خصلت ماندگار تبدیلخواهی جنسی به مثابهی برچسب
۱۰۱۹
خصلت ماندگار تبدیلخواهی جنسی به مثابهی برچسب
جدول شماره ۴-۱۰: تم اصلی دهم: تجربه «داغ ننگ» به دلیل تبدیلخواهی جنسی: قرارگیری در وضعیت انگ و «هویت ضایعشده»
کد ۱۰۱۰: انگ همجنسگرایی به تبدیلخواه جنسی
مشارکتکننده شماره ۴:
«مردم فکر می کنند ما هموسکشوال هستیم و یا فکر می کنند که ما مرد همجنسباز هستیم».
مشارکتکننده شماره ۵:
«همیشه فکر میکردم که من منحرف جنسی هستم. چون همین دوستم هم که باهاش رابطه داشتم بهم گفته بود که تو همجنسگرا هستی. من هم همیشه فکر میکردم که یه همجنسباز».
مشارکتکننده شماره ۱:
«یه هماتاقی داشتم که فکر میکرد من همجنسبازم».
کد ۱۰۲۰: انگ همجنسگرایی به تبدیلخواه جنسی
مشارکتکننده شماره ۱۰:
«آبجیم بهم گفته بود که آدمهایی که مثل تو هستند همجنسبازن».
مشارکتکننده شماره ۸:
«من یه دوستدختر داشتم که اولین دوستدخترم بود. تربیتبدنی میخوند. اومده بود خونمون، با هم تو اتاق بودیم. دستش ضرب دیده بود،گذاشته بود رو پام، من داشتم براش باندپیچی میکردم. اون زمانم بابام به مامان شک کرده بود کل خونهرو شنود گذاشته بود و دوربین کار گذاشته بود. یهو مامانم اومد تو اتاق. شروع کرد به داد زدن که تو همجنسبازی. برید بیرون و این حرفها. با دوستم اومدیم بیرون. انقدر خجالت کشیده بودم که فقط میخواستم خودمرو بندازم جلو قطار. قطار مترو. به قرآن مجید. چون جلوی دوستدخترم منرو خیلی کوچیک کرده بود».
مشارکتکننده شماره ۱۱:
«کسی که جرات نداشت که بخواد به من توهین کنه ولی ازونجایی که ترنسها الان انقدر رفتارهای زشت از خودشون نشون میدن به اونا که هیچی به مایی هم که داریم سالم زندگی میکنیم توهین می کنند. الان مثلا خیلی راحت به ترنسها میگن که اینا نرو مادهن. یا مثلا به ترنسهای MtF میگن مفعول. دخترهای همجنسباز یا پسرهای همجنسباز. در صورتی که ما همجنسباز نیستیم. من هویت دارم. هویتم پسرم. من جسمم رو با هویتم منطبق کردم. همجنسباز هویتش مشخص نیست. همینطور که همجنسباز بدش میاد که بهش بگن ترنسکشوال من هم بدم میاد بهم بگن هموسکشوال».
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۰۱۰ و ۱۰۲۰)
این تم برای هر دو گروه از تبدیلخواهان به طور مشترک به کار رفته شده است. اولین انگی که به هر دو گروه از این افراد زده می شود انگ همجنسگرایی و همجنسبازی است. شاید دلیل این امر را بتوان در بیاطلاعی افراد در مورد پدیده ترنسکشوال دانست. بسیاری از افراد در طول زندگیشان، حتی یک بار نیز با این واژه روبرو نشدهاند! اما، در مورد همجنسگرایی بارها و بارها در همه جا صحبت شده است. بنابراین شاید اولین فکری که بعد از دیدن دختر یا پسری که به همجنس خود تمایل دارد به ذهن خطور کند، این است که این فرد تمایلات همجنسگرایی دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نکتهی جالب توجه این است که کاربست واژهی همجنسگرا از جهت محتوایی، برای این دو گروه از تبدیلخواهان تفاوت ماهوی دارد: وقتی این واژه برای گروه دوم به کار می رود (پسرسرشت) با توجه به فاعل بودن آنان در روابط جنسی تنها جنبه توصیفی دارد اما وقتی برای گروه اول(دختر سرشت) به کار می رود، با توجه به مفعول بودن آنان، جنبه توهین و تحقیر به خود میگیرد! بدین ترتیب مفهوم انگ گافمن را میتوان در اینجا بسط داد یعنی میتوان میان انگهایی که ماهیتی توصیفی و طبقهکننده دارند و انگهایی که گوینده با عمق نفرت بیان می کند تمییز قائل شد. تفاوت این دو گونه انگ گاه در متن نوشته شده آنچنان مشهود نیست که وقتی آن را میشنویم! زیرا لحن بیان یک جمله، دربردارندهی جهتگیری و احساس گوینده از بیان یک مطلب واحد است. اگر از منظری پدیدارشناختی به ادعای فوق بنگریم میتوان نتیجه گرفت که یک انگ خاص مانند همجنسگرایی به مثابهی پدیدهای واحد می تواند نمودها یا پدیدارهای متفاوتی داشته باشد.
