجالس قانون گذاری هیئت های نظارت بر بودجه صورت می گیرند و به همبن دلیل این گونه معاملات احتیاج به تکمیل فرم و امضاهای بیشتری دارد و نهایتا خریدها در این بازار به کندی صورت می گیرند.
بازار واسطه: این بازار از افراد و سازمان هایی تشکیل می شود که کالاهای تولید شده توسط دیگران را به منظور فروش مجدد خریداری می کنند یا پس از خرید آن ها را به دیگران اجاره می دهند، ضمنا علاوه بر این ها کالاها و خدمات دیگری را نیز برای اداره فعالیت ها و عملیات خود خریداری می نمایند. واسطه ها بهعنوان کارگزاران خرید مشتریان خود، طیف بسیار گسترده و متنوعی از کالاها را برای فروش مجدد به آنان می خرند و در واقع می توان گفت که هر محصول تولیدی به نوعی از کانال واسطه ای عبور می کند.
به هر حال بازار های سازمانی چه از نوع صنعتی، واسطه ای و یا دولتی از جهتی شبیه بازارهای مصرف کننده می باشند چرا که در هر دو بازار این افراد هستند که با ایفای نقش خرید و تصمیم گیری درباره ی آن، نیازهای خود را برآورده می سازند، ولی بازارهای سازمانی از جهات دیگری نیز با بازارهای مصرف کننده متفاوت است و موارد اصلی اختلاف این دو بازار به ساختار آن ها، ماهیت خریداران، نوع تقسیم و فرایند تصمیم گیری مربوط می شود.
ج) انواع بازار اقتصادی:
با توجه به وابستگی محصول و خدمات به اشخاص یعنی عرضه و تقاضا و نیز تعداد خریدار و فروشنده جدول دو بعدی اشتاکلبرک شانزده نوع بازار مختلف را معرفی می نماید که ما از بین آن ها به چهار بازار که در متون اقتصادی و بالاخص بازاریابی از اهمیت ویژه ای برخوردارند، اشاره مختصری می کنیم:
بازار رقابت کامل: از مشخصات اصلی این بازار می توان به موارد زیر اشاره نمود:
تعداد خریدار و فروشنده بسیار زیاد است و لذا معامله هر یک از آن ها نسبت به معاملات کل بازار خیلی ناچیز است. خریداران و فروشندگان قیمت پذیرند، یعنی نمی توانم به تنهایی در تعیین قیمت نقشی داشته باشند. ورود و خروج به این بازار آزادد است و هر عرضه کننده یا تقاضا کننده ای به راحتی می تواند وارد این بازار شده و یا از آن خارج شود. اطلاعات در این به طور وسیع در اختیار همگان قرار دارد و افراد از وضع بازار و قیمت ها اطلاعات کافی و لازم را دارند. کالاهای عرضه شده در بازار یکسان، متحدالشکل و همگن بوده و هیچ برتری نسبت به هم ندارند.و در نهایت با توجه به شرایط فوق هیچ موسسه ای در بلند مدت سودی بیش از سود معمول و متعارف در بازار به دست نمی آورد.
بازار انحصار کامل: بازاری را اصطلاحا انحصار کامل می نامند که در آن یک تولید کننده یا فروشنده در بازار وجود دارد و به جهت موقعیت ممتاز و انحصاری خود حتی در دراز مدت هم می توانند سودی بیش از اندازه معمول کسب کند. در این بازار قیمت به درآمد مصرف کنندگان وابسته است و انحصارگر تا جایی که درآمد خریداران اجازه می دهد، قیمت کالاها و خدمات خود را افزایش می دهد.
بازار رقابت انحصاری: این بازار صورت غالب بازارهای امروزی است که به صورت رقابت کامل هستند و نه به صورت انحصار کامل، یعنی وضعی بینابین دارند. در این بازار هم رقابت وجود دارد و هم انحصار، از جهت این که تعداد خریداران و فروشندگان خیلی زیاد بوده و هیچ یک از آن ها به تنهایی اثری بر روی دیگران ندارند به بازار رقابت کامل شباهت دارند و از طرفی به دلیل این که تولیدات هر یک از آن ها از تولیدات دیگران متمایز بوده و همگن و کاملا مشابه نیستند و نتیجتا دارای متقاضیان مخصوص به خود هستند به بازار انحصاری تمایل دارند.