در نیمه اول قرن بیستم، در بیشتر کشورهای پیشرفته سرمایهداری، اصولاً الگوی برنامهریزی عقلانی و طرحهای جامع- تفصیلی، به صورت مختلف رواج و تسلط داشت. اما دهه ۱۹۶۰ یک نقطه عطف مهم در روند تحولات برنامهریزی شهری و منطقهای در جهان به شمار میرود. به طور مثال در اواسط این دهه الگوی برنامهریزی استراتژیک در ایالات متحده آمریکا رواج پیدا کرد. در سال ۱۹۶۷، قانون جدید برنامهریزی شهری در فرانسه به تصویب رسید که به جای طرحهای جامع، نظام جدیدی از انواع طرحهای توسعه و عمران را در دو سطح کلان و محلی به وجود آورد. در سال ۱۹۶۸، نظام طرحهای ساختاری- محلی در انگلستان، بر اساس رویکرد سیستمی، به مرحله اجرا در آمد. در کشور ژاپن، نیز، در سال ۱۹۶۸قانون جدید برنامهریزی شهری با رویکرد راهبردی جای قانون ۱۹۱۹ را گرفته است. (همان، ص ۹۷)
با توجه به این ملاحظات از دهه ۱۹۶۰ به بعد تقریباً در تمام کشورهای پیشرفته جهان، مبانی برنامهریزی شهری و الگوهای طرحهای جامع تغییر اساسی پیدا کرد، و به ویژه در دو دهه آخر قرن بیستم دامنه و عمق این تغییرات بیشتر شد. از حدود دهه ۱۹۷۰ به تدریج این تحولات به کشورهای در حال توسعه نیز نفوذ یافت، به طوری که امروزه به یک گرایش فراگیر جهانی بدل شده است. (همان، ص ۹۸)
طرح های جامع شهری که تدوین شان از دهه ۴۰ شمسی آغاز شدند، امروزه تقریباً در سراسر ایران و در سطوح شهری، شهرستانی و ناحیه ای به انجام رسیده اند. این طرح ها به دنبال آن هدف بوده اند که در برابر توسعه بی رویه شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن با پیش بینی تمامی فضاهای لازم بهترین راه حل ها را برای توسعه شهر پیشنهاد کنند. این طرح ها حاوی مطالعه بر وضعیت کنونی شهر و پیش بینی آینده آن است و در چارچوب آنها اطلاعاتی بی شمار درباره یک شهر به دست می آید. (فکوهی، ۱۳۸۵، ص ۳۳۱)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ویژگیهای برنامهریزی جامع
برنامهریزی جامع اصولاً بر مبانی مدرنیته یعنی خردگرایی علمی، تمامیتگرایی و اعتقاد به پیشرفت استوار است و در عرصه شهرسازی بیش از پیش به سمت اندیشه هندسی و کالبدی گرایش دارد. در این گونه برنامهریزی، اهداف و مقاصد برنامهریزی از قبل توسط نمایندگان سیاسی و مدیران جامعه تعیین میشود و بنابراین در فرایند برنامهریزی جامع، موضوع تصمیمسازی و تعیین اهداف و سیاستها اصولاً مطرح نیست. در این شکل از برنامهریزی، طبق موازین عقلی و علمی (یعنی از طریق استقراء و قیاس) اطلاعات لازم در مورد شهر جمع آوری و مورد تحلیل قرار میگیرد. حاصل کار طرح جامع است که به صورت کامل و جزئی وضعیت کاربری زمین را در حال و آینده به صورت نقشههای تفصیلی و ضوابط دقیق اجرایی معلوم میکند. این «طرح جامع[۹]» یا «طرح اصلی[۱۰]» تقریباً به صورت قطعی و تغییرناپذیر، به عنوان سند قانونی و الزامآور مبنای اقدامات بخش عمومی و خصوصی در شهر قرار میگیرد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۷۸)
به نظر فالودی، برنامهریزی جامع- عقلی ماهیتاً دارای ویژگیهایی است که به رویکرد تفصیلی و پیشبینی جزئیات برای آینده منجر میشود. به همین دلیل از برنامهریزی جامع و الگوی طرحهای جامع معمولاً با صفت برنامهریزی نقشه آبی[۱۱] نام برده میشود که بیانگر خصلت نقشههای اوزالیدی است که شامل جزئیات کامل و تفصیلی است. بنابراین میتوان اصطلاح «برنامهریزی نقشه آبی» را به عنوان معادل برنامهریزی تفصیلی و قطعی تلقی کرد. (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۷۸)
به طور کلی میتوان خصایل اصلی برنامهریزی جامع- عقلی (نقشه آبی) را به صورت زیر خلاصه کرد:
الف- خصلتی آمرانه و دستوری دارد و به گسترش بوروکراسی می انجامد.
ب- برنامهریزان و نیز مردم نقش مؤثری در تصمیمسازی و تصمیمگیری ندارند.
پ- بیشتر جنبه کالبدی و اقتصادی دارد و به کیفیات اجتماعی و امکانات تعییر و اصلاح بیاعتنا است.