کد ۱۰۱۱: انگشتنما بودن و قرارگیری در معرض نگاه تحقیرآمیز به مثابهی داغ ننگ
مشارکتکننده شماره ۶:
«دوست دارم ازین تنهایی دربیام. درد بزرگیه. حتی خانوادم هم خودِ واقعی من رو نمیپذیرند. من حسشون رو میگیرم. نگاههای سنگینشون رو درک میکنم. اینا چیز کمی نیست».
مشارکتکننده شماره ۴:
«من همیشه زیر نگاههای مردم بودم. همیشه نگاههای سنگین مردم را روی خودم احساس میکردم. خیلی بدم میاد که یهجوری آدمو نگاه می کنند و بعد میگن این دیگه چیه؟ پسره دختره؟»
مشارکتکننده شماره ۵:
«همیشه همه تو خیابون خیلی بد منرو نگاه می کنند انگار که من انگل جامعه هستم. واقعا دخترها یجوری باهام برخورد می کنند که انگار یه موجود چندش هستم».
کد ۱۰۲۱: انگشتنما بودن و قرارگیری در معرض نگاه تحقیرآمیز به مثابهی داغ ننگ
مشارکتکننده شماره ۸:
«من از اولم صدام یه مقدار کلفت بود، بعد هورموندرمانی فقط یه حالت دورگه شده. از موهام که انقدر کوتاه بود و حالتای پسرونه که داشتم. راه رفتنم. بعد هی نگام میکردن. هی مسخرم میکرد. انقدر کتک خوردم تو زنا. یهبار یه زنه چادری اومد بالا یهو یه صلوات فرستاد بعد گفت دوجنسهس دوجنسهس. بزنیدش. این مریض جنسیه نزارید بیاد تو زنا. نزارید خودشو بماله بهتون. منرو دو سه بار از مترو انداختن بیرون. یه بار یه خانمه همه صورتمو چنگ انداخت واسه اینکه میگفت تو پسری مانتو پوشیدی که خودتو بمالی به زنا. چون من همیشه خیلی اسپرت لباس میپوشیدم و تیپم خیلی ورزشی بود. خیلی تو چشم بودم».
مشارکتکننده شماره ۷:
«مجبور شدم برم خونه مانتو بپوشم. حالا سیبیلم داشتم اون موقع بیشترم بود انقدر با تیغ میزدم. اطراف شهرک غرب یه جا قرار گذاشته بودیم. اونجا هم همه درو داف. بعد خیلی بد بود دیگه من با اون قیافه. همه با انگشت نشونم میدادن. پسرها تیکه مینداختن که هه پسر رو. سیبیلاشو! خیلی مسخره بود».
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۰۱۱ و ۱۰۲۱)
نگاه معنادار و تحقیرآمیز، تجربهای است که هر دو گروه از این تبدیلخواهان در طول زندگی خود داشته اند. این افراد به خاطر داشتن ظاهر نامتعارف همواره انگشتنما هستند. داشتن ظاهری پسرانه در پوشش دخترانه، موجب می شود که تبدیلخواهان FtM از طرف اطرافیان مورد تمسخر واقع شوند ولی این تجربه برای تبدیلخواهان MtF تبعات بیشتری دارد و فقط به یک تمسخر ختم نمی شود. اینان نه تنها در جریان کنش متقابل اجتماعی در محیط بیرون از خانه، بلکه از طرف خانوادهی خود نیز تحقیر میشوند.«نگاه سنگین» آشنا و غریبه، حسرتی که در نگاه مادر است، برخورد تحقیر آمیز دیگران، همه و همه، تجربیاتی است که در دوران بروز «خود واقعی» با آن مواجه شده اند. مشارکتکنندگان دلیل این مساله را آرایش کردن، داشتن پوشش دخترانه، و به طور کلی بروز رفتارهایی نامتعارف عنوان میدانند که موجب میگردد، هیچگاه نتوانند یک زندگی معمول و عادی را تجربه کنند. میتوان این تفاوت در نگاه به دو گروه یاد شده را ناشی از آن دانست که اساسا «مردی با ظاهر زنانه» بسیار مشمئزکنندهتر از «زنی با ظاهر مردانه» است! دومی تنها ابعاد زیباییشناختی مخاطب را به چالش میکشد در حالیکه اولی نفرتانگیز جلوه می کند و مردانگی را به چالش میکشد!!
کد ۱۰۱۲: ناباوری نسبت به تبدیلخواهی جنسی و انگ تمایل به «مفعول بودن»
مشارکتکننده شماره ۵:
«اون یکی داداشم که دو سال از من بزرگتر بود بهم میگفت که تو چون میخوای بِدی داری این اداها رو در میاری».
مشارکتکننده شماره ۶:
«کسایی که باهاشون رابطه داشتم هم بهم میگفتند که تو گی هستی. منتها گی مفعول».
مشارکتکننده شماره ۴:
«میگن این پسره اواخواهره. این پسره مفعوله. همجنس بازه. دوجنسهست و اینها رو با یک حالتی میگن که انگار همه بیاخلاقیهای دنیا تو ما جمع شده و خودشون پسره پیغمبرن».