گرفتن رشوه چه از هر دو طرف، چه از یک طرف و یا از غیر آن دو حرام است و چه حکم قاضی برای باذل به حق بوده باشد و چه به ناحق نیز حرام است و گرفتن رشوه هم برآخذ (مرتشی) حرام است و هم بر دهنده رشوه (معطی رشوه). چون دهنده رشوه آخذ را کمک در معصیت می کند. مگر اینکه تحصیل حق ، متوقف بر رشوه باشد که در این صورت رشوه فقط بر مرتشی حرام است. و اگر مال مورد رشوه باقی باشد باید آن را به مالکش رد کند. و اگر باقی نباشد ، اگر مثلی باشد مثل آن و اگر قیمی باشد باید قیمت آن را به مالکش رد کند. (شهید ثانی،۱۳۸۷، ص۳۰۶ )
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
« و یجب علی المرتشی إعاده الرشوه إلی صاحبها. و لو تلف قبل وصولها إلیه ضمنها له»(سبزواری، ۱۴۱۳، ج۲۷، ص۲۹).
این وجوب، یک حکم شرعی است و ممکن است ارتباطی به جنبۀ محرمانه و قانونی آن پیدا نکند، چرا که گرفتن رشوه سُحت و حرام است. بنابراین چه راشی شکایت کند و چه شکایت نکند چه آن را درخواست کند و چه درخواست نکند مرتشی باید آن را پس بدهد. امّا بعضی از فقهای سنّت به ضمانت و مسؤلیت مرتشی در صورتی که رشوه تلف شده باشد و راشی آن را با رضایت داده باشد، تردید کرده اند. در حرمت رشوه گرفتن، هیچ اختلافی وجود ندارد و همۀ علما حکم به حرمت آن نموده اند و بیش ترین تأکید بر حرمت رشوه، بر گیرندۀ آن تعلق دارد.
ابن ادریس حلّی هم تصریح کرده به اینکه: اخذ رشوه از سوی مرتشی و قاضی مطلقاً ( چه برای حکم برحق و چه باطل و چه ناحق) حرام است. ( ابن ادریس حلی ،بی تا، ج ۲ ، ص ۱۶۶ ).
شیخ طوسی در مبسوط می فرماید: اخذ رشوه در هر صورتی بر گیرنده آن حرام است که این جمله بیان گر این مطلب است که در هیچ شرایطی اخذ رشوه جایز نیست. ( طوسی ،۱۳۸۷، ج ۸ ، ص ۱۵۱ ).
نکته قابل ذکر این است که در هر حال گرفتن رشوه حرام است و علما در حرمت گرفتن رشوه هیچ تفصیلی را ذکر نکرده اند؛ یعنی چه به حق حکم شود چه باطل. و فقها در یک مورد برای حرمت رشوه استثنا قائل شده اند و آن در جایی است که اگر تحصیل حق متوقف بر دادن رشوه به حاکم باشد یعنی تنها راه این است که با دادن رشوه به حاکم، حق حاصل شود در این صورت دادن رشوه حرمتی ندارد و این عدم حرمت فقط برای رشوه دهنده است ولی برای رشوه گیرنده، حکم حرمت به قوت خود باقی است و در این باره هیچ اختلاف نظری بین فقها نبوده و همگی متفق القول هستند. ( لنکرانی، ۱۴۲۰،ص۳۰ ).
امام خمینی در کتاب تحریرالوسیله می فرماید:
بله اگر در موردی گرفتن حکم به حق از قاضی موقوف به دادن رشوه باشد یعنی تا ندهد قاضی به حق حکم نمی کند در این صورت دادن آن برای دهنده جایز است هر چند که بر گیرنده حرام است.( خمینی، ۱۳۸۷، ج۴، ص۳۸۰).
پیامبر(ص) می فرماید: ” هر گوشتی که از مال حرام رُسته باشد، آتش بدان سزواراتر است".
و حدیث دیگری که در آن آمده است: فردی با حالی زار و پریشان خدا را می خواند امّا خداوند وی را پاسخ نمی دهد چون خوراک و پوشاکش از مال حرام است و پیامبر (ص) هم می فرماید: چطور خدا به او پاسخ گوید؟ و خواند که وقتی رشوه می گیرد ایمان کاملاً از او جدا می شود مؤمن حقیقی کسی است که تعالیم و اوامر شرعی را همواره مورد نظر قرار می دهد و از حد و مرز آنها پای فراتر نمی نهد و این سخن پیامبر را همواره در نظر می آورد که :
“تصاحب مال مسلمان جز با رضایت او حلال و روا نیست". ( عبدالرحمان ، بی تا ، ص ۴۰ ).
