یکی از روش های تاثیرگذار در تعلیم و تربیت استفاده از تشویق و تنبیه در اصول تربیتی است. این روش که در آیات قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است. امروزه بیش از پیش توجه مربیان تربیتی در مکاتب را به خود جلب کرده است. این گزاره قرآنی که می گوید اگر در مقابل نعمات الهی شکرگزار و فروتن بودید بر نعمتهای شما افزوده می شود و اگر کفر ورزیدید، عذاب الهی دامن گیر شما خواهد بود، در ابعادی ناظر به اهمیت همین روش است. سرِّ این مطلب نیز روشن است، چون انسان موجودی است که از پاداش لذت می برد و از تنبیه روی گردان است. همین گرایش سبب ترغیب انسان به انجام کارهای خوب و خودداری از اعمال ناپسند می باشد. (نادری شاهرودی، ۱۳۸۹: ۱۲۹)
شکی در آن نیست که تشویق و تنبیه تاثیرگذار است اما حد و اندازه آن را بایستی رعایت کرد. در واقع از افراط و تفریط پرهیز نمود. این روش تا اندازه ای می تواند جوابگو باشد. اما این را هم باید گفت که در تقدم و تأخر آن، جانب تشویق را باید بیشتر گرفت و از ابزار تنبیه کمتر استفاده کرد. از نکاتی دیگر که در این مقوله رعایت آن الزامی است توجه به سفارشات سنت اسلامی است که در آن تشویق و پاداش بیشتر از میزان عمل نیک انجام شده باشد و تنبیه و مجازات کمتر از میزان خطا و عمل بد باشد، مصداق آن آیه ۱۶۰ از سوره انعام است که می فرماید:
«من جاءَ بالحسنه فَلَهُ عَشرُ امثالها و من جاءَ بالسیئه فلا یجزی الا مثلها و هم لا یُظلَمون»
هرکس کار نیکو کند او را ده برابر آن پاداش خواهد بود و هرکس کار زشت کند، جز به قدر آن کار زشت مجازات نشود و به آنها اصلاً ستم نخواهد شد.
از نکات دیگری که در این باب توصیه شده است. صرفاً از تشویق مالی و پولی و تنبیهات بدنی استفاده نشود. اما آنچه که به نظر می رسد فراتر از این محرکها تاثیرگذار است این است که از تشویقات درونی استفاده شود یعنی طوری اغنای ذاتی. یعنی چه خوب است که متربی منتظر پاداش برای انجام کار نیک نباشد و یا برای ترس از تنبیه از اعمال بد دوری نکند. همانطوری که حضرت امیر علیه السلام در کلامی می فرماید:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بهشت و جهنم برای او مفهومی ندارد بلکه دوری خدا را نمی توان تحمل بیاورد. در واقع نشانگر این است که درستی و عبادت خداوند را به خاطر بهشت و جهنم نمی خواهد بلکه خدا را فقط برای خدا می خواهد.
به نوعی یکی از دانشمندان غربی بنام «ادواردو کلاپارد» نیز معتقد است:
محرک تعلیم و تربیت باید نه ترس از تنبیه و نه حتی اشتیاق به پاداش، بلکه رغبت عمیق نسبت به چیزی که پای درک یا اجرای آن در میان است، باشد. کودک نباید برای اطاعت از دیگران کار کند و خوش رفتاری نماید، بلکه علت پشتکار و خوش رفتاریش باید آن باشد که چنین رفتاری را خواستنی احساس کند. کوتاه سخن آنکه انضباط درونی باید جانشین انضباط برونی گردد. (کریمی، ۱۳۸۹: ۱۲۳)
۲-۱۵-۶- هنر و شیوه های هنری:
هنر فی النفسه در ذات خود دارای زیبایی و حلاوت و شیرینی خاصی است. هنر تاثیرگذارترین ابزار برای انتقال یک حس و هدف خاصی است. اولین هدف آفرینش و اولین هنرمند ذات باری تعالی است که اینچنین به زیبایی جهان آفرینش را نقاشی کرده است. هنر آن کلامی است که توسط هادیان و پیامبران برای انسانها بازگو شده است و از طریق آن دلهای متحجر و غیرقابل نفوذ مانند موم نرم شده است. هنر، ابزار گرانبهای است که اگر در دست اهل باشد جهانی را متحول خواهد کرد و برعکس اگر در اختیار نااهل باشد مضرات جبران ناپذیری را بجای می گذارد. هنر جایگاه خاص و والایی در بین ادیان و جوامع گوناگون دارد. هنر و هنرمند دارای ارزش است و جا و مکان خاصی را نمی تواند برای آن تصور کرد. در دین اسلام، مسیح، یهود و یا در ملتهایی در آسیا، آفریقا، اروپا، هر کجا که باشد قابل تکریم و ستایش است و او هنگامی از فایده و ارزش می افتد که از دایره اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی خارج شود. که ما می بینیم در جهان کنونی از این مقوله با ارزش چه سوء استفاده های نابجایی می شود. هنر و هنرمند امکان دارد در اختیار زر و زور فراوان و حاکمان ظلم و جور قرار گیرد که اگر چنین باشد انسانها از دایره تربیت اخلاقی و اسلامی خارج خواهند شد و رو به انحطاط و سقوط از جایگاه انسانی خواهند رفت.
