(استراتژی)
دارای زمان و مکان
ورای زمان و مکان
کیفیت انتقال مسیر
(خط مشی)
نمودار ۳۴-۲ نظریه حرکت ( اعرابی ،۱۳۷۰: ۲۶)
حرکت عبارت است از رهایی تدریجی چیزی از قوه و استعداد و رسیدن به فعلیت . حرکت در همه شئون جهان طبیعت حکمفرما می باشد. از دیدگاه متالهین، جهان و هر چه در او هست مخلوق خداوند حکیم است و این خلق و ایجاد، حکمت و غایتی دارد که همه رو به سوی آن سیر می کنند.
در هر لحظه ای که موجودات متحرک به کمال و غایت خویش برسند از حرکت باز می ایستند و پس از وصول هم، دیگر حرکت معنی و مفهومی نخواهد داشت، بنابراین باید کمال خلقت در مرتبه ای باشد که رسیدن و وصول موجودات بدان و گذشتن از آن ممتنع باشد و صرفاً میل به طرف آن در عینیت نمود یابد. به این ترتیب باید غایت و کمال خلقت فارغ از زمان و مکان و ورای آن بوده به طوری که در بستر زمان و مکان، وصول بدان ممتنع باشد. از این مطلب نکته ای دانسته می شود و آن اینکه چنانچه غایت و کمال ورای زمان و مکان باشد اساساً باید از تغییراتی که در بستر زمان و مکان حادث می شود، تاثیر نپذیرد. بنابراین غایت و کمال مقوله ای است که نسبت به زمان و مکان ثابت است و تحت تاثیر تغییرات زمان و مکان متحول نمی شود، که از آن به « وضعیت مطلوب » تعبیر می کنیم. هر حرکتی به صرف اینکه حرکت است دارای “جهت” است و به تعبیر دیگر چون حرکت شیء به سوی غایتی است لذا حرکت بودن ” جهت ” ممتنع است و نظر به اینکه غایت حرکت ورای زمان و مکان است لذا ” جهت حرکت ” نیز مقوله ای ورای زمان و مکان می باشد و ما از این مفهوم به « جهت کلی حرکت » یا “استراتژی” تعبیر می کنیم و آن را همانند وضعیت مطلوب از تاثیر زمان و مکان مصون دانسته و در هر حال حرکت در راستای استراتژی انجام می شود. ( اعرابی، ۱۳۷۰ :۲۱-۲۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۸-۱-۲- سطوح استراتژی
یک استراتژی ، الگویی است بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ریزی شده ، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها ، رقبا و دیگر عوامل محیطی . به بیان دیگر استراتژی مفهومی گسترده است و کلیه راه هایی را که سازمان برای دستیابی به مقصود می پیماید و یا می خواهد بپیماید در بر می گیرد . یک استراتژی کلان خوب تعریف شده بر تصمیمات استراتژیکی که مدیران بازاریابی و دیگر مدیران عملیاتی می توانند در سطوح پایین تر سازمانی اتخاذ کنند ، تأثیر می گذارد و گاه آنها را محدود می کند .
بیشتر سازمانها به جای اتخاذ یک استراتژی جامع و واحد ، از مجموعه ای از استراتژی های مرتبط استفاده می کنند . آرتور ای تامپسون و ای جی استریکلند (۱۹۹۰) سه سطح برای استراتژی قائل شده اند که عبارتند از :
استراتژی بنگاه یا شرکت[۳۶۳]
استراتژی تجاری یا کسب و کار[۳۶۴]
استراتژی های وظیفه ای[۳۶۵]
هر استراتژی علاوه بر پاسخگویی به شرایط محیطی، با استراتژی های سطوح دیگر و نیز با نقاط قوت و شایستگی های رقابتی واحد تجاری مربوط و با سطح شرکت به عنوان یک مجموعه واحد هماهنگ می باشد Walker & et.al ,2001). )هر یک از سطوح استراتژی با سایر سطوح استراتژی تعامل نزدیک و هماهنگی دارد و اگر کل شرکت بخواهد موفق شود باید این سه سطح یکپارچه باشند
استراتژی بنگاه یا شرکت
طبق نظر اندروز (۱۹۸۷) استراتژی شرکت عبارت است از : طراحی تصمیمات شرکت که رسالت ، ماموریت و هدف های کمّی آن را تعیین و آشکار می سازد ؛ تعیین خط مشی ها و برنامه های اساسی برای نیل به آن هدف ها ؛ تعریف دامنه فعالیت های شرکت و مشخص ساختن نوع سازمان اقتصادی یا انسانی آن ؛ و ماهیت اقدامات اقتصادی و غیر اقتصادی که باید سهامداران ، کارکنان ، مشتریان و نهادهای جامعه انجام دهد. به بیان دیگر استراتژی سطح شرکت با تصمیماتی سر رو کار دارد که ماهیت آنها طوری است که کل شرکت را در بر می گیرد. Hax & Majlof, 1996)) استراتژی سطح شرکت به توصیف جهت گیری کلان شرکت در راستای نگرش کلی آن به رشد و مدیریت انواع کسب و کار (واحدهای تجاری) و خطوط تولید می پردازد. استراتژی بنگاه تشکیل می شود از: استراتژی هدایتی[۳۶۶]، استراتژی پرتفولیو یا تجزیه و تحلیل بدره[۳۶۷]، استراتژی سرپرستی[۳۶۸] Hunger & Wheelen, 2001)). استراتژی سطح شرکت در قالب واژه هایی چون ثبات، رشد و کاهش معنا می یابد.