ت- جنبه کامل، تفصیلی و قطعی دارد و امکانات تغییر و اصلاح در آن محدود است.
ث- بیشتر جنبه آرمانی و انتزاعی دارد و با امکانات اجرایی منطبق نیست. (همان، ص ۷۹)
مشکلات طرح های جامع شهری
طرحهای جامع شهری در عمل با عوارض منفی بسیار روبرو شده که از جهات مختلف مورد تحلیل و چارهجویی قرار گرفته است. در اینجا به برخی از محدودیتهای اصلی طرحهای جامع شهری، که زمینهساز پیدایش طرحهای ساختاری- راهبردی بوده است، اشاره میشود. اصولاً از دهه ۱۹۶۰ به بعد در آمریکا و اروپا انتقادات وسیعی نسبت به الگوی برنامهریزی جامع و طرحهای جامع مطرح شد، به طوری که عملاً به عنوان طرحهای جامع سنتی منسوخ اعلام گردید. انتقادات وارده به الگوی طرحهای جامع به چندین گروه تقسیم میشود: (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۷۹)
الف- انتقادات نظری و روش شناختی: (مثل نظرات پوپر، فالودی، شین مک کونل و ….)
ب- انتقادات اجتماعی و فرهنگی: (نظرات رابرت گانز، جین جکوبسن، کریستوفر الکساندر و …)
پ- انتقادات سیاسی و اقتصادی: (نظرات دیوید هاروی، مانوئل کاسلز، فریدمن و …)
ت- انتقادات طراحی و معماری: (نظرات رابرت ونتوری، برادران کریز- کوین لینچ، چارلز جنکس)
پیتر هال در بررسی و ارزیابی تجارب پیشروان اولیه برنامهریزی شهری به چند نتیجه کلی اشاره میکند که از نظر شناخت علل تحولات بعدی بسیار گویا است:
اغلب این متفکران به تولید نقشههای تفصیلی و کامل و ارائه اسناد قطعی در مورد آینده علاقهمند بودند و کمتر به عوامل اقتصادی و نقش نیروهای بخش خصوصی و غیره در اجرا و تحقق طرحها توجه داشتند …
پیشروان اولیه برنامهریزی شهری، به ندرت به ارائه گزینههای مختلف اقدام کردهاند. از نظر آنان تنها یک نگرش میتواند نسبت به آینده وجود داشته باشد.
نکته بارز این است که این پیشروان خیلی زیاد به برنامهریزی کالبدی تأکید داشتند و آنان حتی به مسائل اجتماعی و اقتصادی، نیز، از دیدگاه کالبدی مینگریستند و راهحل کالبدی برای آنها جستجو میکردند.
بنا به نوشته شین مک کونل در کتاب نظریههای برنامهریزی، نتایج چندین دهه برنامهریزی کالبدی ناامید کننده است. چرا که نظریههای پایهای آن بسیار کلی، مبتنی بر عوامل کالبدی، نخبه گرایانه و از نظر ابعاد اقتصادی، مالی و سیاسی بسیار غیر واقعی بوده است. این گونه برنامهریزی بسیار جامد و ایستا است در حالی که طبیعت پویا و متحول شهر به نوعی برنامهریزی انطباق پذیر[۱۲] نیاز دارد. (همان، ص ۸۰)
در گزارش مفصل مرکز سازمان ملل متحد برای سکونتگاههای انسانی[۱۳] در سال ۱۹۹۵، که درآن تجارب برنامهریزی شهری در سطح جهان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته، این نظر اعلام شد که طرحهای جامع سنتی اغلب ناموفق بوده است. به نظر کارشناسان سازمان ملل متحد علل عمده ناکامی طرحهای جامع توسعه شهری عبارتاند از:
عدم هماهنگی و همکاری میان بخشهای عمودی و افقی برنامهریزی …
ناهماهنگی میان فرایند تهیه طرحها و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی …
مقررات نامناسب کاربری زمین در مورد منطقهبندی و تفکیک اراضی …
تنگناهای سازمانی و عدم همکاری میان نهادهای مسئول مختلف …
با توجه به این مشکلات به منظور اصلاح نظام برنامهریزی شهری، سازمان ملل متحد تغییرات زیر را لازم دانسته است:
الف- در نظر گرفتن امکانات و ابزارهای اجرایی
ب- در نظر گرفتن سلسله مراتب انواع طرحهای شهری و منطقهای
پ- تأکید بر برنامهریزی محلی و عملی
ت- تأکید بر ابعاد راهبردی و مدیریت طرحهای شهری
ث- تغییر طرح شهری از صورت آماده به صورت یک فرایند(همان، ص ۸۱)
تفاوت دیدگاه دو رویکرد جامع و استراتژیک
در برنامه ریزی بلند مدت هدف های سازمان بر مبنای آینده مطلوب و مورد نظر ترسیم می شود ولی هدف های استراتژیک بر اساس منافع بالقوه نهفته در فرصت قرار دارند. بنابراین در برنامه ریزی بلند مدت، هدف ثابت و از پیش مشخص شده است در حالی که در استراتژی هدف از زمانی که فرصتی کشف و انتخاب شد معنا می یاید. (غفاریان، ۱۳۸۹، ص۲۸)