هنر جایگاهی مقدس دارد. اوج هنرجاذبه هنری قرآن و صدای رسای هنرمندانه آیات آسمانی است که آنچنان دلها را مجذوب می کند که هرکس با زبان عربی آشنا باشد مجذوب قرآن می شود. هنر قرآن کریم در قالب الفاض نمی گنجد و در یک کلام می توان گفت که قرآن معجزه است. قرآن کریم با تعابیر بلکه و بی بدلیل راه سعادت و شقاوت را از هم جدا می کند و به دلهای عاشق نور معرفت می تاباند.
مقام معظم رهبری در رابطه با هنر می فرماید:
هنر در ذات خود یک چیز مقدس است. هنر آلوده نیست، هنرمند آلوده کننده هنر است، که اگر دارنده آن پاک و مقدس باشد آن را در بهترین شکل و در بهترین جا بکار خواهد برد. هنر یکی از خصوصیاتی است که انسان در طول تاریخ خود بوسیله آن همیشه بهترین پیام ها را و ظریفترین ایده ها و آرمانها را بوسیله آن تبلیغ کرده است.
هنر عبارت است از کیفیت بیان و ادای یک مطلب به شکل زیبا و ظریف توام با ذوق شامل سخن گفتن، شعر گفتن و داستان نوشتن. (بانکی پورفرد، ۱۳۸۰: ۲۳۶)
اسلام همواره با هنر عجین بوده است و از نشانه های آن این است که توانسته است دلهای بیش از یک میلیارد انسان را تسخیر کند و بر سایر ادیان نیز تاثیر بگذارد که انسانهای منصف همواره سر تعظیم در برابر آن فرود آورده اند. در این مبحث می خواهیم به بحثی که شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی اش آورده است اشاره ای داشته باشیم، ایشان می فرماید:
آن چیزی که بیشتر از همه نیاز مطالعه دارد این است که آیا اسلام هیچ عنایتی به بعد چهارم روح انسان یعنی استعداد هنری نموده و در اسلام به زیبایی و جمال عنایتی شده یا نه؟ بعضی چنین تصور می کنند آدم از این نظر خشک و جامد و بی عنایت است، و به عبارت دیگر اسلام ذوق کُش است، و البته اینها که اینچنین ادعا می کنند به خاطر این است که اسلام روی خوش به موسیقی نشان نداده و نیز بهره برداری از جنس زن بطور عام و هنرهای زنانه یعنی رقص و مجسمه سازی را منع کرده است ولی این شکل قضاوت درست نیست. ما باید راجع به مواردی که اسلام با آن مبارزه کرد، تأمل کنیم و ببینیم آیا اسلام با آنها مبارزه کرده که از آن جهت که زیبایی است یا از آن جهت که مقارن با امر دیگری است که برخلاف استعدادی از استعدادهای فردی یا اجتماعی انسان است؟ و به علاوه ببینیم در غیر این موارد ممنوعه آیا با هنری مبارزه شده است؟
استاد شهید در ادامه بحث به مسئله موسیقی می پردازد و می فرماید:
مسئله موسیقی و غنا مسئله مهمی است اگر چه غنا حدودش روشن نیست. غنا ضرب المثل مسائلی است که فقها واصولیون به عنوان موضوعات مجمل، یعنی موضوعاتی که حدودش مفهوم و مشخص نیست به کار می برند.
می گویند: در مواردی اصل برائت جانشین می شود، مثلاً در مورد فقدان نص، اجمال نص، تعارض نصین و شبه موضوعی، و وقتی می خواهند مثال به اجمال نص بزنند همین غنا را ذکر می کنند. ولی البته قدر مسلمی در غنا هست و آن این است که آوازهایی که موجب خفت عقل می شود، یعنی شهوات را آنچنان تهییج می کند که عقل به طور موقت از حکومت ساقط می شود، و همان خاصیتی را دارد که شراب یا قمار داراست. (غنا محسوب می گردد). تعبیر«خفت عقل» هم تعبیر فقها و از جمله شیخ انصاری است. آنچه مسلم است این است که اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست کند و عمل هم نشان داده است که مطلب از همین قبیل است.