همۀ علما بر سر اینکه رشوه حرام است اجماع دارند و هیچ اختلافی بین آنها در حکم حرمت وجود ندارد و در مسأله رشوه از جانب راشی و مرتشی بیشترین تأکید روی گرفتن رشوه از سوی مرتشی است که در هر حال بر مرتشی گرفتن رشوه حرام است. اما از جانب راشی اگر در موردی حکم به حق از قاضی موقوف به دادن رشوه باشد یعنی تا ندهد قاضی حکم به حق نمی کند در این صورت بر راشی جایز است هر چند که بر مرتشی حرام است. ( نگارنده).
۲-۳-۲- راشی
این کلمه اسم فاعل از “رشا یرشو” و به معنای رشوه دهنده است.
ابن ادریس حلیّ تصریح کرده به اینکه اعطاء رشوه و بذل آن از سوی راشی و عرف دعوی اگر به منظور حکم به حق و قضاوت صحیح و عادلانه باشد، حرام نیست ولی اگر برای احقاق باطل و ابطال حق باشد، آن هم حرام است، ( و عمدۀ هدف اینست که: قاضی برای قضاوت به حق هم، حق اخذ رشوه را ندارد.) ( حلی ، بی تا، ج ۲ ، ص ۱۶۶ ).
شیخ طوسی در مبسوط می فرماید: أما الراشی فإن کان قد رشاه علی تغییر حکم أو ایقافه فهو حرام، و إن کان لإجرائه علی واجبه لم یحرم علیه أن یرشوه کذلک لانه یستنفذ ماله فیحل ذلک له. اگر راشی برای تغییر دادن حکم و یا به تعویق انداختن آن، رشوه بدهد حرام است، ولی اگر برای اجرای حقش بدهد، بر او حرام نیست. ( طوسی، ۱۳۸۷ه.ق، ج۸، ص۱۵۱).
مرحوم طریحی در مجمع البحرین می گوید: رشوه معمولاً و اکثر موارد در مورد مالی که برای احیاء باطل یا ابطال حق اخذ و اعطا شود، بکار می رود و کم است که در مبذول للحق استعمال شود ( پس گویا در اثر کثرت استعمال ، به مبذول للباطل منصرف شده است، و مال مبذول للحق را نمی گیرد.) ( طریحی،۱۴۱۶ ، ج ۱ ، ص ۱۸۴ ).
اگر راشی فقط فکر دادن رشوه را کند امّا این فکر را عملی نسازد، مورد مؤاخذه قرار نخواهد گرفت و او را نمی توان مجرم قلمداد کرد. ( بیدهندی، ۱۳۷۳،ص۲۰ ).
در مصباح المنیر آمده: رشوه عبارتست از مالی که شخص آن را به حکم شرع یه به دیگری (دلّال و واسطه) می دهد به منظور اینکه حاکم به نفع او حکم کند ( چه بر حق باشد و چه بر باطل) و غیر حاکم او را راهنمایی کند( که چنین و چنان کن، فلان و بهمان را ببین تا کارت درست شود.) عمدۀ نظر مصباح المنیر همین حکم به له راشی است ولو به باطل و ناحق. ( انصاری، ۱۳۸۲،ج ۲، ص۲۹).
علل حرمت رشوه دادن
ادّله ای که در بیان حرمت رشوه از کتاب، سنّت، اجماع و عقل ذکر گردید هم شامل حرمت رشوه دادن می شود و هم شامل حرمت رشوه گرفتن و از بیان مطالب ذکر شده می فهمیم که بیشتر شامل رشوه دهنده می شود زیرا قاضی بوسیلۀ رشوه است که باعث می شود به باطل حکم کند و حقی را تضییع نماید.
ایروانی از قول شیخ انصاری درمکاسب می فرماید :« کیف کان فحرمه الرشوه غنیّه عن الاستدلال. فأنّ دعوی کونها من ضروریات الدین غیر بعیده »؛ یعنی به هر تقدیر، حرمت رشوه نیازی به استدلال ندارد بلکه می توان آن را از ضروریات دین شمرد. (انصاری، ۱۳۸۲، ج۲،ص۲۳ ) .
لما روی أن نبی صلّی الله علیه واله قال : « لعن الله الراشی و المرتشی فی الحکم » و عن أی عبدالله علیه السلام قال : « الرشا فی الحکم هو کفر بالله تعالی». ( شهید ثانی، ۱۴۱۳ه.ق، ج۱۳، ص۴۱۹ ).