«برنامه ریزی استراتژیک» و «برنامه ریزی بلند مدت» نخست، با آنکه هردو برنامه ریزی بر «سازمان» و آنچه سازمان برای بهبود عملکرد خود باید انجام دهد، تاکید دارند، برنامه ریزی بلند مدت بیشتر بر مشخص کردن اهداف و مقاصد و تبدیل آنها به بودجه و برنامه های کاری جاری نظر دارد. (منوریان،۱۳۸۶، ص ۸) برنامه ریزان استراتژیک بیش از برنامه ریزان بلند مدت احتمال دارد خواستار شکل مطلوب سازمان یا «چشم انداز موفقیت» باشند و بپرسند که چگونه می توان به آن دست یافت. در عین حال برنامه ریزی استراتژیک خیلی بیشتر از برنامه ریزی بلند مدت جهت گیری عملیاتی دارد. (همان، ص ۹)
برنامه ریزی استراتژیک نوعا بر سازمان تاکید دارد، حال آنکه محور برنامه ریزی جامع، جامعه می باشد.ولی حتی زمانی که برنامه ریزی استراتژیک برای یک جامعه به اجرا در می آید، بین این نوع برنامه ریزی و برنامه ریزی جامع متداول (یا برنامه ریزی بلند مدت) اختلاف بارزی وجود دارد. به عنوان نمونه، «کافمن ویکوبز» چنین استدلال می کنند که برنامه ریزی استراتژیک برای جامعه در مقایسه با برنامه ریزی جامع دارای جهت گیری عملی و مشارکتی بوده و تاکید بیشتری برنیاز به درک نقاط ضعف و قوت و همچینین تهدیدها و فرصتهایی که جامه با آن مواجه است، داشته و بالاخره توجه بیشتری به رفتار رقابت آمیز بین جوامع مبذول می دارد.
طرح های جامع، اغلب برای ضرورتهای قانونی مرتبط با بهره گرفتن از اراضی و مدیریت رشد تهیه می شوند و عمدتا باید بر اساس فرایندی قانونی، با محتوایی قانونی تنظیم شوند. (همان، ص ۱۰) با آنکه برنامه ریزی جامع برای جامعه اغلب دارای چشم اندازی روشن، یعنی توصیف آرمانی آینده است، بین این چشم انداز با آنکه برنامه ریزی استراتژیک را هدایت می کند، اختلاف چشم گیری وجود دارد. چشم اندازهایی که برنامه استراتژیک را هدایت می کنند معمولا در بر گیرنده بازیگران (نوعاً و نه الزاماً سازمانها)، اقدامات و مواضع یا کانونهای اقدام ها هستند. چشم اندازهایی که برنامه ریزی جامع را هدایت می کنند، نوعا شامل اقدامها و مکانها هستند، اما بازیگران را کنار می گذارند، و از این به چشم اندازهایی نا مربوط مبدل می شوند. (همان،ص ۱۱) برنامه ریزی استراتژیک نیازمند بینش وسیع تر از آن چیزی است که معمولا راهنمای برنامه ریزی جامع واقع می شود. (همان، ص ۱۳)
۶-۲-۲ مطالعه موردی از تجربیات موفق
تجارب مربوط به تهیه برنامههای توسعه در کشورهای مختلف نشان دهنده ترکیب متناسب هر دو جزء پیشگفته برای رسیدن به برنامهای مدون است. وقتی به برنامههای توسعه کنونی در شهرهای مختلف توجه میشود، همگی به نوعی سعی در بیان معرفی وجوه بیرونی شهر دارد و با توجه به تعیین جایگاه نقش شهر در آینده، به بررسی ساختارهای درونی میپردازند. به عنوان مثال، در این خصوص میتوان به برنامههای زیر اشاره کرد.
۱-۶-۲-۲ برنامه راهبردی لندن
پس از انحلال شورای لندن بزرگ در سال ۱۹۹۸، سازمان جدیدی به نام حکومت لندن بزرگ به وجود آمد که به همراه اولین شهردار منتخب (از طریق رفراندوم عمومی) تشکیلات انتخابی دیگری به نام هیئت لندن را در درون حکومت لندن و به عنوان سازمان ناظر بر فعالیتهای شهرداری لندن به وجود آورد. از این مقطع به بعد، شهردار لندن، ارائه راهبردهایی را برای اداره و توسعه کلان شهر لندن دنبال میکند. همچنین سازمان دیگری به نام سازمان توسعه لندن، به عنوان مسئول تشویق توسعه اقتصادی و اجرای راهبردهای شهردار لندن معرفی میگردد.
استراتژیهای شهردار لندن شامل تهیه گزارش و ارائه راهبردهایی در زمینه موارد زیر است:
کیفیت هوا | حمل و نقل |
تنوع زیست محیطی | توسعه فضایی |
توسعه اقتصادی | مواد زائد |