چندی پیش در روزنامه در مورد زن و شوهری نوشته بود که کارشان به طلاق و محکمه کشیده است. شوهر می خواست زن خود را طلاق دهد. به این دلیل که می توان گفت زن من با وجود اینکه عهد کرده بود که هیچوقت در مجالس در حضور مردان بیگانه نرقصد معذلک در یک عروسی رقصیده، زن، گفته او را تصدیق، و اضافه کرده بود که چون خوب رقص می داند وقتی در آن مجلس آهنگ نواختند آنچنان تحت تاثیر قرار گرفته که بی اختیار برخاسته و شروع به رقص کرده است. (شهید مطهری،۱۳۷۳: ۷۱-۷۰)
۲-۱۶- عوامل و نهادهای موثر در تعلیم و تربیت:
بجز انبیاء و اولیاء اله که از سرچشمه فیض الهی بهره مند بوده و بدون درس و مکتب ناخوانده مدرس شده اند، دیگر انسانها نیز نیاز به تعلیم و تربیت دارند و این آموخته و پرورش یافتن خود به خود پدید نمی آید بلکه در سایه سار عوامل و نهادهایی که موثر بر آن هستند بوجود خواهند آمد، انسان مانند زمین بایری است تا هر آنچه در آن کشت شود همان از آن می روید. و این انسان در جامعه ای زندگی می کند که عوامل مختلف و گوناگون در تربیت تاثیرگذار هستند و به هیچ وجه نمی تواند خود را از آن عوامل جدا کند و به عبارتی کنج عزلت را انتخاب نماید.
باتوجه به اینکه این عوامل را می خواهیم از دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی نماییم، می توانیم از عوامل خانواده، آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانه، صدا و سیما، مطبوعات، اینترنت، ماهواره، کتاب، دولت و محیط و نظاماجتماع، که من حیث المجموع می توان به نهادهای اجتماعی، آموزشی، فردی و محیطی تفکیک کرد نام ببریم و هر کدام از آنها را به فراخور بحث بررسی نماییم.
۲-۱۶-۱- عامل خانواده:
از دیرباز خانواده بعنوان یک واحد تربیت شناخته شده است. نهادی که تاثیر بسزایی در تعلیم و تربیت کودکان دارد. کانونی است که عواطف و احساسات کودکان در آن رشد می کند. خانواده جای سکنا و آرامش است. در جریان زندگی روزمره فارق از هرگونه اتفاق و رویدادی که تلاش و خستگی به همراه دارد این محیط خانه و خانواده است که پناهگاه امن و مایه سکینه و آرامش است و جایگاهی است برای تجدید قدرت و قوا که بتوان با دشواریهای زندگی دست و پنجه نرم کرده خانواده هایی است که تمامی رفتار و سکنات والدین باید حساب شده باشد. چون محیطی است که مفاهیمی همچون محبت، و احترام، نشاط جسمی و روحی و یا شناخت جسمی و روحی و یا شناخت و مواهب خدادادی و مفاهیم ارزشی را می توان به کودکان تعلیم داد.
از بعد اجتماعی نیز می توان گفت که خانواده یکی از مهمترین نهادها (نظام ها) اجتماعی است که اهمیت بسیار در ریشه و شکوفایی و تربیت استعدادهای اجتماعی جامعه دارد، به گونه ای که می توان ادعا کرد اگر در جامعه ای آسیب های فراوان اجتماعی و روانی به چشم می خورد، بیشتر محصول جوامع کوچک پایه و از جمله «خانواده» است. برای مثال شاید بتوان گفت جوانی که در کوچه و خیابان و مکانهای عمومی رفتاری دور از شأن جوانان ایرانی دارد و براساس نظر کارشناسان امور اجتماعی و تربیتی، «بزهکار» محسوب می شود، نتیجه تربیت ضعیف خانوادگی است. (نادری، ۱۳۹۰: ۲۲۸)
توصیه های زیادی شده که کودکان قبل از ورود به محیط های آموزشی زمینه فراوانی برای تربیت صحیح دارند. در این زمان کودکان مانند زمین که هر چه در آن کشت شود در آینده برداشت می کند.