علت دیگر حرمت رشوه حدیثی است که از پیامبر که می فرماید:
«الراشی و المرتشی کلا هما فی النار»
و روی آبو حمید الساعدی قال استعمل النبی صلی الله علیه و اله رجل من الأسد یقال له أبو البنیه و فی بعضها أبو الأبنیه علی الصدقه فلما قدم قال هذا لکم و هذا أهدی لی، فقام النبی علیه السلام علی المنیر فقال : ما بال العامل نبعثه علی أعمالنا یقول هذا الکم و هذا أهدی لی، فهلا جلس فی بیت أبیه أو فی بیت أمه ینظر یهدی له أم لا؟ و الذی نفسی بیدیه لا یأخذ أحد منها شیئا ألا جاء یوم القیامه یحمله علی رقبته إن کان بعیراله رغاء أو بقره له خوار أو شاه لها تنعر ثم رفع یده حتی رأینا عقره إبطیه ثم قال اللهم هل بلغت، اللهم هل بلغت.
ابو حمید ساعدی نقل می کند که پیامبر اکرم (ص) مردی را که به او ابولیثه می گفتند بر امر صدقه و ذکات گماشت و وقتی که کارش را به پایان رساند برگشت و به حضرت گفت: این مقدار مال شماست و این مقدار به من هدیه شده است . پیامبر با شنیدن این حرف بالای منبر رفت و فرمود: این کارگزاران را چه شده است؟ ما آنها را برای انجام فرامین خود بر می گزینیم ، به ما می گویند: این مال شما و این مقدار به من هدیه شده. مگر وقتی در خانه پدر و مادرش نشسته بود آیا باز هم به او هدیه می دادند؟ قسم به آن که جانم در دست اوست ، هیچ کس از آنها چیزی نمی گیرد، مگر اینکه در روز قیامت بر گردنش آن را حمل می کند، اگر چه یک الاغ پر داد و فریاد و یا گاو نعره کش و یا گوسفندی فراری باشد. سپس دست هایش را به حدّی بلند کرد که زیر بغلش را می دیدیم و دوباره فرمود: آیا رسالتم را انجام دادم. (طوسی، ۱۳۸۷ه.ق، ج۸، ص۱۵۱ )
آیات و اخبار اینچنین، نشان می دهد که رشوه در ایین مقدس اسلام، نیز حرام مؤکد است و نه تنها اجماع امت بر حرمت آن معتقدند بلکه لسان روایت، رشوه را شرک به خداوند بزرگ و کفر به آفریدگار معرفی می کند.
۲-۳-۳- رایش
در مصباح الفقاهه آمده است : «الرائش أی الساعی بینهما یستزید لهذا و یستنقص لذاک» . رایش کسی است که بین رشوه دهنده و رشوه گیرنده تلاش می کند تا مبلغ رشوه را کم یا زیاد کند ». ( خویی، بی تا، ج۱، ص۲۷۴ )
و رایش کسی است که دلّالی و واسطه گری می کند و گاهی نزد قاضی می رود و گه به نزد متهم می آید تا چیزی از مبلغ به نفع یکطرف بیافزاید، یا بکاهد و در این میان هم چیزی نصیب او شود. (ابن اثیر،بی تا، ج ۲ ، ص ۲۲۶ ).
القاموس : « الذی یتوسط بین الراشی و المرتشی. و فی الحدیث شریف : « لعن رسول الله صلی الله علیه واله و سلم الراشی و المرتشی و الرائش ؛ یعنی الذی یمشی بینهما.(ابوحبیب،بی تا، ص۱۴۹).
و یا به عبارتی رایش همان واسطه بین رشوه دهنده و رشوه گیرنده است که به خاطر زشت و قبیح بودن این پدیدۀ ناپسند سعی در مخفی کردن آن را دارد و نمی توان به طور علنی این کار را انجام دهند افرادی را به عنوان واسطه قرار می دهند تا آنها مشکل افراد را شناسایی و مبلغی را نیز به این فرد واسطه می پردازند و روایاتی که در این زمینه رشوه وارد شده است علاوه بر لعن رشوه دهنده و رشوه گیرنده واسطه بین این دو را نیز مورد لعن قرار داده اند.
۲-۳-۴- مال الرشوه
مال رشوه چیزی است که راشی در برابر درخواستش به مرتشی می دهد و ممکن است این مال رشوه، وجه نقد و یا اموال منقول یا غیر منقول و یا … باشد که راشی می پردازد و مالی است که برای قضاوت به ناحق اخذ می شود. و یا مال رشوه مالی است که شخص آن را به حاکم شرع یا به فرد دیگری که واسطه است می دهد به منظور اینکه حاکم شرع به نفع او حکم کند چه این که حکم بر حق باشد و چه باطل که در نتیجۀ این حکم به نفع راشی است ولو به باطل و ناحق. ( دریکنده، ۱۳۸۳، ص۱۴۸) واگر کسی به قاضی رشوه دهد تا به نفع او حکم کند و با این حکم، مبلغی پول به او تعلق گیرد، این پول حرام است خواه به نفع باذل حکم کند یا به ضرر وی و یا اینکه حکم او اعم از اینکه به حق باشد یا به باطل، در هر حال حرام است. ( انصاری، ۱۳۸۲، ج۲،ص۲۹ ).
۲-۴- مصادیق رشوه در فقه
۲-۴-۱- هدیه
هَدیَّه : عطیه است که برای کسی به جهت بزرگداشت او برده می شود ، و عنوان هبه به او عطاء می گردد. هدیّه مانند هبه بر دو قسم است :
۱- هدیّه معوّضه، یعنی هدیّه عوض دار، و یا معاوضه بین دو معامله است، بدین معنی که یک طرف چیزی را به دیگری می بخشد به شرط اینکه دیگری هم چیز را به او ببخشد و این بدان جهت است که در ماهیّت هبه، مجانی بودن اخذ شده است.
۲- هدیّه غیرمعوضه : یعنی هدیه ای که بدون عوض برای کسی برند. ( فیض، ۱۳۷۹، ص۳۸۵ ).
در کتاب نهج الفصاحه هدیه چنین تعریف شده است.
الهدّیه :
عنه (ص) : « نِعمَ الشَّی ءُ الهِدیّهُ أمامَ الحاجَهِ » . پیامبر (ص) بهترین چیزها ، هدیه پیش از حاجت است.
رسول الله (ص): « ما أهدی المَرءُ المُسلِمُ لِأحیه هَدِیّهٍ أفضَلَ مِن کَلِمَه حِکمَهٍ یَزیدُه الله بُها هُدیً أو یَرُدُّه بِها عَن رَدیً ». پیامبر خدا (ص) فرمودند: مرد مسلمان به برادرش هدیه ای بهتر از سخن حکمت آمیز نمی دهد که به سبب آن بر ایمانش بیفزاید یا خطری را از او دفع نماید.(خوانساری،۱۳۸۳،ص۶۸۹).
عنه (ص) « نِعمَ العَطیَّهُ کَلِمَهُ حَقِّ تَسمَعُها ثُمَّ تَحمِلُها إلی أخٍ لَک مُسلِمٍ ». پیامبر خدا (ص) بهترین عطاها، سخن حقی است که آن را می شنوی پس به برادر مسلمانت می رسانی.
نقش هدیه در ایجاد دوستی
رسول الله (ص) «تَهادَوا تَحابُّوا ؛ فَإِنَّ الهدَیّه تُضَعِّفُ الحُّبُّ و تُذهِبَ بَغَوائِل الصَّدر »ِ. پیامبر خدا (ص) به همدیگر هدیه بدهید تا رشتۀ محبت مابین شما پایدار شود، زیرا هدیّه دوستی و محبت را افزایش و کینه ها را از سینه ها بیرون کند.(همان).
عنه (ص) « تَهادوا تَردادُوا و احُبّاً، و هاجِروُا تُوِّرِ ثوُا أبناءَکُم مَجداً، وَ أقیلوُ الکِرامَ عَثَراتِهِم ». “پیامبر خدا (ص) به همدیگر هدیه بدهید تا محبت بین شما افزایش یابد و (در راه خدا) مهاجرت کنید تا برای فرزندانتان عزّت و افتخار بر جای گذارید و لغزش بزرگواران را ببخشایید “.
«پیامبر خدا (ص) به همدیگر هدیه بدهید ؛ زیرا هدیه ؛ دوستی و محبت را افزایش ، و کینه ها را از سینه ها بیرون کند ».
تشویق به هدیه دادن ( الحُّب علی الهدیّه )
« پیامبر خدا (ص) عیادت کن (حتی) کسی را که تو را عیادت نکند و هدیه کن (حتی) به کسی که به تو هدیه نکند ».