مدیران در بالاترین سطح سازمان این نوع استراتژی را به گونه ای که ناظر بر منافع و عملیات سازمان خود باشد تنظیم و تدوین می کنند . در این سطح معمولا دو سوال اصلی مطرح می شود :
الف- سازمان باید به چه فعالیت هایی اشتغال داشته باشد ؟ ب – منابع سازمان به چه ترتیبی باید به فعالیت های مختلف سازمان اختصاص داده شوند ؟ (رحمان سرشت ، ۱۳۸۴ ) . مهمترین استراتژی های سطح شرکت عبارتند از : استراتژی هدایتی ، استراتژی پرتفولیو ، استراتژی سرپرستی (Hunger & Wheelen, 2001).
استراتژی تجاری یا کسب و کار
استراتژی کسب و کار بر بهبود موقعیت رقابتی محصولات یک شرکت یا یک واحد تجاری در یک صنعت یا یک بخش بازار خاص تاکید می کند . استراتژی سطح کسب و کار ( تجاری ) درباره چگونگی رقابت موفق در بازارهای خاص می باشد و با موضوع سر و کار دارد که یک کسب و کار ( واحد تجاری ) چگونه به مزیت رقابتی دست می یابد؟ یک کسب و کار ( واحد تجاری استراتژیک ) بخشی از یک سازمان است که برای آن یک بازار خارجی مشخص در خصوص محصولات آن وجود دارد و این موضوع آن را از دیگر کسب و کارها جدا می کند Johnson & Scholes, 2002)) در یک شرکت چند کسب و کاری، سطح تجاری شامل روسای واحد تجاری در سازمان و نیروهای پشتیبانی واحدها می باشد. در یک شرکت تک کسب و کاری، سطح شرکت و سطح تجاری با یکدیگر یکسان می باشند (Hill & Jones, 1992) استراتژی کسب و کار معمولاً در سطح محصولات یا واحد تجاری استراتژیک اجرا می شود و بر بهبود موقعیت رقابتی کالاها و خدمات شرکت در یک صنعت خاص یا یک بخشی از بازار خارجی تاکید دارد. واحد استراتژیک تجاری ممکن است از استراتژی های رقابتی ( مبارزه با تمام رقبا برای کسب مزیت) یا مشارکتی ( همکاری با یک یا چند رقیب برای کسب مزیت علیه سایر رقبا ) و یا به هر دو شکل باشد ( هانگر و ویلن، ۱۳۸۱ : ۱۳۳ ).
استراتژی های وظیفه ای یا کارکردی
استراتژی های کارکردی ( وظیفه ای ) برای تحقق بخشیدن به هدف های کسب و کارها ( واحدهای تجاری ) شرکت های محصور در قالب واحدهای تجاری یا خدماتی تدوین می شوند استراتژی وظیفه ای ، نگرش مورد استفاده یک حوزه کاری برای کسب اهداف و استراتژی های بنگاه و کسب و کار از طریق حداکثر کردن بهره وری منابع است . این استراتژی به توسعه و تقویت یک شایستگی بارز می پردازد تا بدین وسیله شرکت بتواند به مزیت رقابتی دست یابد Hunger & Wheelen, 2001)).
در حقیقت این استراتژی جهت کلی هر یک از فعالیت های سازمان را تعیین می کند . هدف هر یک از استراتژی های وظیفه ای انجام صحیح و مؤثر همان وظیفه است . هماهنگی بین استراتژی های وظیفه ای با استراتژی شرکت یا واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است ( محب علی و رحمان سرشت ، ۱۳۷۶ ) .
انواع استراتژی های وظیفه ای یک سازمان عبارتند از : استراتژی های بازاریابی ، استراتژی های مالی ، استراتژی های تحقیق و توسعه ، استراتژی های عملیاتی ، استراتژی های منابع انسانی ، استراتژی های سیستم های اطلاعاتی .
سه مرحله اصلی در الگوی مدیریت استراتژیک ( تدوین؛ اجرا؛ و ارزیابی و کنترل ) برای تمامی سطوح استراتژی صادق می باشد ( هر یک از سطوح دارای این سه مرحله اصلی هستند). هر سطح استراتژی، محیط استراتژیک سطح پایین تر را شکل می دهد به این صورت که اجرای استراتژی سطح بالاتر برابر است با تدوین استراتژی سطح پایین تر (Wheelen & Hunger, 1992). نمودار شماره ۳۵-۲ این رابطه را نشان می دهد. در بعضی از سازمان ها کوچکتر نیز سطح اول و سطح دوم با یکدیگر ادغام می شوند و یک سطح به وجود می آید.
استراتژی سطح شرکت
اجرا
تدوین
ارزیابی و کنترل
استراتژی سطح کسب و کار
استراتژی سطح کارکردی
اجرا
تدوین
ارزیابی و کنترل
اجرا
تدوین
ارزیابی و کنترل
نمودار ۳۵-۲ رابطه بین سطوح استراتژی:۲۳) (Wheelen & Hunger, 1992
نمودار ۳۶-۲ سطوح استراتژِی و انواع آنها (Hunger & Wheelen,2001)
استراتژی های سطح وظیفه ای
استراتژی های سطح کسب و کار
استراتژی های سطح سازمان
استراتژی های مالی
استراتژی های تحقیق و توسعه
استراتژی های سیستم اطلاعاتی
استراتژی های منابع انسانی
استراتژی های تولید و عملیاتمحصول: گوناگونی محصول، کیفیت طرح، مشخصات خاص مخصوص، نام و نشان تجاری، بسته بندی، اندازه،ارائه خدمات پس از فروش، تضمین، استرداد (برگشت از فروش)
استراتژی های آمیخته با