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرماید:
خانواده و جامعه باید بعنوان یک واحد تربیت هماهنگ و موثر، نقش خویش را قبل از حضور کودک در دبستان در زمینه اجتماعی کردن کودک، پذیرش آداب و رسوم مفید و سازنده و نیز استقرار اخلاق نیکو در وی ایفا کنند و این وظایف مهم را تنها به مربیان و معلمان حرفه ای نسپارند، چه شش سال اول زندگی کودک برای تکوین شخصیت وی اعم از رشد استعدادهای منطقی و زبانی تعادل عاطفی و توانایی برقراری روابط اجتماعی از اهمیت ممتازی برخوردار است. چنانچه گفته اند بیش از نیمی از مکتسبات یک جوان در پایان دوره دبیرستان از آن سالهای قبل از ورود به دبستان می باشد. پس باور داشته باشیم که کودکان ما بسیاری از مسائل معنوی را درک می کنند و آموزش آنان در این سنین با روش های مناسب نه تنها مقدور و معقول بلکه واجب و اساسی است. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۲۴۷)
پس می توان باتوجه به مطالب بالا گفت که رفتار و اخلاق و سکنات فرزندان آینه تمام نمای وضعیت خانوادگی آنان است. اگر خانواده توسط والدین که رکن اساسی آن هستند بخوبی مراقبت شود می توان گفت مشکلات اجتماعی در جامعه به مراتب کمتر است.
۲-۱۶-۲- آموزش و پرورش:
یکی از عوامل موثر در تعلیم و تربیت آموزش و پرورش است. از آموزش و پرورش بعنوان یک نهاد تاثیرگذار بر آینده یک جامعه می توان نام برد. این نهاد مهم و آینده ساز می تواند نقش اساسی در شکل گیری فرهنگ یک جامعه داشته باشد. چنانچه در بحث اهداف فرهنگی در تعلیم و تربیت اشاره شد. اهمیت فرهنگ و مسائل فرهنگی از مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی بالاتر است.
چون فرهنگ ریشه در عمق باورهای یک جامعه دارد اگر جامعه ای بخواهد خود را بشناسد با فرهنگ و هویت فرهنگ خود است که می شناسد. در واقع اگر دارای فرهنگ غنی و پرمحتوایی باشد. می تواند بر او تکیه کند و در مقابل هجوم دیگر فرهنگ ها از آن محافظت نماید. و حال این فرهنگ که اهمیت آن از دیگر مسائل تاثیرگذار در جامعه بیشتر است توسط چه نهادی از نهادهای جامعه زنده نگه داشته می شود. این است که می توان به اهمیت آموزش و پرورش پی برد، این نهاد نقش بسیار مهمی در تداوم فرهنگ جامعه دارد، چون آموزش و پرورش بعنوان یک تولید کننده فرهنگ در جامعه است. یعنی افرادی در دامن آن پرورش داده می شوند که حافظ فرهنگ و هنر آن جامعه هستند.
دشمنان این مرز و بوم همواره نفوذ در کشورمان و به غارت بردن منابع سرشار آن به این نهاد مهم و با ارزش توجه داشته اند. چون می دانند اگر بتوانند تسلط خود را براین نهاد که یک نهاد مقدس و فرهنگی است بگسترانند بسیار راحت تر به اهداف خود دست پیدا می کنند.
مقام معظم رهبری در اهمیت این موضوع نیز می فرماید:
… جامعه اسلامی برای خنثی کردن نقشه های دشمنان پس از امدادهای غیبی الهی به آموزش و پرورش و معلمان متعهد و دلسوز و دانش آموزان که سرمایه های انقلابند چشم امید دوخته است. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۲۵۳)
و در جایی دیگر در اهمیت آموزش و پرورش می فرماید:
اگر دستگاه تعلیم و تربیت در کشور خوب باشد و آموزش و پرورش فرهنگی توسط افراد صدیق و امین و توانا انجام گیرد آینده آن کشور تضمین شده است… تشکیلات جمهوری اسلامی باید متخصص مؤمن را پرورش دهد. (همان: ۲۵۲)
امام خمینی (ره) نیز در اهمیت مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاه ها و حوزه های علمیه می فرماید:
و از توطئه های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و تذکر داده ام بدست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاه هاست که مقررات کشور در دست محصولات آنهاست.
… نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشاند و دولتمردان را از بین ایشان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت کنند تا به دست آنان هر چه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارت زدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر به جلوگیری نباشد و این بهترین راه است برای عقب نگه داشتن و غارت کردن کشور های تحت سلطه، زیرا برای قدرتها، بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا و هر چه هست به جیب آنان می ریزد. (فاضلی، ۱۳۸۱: ۱۴۵-۱۴۴)
از وظایف مهم آموزش و پرورش علاوه بر پرورش استعدادها و آموختن علم و پویایی و همچنین خیزش در امر فرهنگ، توجه به اسلامی بار آوردن کودکان و نوجوانان است. که در این رابطه مقام معظم رهبری اشاره دارند که:
یکی از مهمترین تدابیر همین است که، جوانان و نوجوانان و کودکان را اسلامی بار بیاوریم . من خیال می کنم که سرلوحه و محور برنامه های آموزش و پرورش در تنظیم کتاب، در تربیت علم، در نظارت بر کار بخشهای مختلف آموزش و پرورش، در نظارت بر کار آموزش دهندگان و داخل مدارس باید بر این باشد که ببیند آیا تفکر اسلامی منقول می شود، یا نه؟ انسان سازی بر مبنای اسلامی و مسلمان سازی کودکان در این مدارس انجام می گیرد، یا انجام نمی گیرد؟ (بانکی پور فرد ۱۳۸۰: ۲۵۷)
۲-۱۶-۳- دانشگاه:
آنچه که می توان درباره دانشگاه گفت اینست که بلا شک یکی از مکانهایی است که آینده هر کشور به آن بستگی دارد و ما می دانیم که تعلیم و تربیت برای ساختن آینده ای بهتر است. پس تعلیم و تربیت با دانشگاه یک رابطه تنگاتنگ و جدایی ناپذیر دارد. اگر بخواهیم تأثیر دانشگاه بر تعلیم و تربیت صحیح را بدانیم بایستی دانشگاه از زوایای مختلف و متعدد مورد بررسی قرار گیرد، چون یکی از نهادهایی است که بالندگی آن موجب رشد و شکوفایی هر کشوری می شود دانشگاه است. در حال حاضر کشورهایی هستند از نظر مراکز مهم دانشگاهی مورد توجه هستند، علم و دانش در آنها نهادینه شده و به پیشرفتهای قابل توجهی دست پیدا کرده اند که برای دیگر کشورها براحتی قابل دسترسی نیست. و این یک کار ریشه ای و عمیق است که در دانشگاه های آنها صورت گرفته است. دانشگاه شامل عناصری است که یکی از آنها که بسیار با اهمیت است و پویایی و زنده بودن دانشگاه بستگی به آنان دارد قشر دانشجو است.
۲-۱۶-۳-۱- دانشجو کیست؟
در یک بررسی اجتماعی می خواهیم بگوییم دانشجو کیست، یعنی در واقع یک دانشجو داری چه خصوصیاتی است؟ در بالا به آن اشاره شد دانشگاه آینده ساز است پس می توان گفت که دانشجو یک عنصر آینده ساز است. معمولاً دانشجو از قشر جوان هر جامعه ای است و قشر جوان نیز اگر در مسیر آموختن علم و دانش قرار گیرد برای آینده امید بخش است و این عنوان برای هر کس که امیددار به آینده کشورش است جذاب و یا با ارزش است.
با پیروزی انقلاب اسلامی روح جدیدی به کالبد دانشگاه دمیده شد، دانشگاهی که با روند رو به انحطاط رژیم پهلوی مسیر انحرافی در پیش گرفته بود با پیروزی انقلاب نفسی تازه یافت. خود را از نو شناخت و به طبع دانشجو که عنصر فعال دانشگاه بود وارد میدان جدید شد، میدانی که در آن ارزشهای متعالی اسلام باز شناخته می شد. پس دانشجوی مسلمان هویت از دست رفته خود را پیدا نمود و دانشجوی مسلمان و حزب الهی یک ارزش محسوب می شد. مقام معظم رهبری در این رابطه می فرماید:
حزب الهی به معنی مسلمان کامل است و اگر می خواهید معنی خوب الهی را بدانید، این است که انسان از فکرش و از استعدادش و از نیروی بدنی اش کمال استفاده را بکند و به مقررات اسلامی احترام بگذارد. پس یک حزب الهی به نظم جامعه احترام می گذارد و فداکاری در راه اهداف اسلامی را براحتی انجام می دهد و این خصوصیات یک فرد حزب الهی است. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۲۷۲)
دانشجوی مسلمان پس با هویت اسلامی و انقلابی خود پیشتاز و پیشگام حرکت های انقلابی است. کسیکه به محض پیروزی انقلاب دانشجویان در صف جهاد همگام با دیگر اقشار جامعه در صحنه حاضر بودند و رشادتهای آنان را می توان در هشت سال دفاع مقدس یادآور شد که برای اعتلای میهن عزیزمان کلاسهای درس را رها کرده و به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافتند.
دانشجوی مسلمان درسخوان و عالم است. در این رابطه نیز مقام معظم رهبری می فرمایید: