در روایات اسلامی در تعیین حد رفع فقر از عبارات حتی تغنیه.
تا حدی که او را غنی و بی نیاز کنی و حتی بلحقم بالناس[۱۸]
تا اینکه زندگی او به حد دیگران برسد استفاده شده است. (عیوضلو و توتونچیان ۱۳۷۹)
بر اساس نظر قرآن کریم مبنی بر وفور منابع طبیعی برای بشر و در اختیار گذاشتن وسایل و نهادهای طبیعی جهت کسب معاش هیچ توجیهی مبنی بر وجود فقر از لحاظ تامین نبودن منابع باقی نخواهد ماند پس حکومت اسلامی باید به بهترین شکل سیاستگذاری با لحاظ عدالت در دسترسی همگان به مواهب و منابع طبیعی فقر و نیازهای ضروری جامعه را در کسب معاش رفع نماید.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
هر چند زکات به عنوان منبع رفع فقر و نیازمندی در جامعه اسلامی مطرح است و در برخی موارد متوجه افراد خاص نیازمند می شود با اینحال چنانچه قرار باشد از منابع فی برای رفع فقر استفاده گردد باید به برنامه ها و سیاست هایی که منافع آن متوجه همه افراد جامعه می شود،اقدام گردد.
توجه شود در حالتی که از منابع انفال استفاده می شود محدودیتی در این خصوص وجود ندارد البته باز هم اولویت با برنامه هایی خواهد بود که منافع آن متوجه آحاد مردم و حتی نسل های آتی شود.
ب. ایجاد فرصت های برابر در دسترسی به امکانات اجتماعی :
یکی از موارد هزینه ای منابع انفال با هدف عدالت اجتماعی ایجاد برابری فرصت ها در بهره مندی از آموزش امکانات اجتماعی و هر چیزی که بتواند افراد را در مسیر رشد مادی و معنوی کمک کند است اهمیت این مسئله به قدری است که تا زمانی که فرصت ها در همه عرصه ها برابر نباشد.
اگرتبعیض در دسترسی به فرصت ها وجود داشته باشد تامین عدالت و توازن اجتماعی در جامعه حاصل نخواهد بود بر این اساس دولت باید برنامه ای را فراهم نماید تا همه افراد جامعه بتوانند از امکانات و خدمات اجتماعی بهره مند شوند.
نظر شهید مطهری درباره تساوی در امکانات این است که جامعه اسلامی جامعه تساوی ها و برابری ها و برادری ها است.
اما نه تساوی منفی، بلکه تساوی مثبت . تساوی منفی یعنی به حساب نیاوردن امتیازات طبیعی افراد و سلب امتیازات اکتسابی آنها برای برقراری برابری و تساوی مثبت یعنی ایجاد امکانات مساوی برای عموم و تعلق مکتسبات هر فرد به خودش و سلب امتیازات ظالمانه. (مطهری ۱۳۶۸)
برابری در امکانات و فهرستهای اولیه مثل این است که میدان مسابقه برای همگان دارای شرایط یکسان باشد و نیز اینکه رعایت استحقاق و شایستگی ها بدین معنا که آن که بیشتر زحمت کشیده و تلاش و فعالیت نموده بایستی بیشتر از بقیه بهره مند شود از موارد بدیهی در تعاریف عدالت توزیعی در قالب نظریه اندیشمندان است که در آثار آنان به وفور مشاهده می گردد.(قلیچ ۱۳۸۹ )
ج. کاهش اختلاف طبقاتی :
شکاف طبقاتی و اختلاف درآمدی میان افراد جامعه به عنوان یکی از آفتهای سیاست های اقتصادی می توانند آثار مخربی را در جامعه به جای گذارد پس دین اسلام با وضع احکام مالی واجب و مستحب و با دادن اختیارات به حکام اسلامی از بین بردن اختلاف طبقاتی فاحش را یکی از اهداف جامعه اسلامی قرار داده است.
بررسی آیات قرآن و روایات نشان می دهد که اسلام اختلاف درآمدی را که بر مبنای تفاوت در تلاش ها و استعدادهای بشری است تا جایی که حقی از فقیر و یا ضعیفی زیر پا گذاشته نشود . قبول می کند ولی با اختلاف فاحش در سطوح مصرفی و تبعیض در قانون برای رسیدن به ثروت و تداول ثروت میان ثروتمندان مبارزه می کند.
اسلام از تعدیل درآمد و ثروت پشتیبانی کرده است این مهم از طریق ممنوعیت ویژه خاری از منابع عمومی مانند فی و انفال « کی لا یکن دول بین الا غنیاء منکم »( سوره ۸ آیه ۷ ) « تا اموال عمومی در میان ثروتمندان دست به دست نشود » و ثروت های اندوخته « جمع و متراکم ساختن و راکد کردن مواد معیشت پول و هر موضوع مؤثر در حیات انسانها » (علامه محمد تقی جعفری، ۱۲۱)
تحریم اکل مال به باطل «ولا تاکلو اموالکم بینکم بالباطل»(سوره نساء آیه ۲۹).«اموال خود را در میان خود با اسباب و جریانات باطل مخورید». و تعیین حقوق مالی واجب از قبیل زکات و خمس و. .. و تشویق انفاق جنبه عملی می یابد. (عیوضلو و توتونچیان، ۱۳۷۹)
دولت اسلامی مسئول است با اجرای دستورهای اسلام درباره مالکیت منابع طبیعی و مواد اولیه و نظارت بر راه های حلال و حرام کسب درآمد کنترل صحیح و منطقی بر سهم عوامل تولید از درآمد و مدیریت کارآمد توزیع مجدد ثروت و درآمد جلوی اختلاف فاحش درآمدها و ثروت ها را گرفته و جامعه را به سمت عدالت و توازن اقتصادی سوق دهد.(موسویان، ۱۳۸۲)
۲-۳-۷-۲- انفال و توسعه زیر ساخت های اقتصادی با رویکرد منافع بین نسلی
دومین حوزه سیاست گذاری موارد هزینه کرد درآمدهای حاصل از انفال ، فراهم کردن زیر ساخت های اقتصادی و سرمایه گذاری با رویکرد منافع بین نسلی است . این رویکرد را میتوان از احادیث و آرای فقها در باب مصارف انفال و فی استخراج نمود و ملاک و معیاری که در بخشهای قبلی به آن پرداخته شد معیار مصالح مسلمین است.
همه علماء و فقها بر این امر اتفاق دارند و این بدین معنا است که انفال نباید به گروه خاصی تعلق بگیرد بلکه انفال و درآمدهای عمومی متعلق به همه مسلمانان در نسلهای مختلف است و این مهم ایجاب می کند که برنامه ها و طرح های مربوط به ایجاد زیر ساخت ها و سرمایه گذاریهای اقتصادی با هدف تامین منافع بین نسلی صورت بگیرد.
مطالعه تاریخ صدر اسلام نشان می دهد که پیامبر اکرم «ص» پس از هجرت و تشکیل حکومت در همان حال که درگیر جنگ های متعدد با مشرکان قریش و یهودیان بود از گسترش فعالیتهای اقتصادی مردم غفلت نمی کردند حضرت با انجام کارهای گوناگون زمینه اشتغال مسامانان را فراهم می آوردند.
گاهی با انعقاد قراردادهای مزارعه و مساقات بین انصار « صاحبان مزارع و باغهای مدینه » و مهاجران که شغل و زمینی نداشتند زمینه اشتغال مهاجران و افزایش بهره وری زمینه های انصار را فراهم می کردند و گاهی با واگذاری زمین برای ساخت بازار و حمام فعالیت های تجاری و خدماتی را گسترش می دادند.(صدر ۱۳۷۴).
همچنین از سیره امام علی «ع» و توصیه ایشان به فرمانداران و والیان در امور اقتصادی می توان فهمید که تامین زیر ساخت های توسعه اقتصادی و فراهم نمودن شرایط اشتغال و تولید از وظایف دولت اسلامی است و این خود موجب تامین منافع نسلهای آتی خواهد شد زیرا در صورت استفاده از انفال و درآمدهای آن در ایجاد زیر ساخت توسعه و اشتغال زمینه برای فعالیت اقتصادی در نسلهای آتی نیز فراهم خواهد شد.
پیامبر اکرم(ص) به ایجاد زمینه های فیزیکی توسعه احتمام خاصی داشت ایجاد محل مناسبی برای بازار در شهر مدینه و گسترش شبکه های ارتباطی از جمله این اقدامات است توسعه شبکه های آب یاری با حفر چاه ها قنات و وقف آنها در بین مسلمانان نیز از اقدامات حضرت علی «ع» است.(فراهانی فرد ۱۳۸۱ )
این امور نشان دهنده اهتمام دولت اسلامی به امور زیر بنایی است به منظور تامین تسلی منافع بین یکی از اولویت های موارد هزینه کرد درآمدهای حاصل از انفال سرمایه گذاریهای زیر بنایی و سرمایه گذاری هایی است که موجب توسعه اقتصادی بین نسلی شده و منافع آن متوجه همه مردم می شود.
۲-۳-۷-۳- انفال و توسعه سرمایه های معنوی و انسانی
نظام اقتصادی اسلام از یک جامعیت ویژه ای در خصوص ابعاد مادی و معنوی اسلام برخوردار است و این ابعاد را از یکدیگر جدا نمی داند از این رو هدف از تشکیل حکومت در نظام اسلامی ایجاد بستر لازم برای رشد و تعالی ابعاد معنوی و مادی انسان است.
در دیدگاه اسلامی توسعه سرمایه انسانی با آنچه در دیدگاه غربی به صورت توجه صرف به مهارتها وجود دارد متفاوت است در اسلام آموزش برای مهارت و بالا بردن بهره وری نیروی انسانی در کنار آموزش برای دین داری و اخلاق و توجه به سرمایه معنوی مجموعا توسعه سرمایه انسانی را شکل می دهد.
اگر دین داری و اخلاق بر رفتارهای انسانی حاکم نباشد آموزش برای مهارت ممکن است بهره وری را افزایش دهد اما نه تنها هزینه های مادی همچون هزینه تخلفات هزینه های انتظامی و امنیتی « زندانها و دادگاه ها » و درگیریها در محیط کار و بازار به جامعه تحمیل می کند بلکه جامعه را از مسیر رشد و تعالی انسانی دور می کند.
حضرت امیر «ع» در عهد نامه خود به مالک اشترمی فرماید اما حق شما بر من این است که. .. به شما آموزش دهم تا جاهل نمانید و شما را تربیت کنم تا بیاموزید و بر طبق آن رفتار کنید.[۱۹]
دولت اسلامی در جایگاه خلیفه خدا روی زمین نمی تواند در مقابل تحولات اخلاقی جامعه و میزان تقید آن را به انجام معروف ها و دوری از منکرات بی تفاوت باشد بلکه بر عهده دولت اسلامی است که از سلامت روحی مردم مراقبت کرده و به فکر توسعه معنویات آنان باشد.
و بر همین اساس است که تمام متفکران سیاسی و فقیهان مسلمانان بر انجام اقدامات عملی از سوی دولت برای عینیت بخشیدن به نظام اخلاقی اسلام و گسترش امور معنوی و بالا بردن احساس مسئولیت مردم تاکید ورزیدند.(موسویان ۱۳۸۲)
کوشش برای دستیابی به توسعه از راه سرمایه گذاری بر روی منابع انسانی با تاکید بر قابلیت ها و استعدادهای انسانی نه تنها قابل قبول بلکه یگانه راه شکل گیری فرایند توسعه بر مبنای عدالت اقتصادی است. (آقا نظری ۱۳۹۰).
بر این اساس حکومت اسلامی باید زمینه برای آموزش هدفمند انسانها را فراهم کرده تا از این طریق با بهره گرفتن از مهارتها و توانایی های کسب شده از طریق آموزش مسیر توسعه اقتصادی جامعه که وابسته به رشد تک تک افراد است فراهم گردد.
اما همان گونه که گفته شد در جامعه اسلامی بر خلاف بسیاری از جوامع دیگر که به انسان توجه دارد یک نگاه تک بعدی مادی و مهارتی نیست بلکه هم بعد مادی و هم بعد معنوی انسان به عنوان سرمایه جامعه اسلامی مورد توجه قرار می گیرد یعنی حکومت اسلامی در قبال هر دوی اینها مسئولیت دارد.
بر این اساس ضروری است دولت اسلامی توسعه سرمایه های اسلامی با دو هدف ارتقاء مهارت ها و استعدادهای انسانی و ارتقاء سرمایه معنویو دین داری در کنار یکدیگر را در اولیت برنامه ریزی و اجرای قرارداد بخشی از منابع انفال را در این امر هزینه نماید.
در مجموع می توان بیان داشت منابع درآمدی حکومت اسلامی به سمت توسعه سرمایه های معنوی و دینی انسان ها در کنار توجه به آموزش و کسب مهارت های گوناگون می تواند زمینه شکوفایی استعدادهای انسانی با جهت گیری تعالی معنوی و بهبود شاخص های رفاه اقتصادی را فراهم نماید.
۲-۳-۷-۴- انفال و کفالت های ضروری
برخی افراد و گروه های اجتماعی در جامعه وجود دارند که به عللی توانایی انجام کار و تامین نیازهای ضروری خود را ندارند که در این باره دولت اسلامی مسئولیت مستقیم و کفالت آنها را باید به عهده بگیرد.
تامین نیازهای این افراد از طریق منابع انفال و درآمدهای آن یکی دیگر از مصارف و مصالحی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
ضعیفان و تهیدستان :امام علی «ع» در نامه ای که به قشم بن عباس عامل خود در مکه نوشته است «در مال خدا که نزد تو فراهم شده است بنگر و آنها را به عیالمندان و گرسنگانی که نزد تو هستند بده به خصوص آنان که سخت تهیدست و بینوایند.»
کسانی که از کار عاجزند بر عهده دولت اسلامی است تا مخارج کسانی را که قادر به کار کردن نیستند تامین نماید سیره حضرت امیر نیز این گونه بود وقتی حضرت بر مرد نابینایی می گذشت که از مردمان پول طلب می کرد امیرالمومنین فرمود این چیست؟آنگاه از کمک کردن به او باز ایستاده اید؟ از بیت المال به او خرجی بدهید.(حکیمی ۱۳۶۷)
پرداخت دین بدهکاران: پیامبر اسلام در حدیثی فرمودند هیچ بدهکاری نیست که همراه با بستانکار خود نزد والیی از والیان مسلمانان برود و تنگدستی خود را برای او به اثبات برساند مگر آنکه این تنگ دست از دین خود برائت حاصل کند و پرداخت دین وی بر عهده مسلمانان قرار گیرد که در تصرف دارد ادا کند.(نوری ۱۴۰۸) و در حدیث دیگری امام صادق «ع» می فرمایند امام دیون مؤمنان را جزو کایین های زنان می پردازد. (عاملی ۱۳۴۰)
کفالت یتیمان: تامین همه نیازهای زندگی یتیمان بر عهده دولت اسلامی است تا از اموال و منابعی که در دست دارد آنها را غنی کند.
در راه ماندگان :اسلام حتی تامین کسانی را که به طور اتفاقی نیازمند شده اند مانند در راه ماندگان مورد توجه قرار داده است و آشنایی هم برای دریافت وام و تامین مخارج سفر ندارند.(موسوی خمینی ۱۳۶۸)
۲-۴- غنیمت و فی
۲-۴-۱- غنیمت
به اموالی که پس از پیروزی در جنگ از دشمن به دست میآید، «غنیمت» گفته میشود.( زحیلی، ۱۴۰۱ ق/۱۹۸۱م : ۴۵۵) نخستین غنیمت در اسلام، در سال دوم هجری در سریه «عبدالله بن جحش» نصیب مسلمانان شد.( ابنسعد، ۱۴۰۵ق : ۱۰)
منابع غنیمت، عبارتاند از: سلاحهای گوناگون، داراییها، زمینهای کشاورزی، خوراکیها و آشامیدنیها، چهارپایان (گوسفند، اسب و شتر) و اسیران جنگی که از نبرد با مشرکان و یهودیان به دست میآمد.[۲۰]
جنگ بدر، نخستین نبرد بزرگ، میان مسلمانان و مشرکان بود. پس از پایان این جنگ، مسلمانان بر اساس معیارهای کسب غنیمت در جاهلیت، غنایم را از آنِ جنگجویان میپنداشتند؛ (مصطفی السقا و دیگران، بی تا: ۶۶۶) اما در اسلام، برخورداری عدهای اندک (جنگجویان) و محرومکردنِ بخش زیادی از جامعه، تجاوز به حقوق محرومان و بر هم زدن تعادل اجتماعی محسوب میشود؛ زیرا هدف جنگ در اسلام به دست آوردن غنیمت نیست و مجاهدان نیز تنها نیروهای جامعه مدینه نیستند و پیروزی، حاصل تلاش گروهی مسلمانان به شمار میآید.